آریا بانو - برترین ها / قرمهسبزی فقط یک خوراک خانگی نیست؛ معیاری است برای سنجش فشار تورم روی سفره خانوادههای ایرانی. کافی است برای یک خانواده چهار نفره مواد اصلیاش را روی کاغذ بیاوریم: نیم کیلو گوشت قرمز، دو پیمانه برنج ایرانی (حدود 600 گرم)، یک لیوان لوبیا چیتی (150 گرم خشک) و نیم کیلو سبزی آماده. همین مواد ساده نشان میدهند آشپزخانه چطور زیر فشار گرانی خم شده است.

در شهریور 1403، این ترکیب هزینهای نزدیک به 500 هزار تومان داشت. گوشت قرمز نیم کیلویی حدود 350 هزار تومان تمام میشد.
برنج ایرانی کیلویی 150 هزار تومان بود، پس سهم 600 گرمی در قرمهسبزی حدود 90 هزار تومان قیمت داشت. لوبیا با کیلویی 130 هزار تومان، برای یک لیوان حدود 20 هزار تومان درمیآمد.
سبزی هم با 40 تا 50 هزار تومان قابل تهیه بود. جمع ساده این اعداد نشان میداد قرمهسبزی هنوز گران است، اما برای خانوادههای شهری قابل تکرار بود.
اما در شهریور 1404، تصویر کاملاً عوض شده. گوشت قرمز با رشد 25 درصدی، کیلویی حدود یک میلیون تومان شده و نیم کیلوییاش نزدیک 500 هزار تومان خرج دارد.
برنج ایرانی با جهش 120 درصدی از 150 هزار تومان به بیش از 330 هزار تومان رسیده و سهم 600 گرمی حالا بیش از 200 هزار تومان میافتد. لوبیا، رکورددار تورم، با جهش 200 درصدی از 130 هزار تومان به حدود 400 هزار تومان رسیده و همان یک لیوان کوچک حالا بیش از 60 هزار تومان ارزش دارد.
سبزی هم با تورم عمومی خوراکیها نزدیک 70 هزار تومان است.
نتیجه حساب روشن است: همان قابلمه قرمهسبزی برای چهار نفر در شهریور 1404 حدود 950 هزار تومان تا یک میلیون تومان هزینه دارد؛ یعنی تقریباً دو برابر سال قبل. به بیان ساده، غذایی که قرار بود وعدهای معمولی باشد، امروز در سطح یک کالای نیمهلوکس ایستاده است.
این جهش نشان میدهد که بار اصلی تورم دیگر فقط روی گوشت نیست؛
برنج و حبوبات که قرار بود پناه خانوادهها باشند، خودشان در صف گرانی پیشتاز شدهاند. لوبیا که همیشه «ارزانترین» جزء قرمهسبزی بود، حالا به قیمتی رسیده که نمیشود راحت در قابلمه ریخت.
قرمهسبزی امروز فقط یک غذا نیست؛ روایت زندهای از کوچک شدن سفرههاست. اگر یک سال پیش خانوادهای میتوانست هفتهای دو بار آن را بار بگذارد، حالا شاید ماهی یکبار هم دشوار باشد. قابلمهای که در 1403 با نیم میلیون تومان پر میشد، در 1404 به مرز یک میلیون رسیده؛ این یعنی تورم را میشود در همان بوی
سبزی سرخشده و بخار
برنج دید.
پ
-->