آریا بانو

آخرين مطالب

ترامپ، کارهای احمقانه زیادی مرتکب شده فرهنگی هنری

  بزرگنمايي:

بانو نیوز -
پل بیتی (1962-لس‌آنجلس) نخستین آمریکایی است که توانست در سال 2016 با چهارمین رمانش «آدم‌فروش» جایزه بوکر انگلستان را از آن خود کند. این نویسنده سیاه‌پوست آمریکایی، علاوه بر بوکر، جایزه انجمن منتقدان ادبی آمریکا را در همان سال دریافت کرد و به‌مرحله نهایی جایزه ایمپک دوبلین نیز راه یافت. موفقیت این رمان در آمریکا و اروپا از سوی خواننده‌ها و روزنامه‌نگارها و منتقدان بسیار بود، تاجایی‌که «تایمز» آن را مهم‌ترین و سخت‌ترین رمان‌ آمریکایی قرن بیست‌و‌یکم معرفی کرد و «نیویورک‌تایمز» چشم‌اندازهای طنزگونه کتاب را بی‌نظیر توصیف کرد و نوشت: «آنچه این کتاب را بی‌نظیرتر می‌سازد کنار هم چیدن واژه‌به‌واژه این کتاب برای هدایت افکار و احساس شما به نقطه‌ای است که نویسنده می‌خواهد و اینجاست که پل بیتی می‌درخشد.» آنچه می‌خوانید گفت‌وگویی است با پل بیتی به‌مناسبت دریافت جایزه بوکر، همراه با دو نقد بر رمان «آدم‌فروش»، که ترجمه فارسی آن با ترجمه سیدسعید کلاتی از سوی نشر «ستاک» منتشر شده است.
گفت‌وگو با پل بیتی
وقتی که نگارش «آدم‌فروش» را شروع کردی، چقدر می‌دانستی که قرار است به کجا برسی؟
کتاب را با ایده تغییر تبعیض نژادی در یک بستر معاصر شروع کردم. از خودم می‌پرسیدم: چطور می‌توانی تبعیض قائل شوی بدون اینکه قدرتی داشته باشی؟ خیلی تلاش کردم تا جواب این سوال را پیدا کنم. من حس جهت‌یابی تقریبا خوبی دارم، هرچند نمی‌دانم که چطور به مقصد می‌رسم. اما بذر واقعی نگارش این کتاب، شخصیت هومینی (سیاه‌پوستی که در کودکی بازیگر سینما بوده و حالا خودخواسته می‌خواهد که یک برده باشد) بود. عاشق شخصیت‌هایی هستم که قدرشان دانسته نمی‌شود: فکر می‌کنی که داری یک‌چیز می‌بینی، درحالی که ممکن است در حال دیدن چیز دیگری باشی.
تحت‌تاثیر جمله‌ای قرار گرفتم که موقع دریافت جایزه بوکر گفتی: «نوشتن به تو زندگی بخشیده».
من خیلی خوشبختم که توانستم چیزی را پیدا کنم که ازش لذت می‌برم، هرچند از انجامش متنفرم. نوشتن کار خیلی سختی است و پر از تناقض‌های عجیب‌وغریب.
من عاشق جملاتی هستم که در اثرتان به کار برده‌اید، و نه‌تنها تک‌تک جملات عالی هستند بلکه مجموعشان هم خیلی ناب و خوب شده. برای رسیدن به این تاثیرگذاری خیلی تلاش کردید؟
بدون شک. روی تک‌تک جملات ساعت‌ها کار کرده‌ام. کل کار بارها بازنگری شده. همیشه به عقب برمی‌گشتم. مثلا پنج صفحه پشت سر هم می‌نوشتم و بعد دوباره برمی‌گشتم به ابتدای آن پنج صفحه و دوباره بازنویسی‌اش می‌کردم و داستان از آنی که بود جلوتر نمی‌رفت مگر اینکه واقعا از آن قسمت راضی می‌شدم. این کار زمان خیلی زیادی گرفت. و حتی بعد از آن دوباره به عقب برمی‌گشتم و دوباره کل بخش را می‌خواندم تا مطمئن شوم که قوام بیشتری پیدا کرده است. به‌این‌ترتیب درنهایت کم‌وبیش به اولین پیش‌نویس کل کار دست پیدا کردم که این خودش زمان زیادی طول کشید. بعد مدت خیلی زیادی به آن فقط فکر می‌کردم و تا شش ماه هیچ‌کاری روی نوشته‌هایم انجام ندادم، تا اینکه با کالین دیکرمن، ویراستارم، ملاقات کردم و او چند توصیه به من کرد.
مثلا چه گفت؟
گفت که باید اپیزودهای بیشتری درباره ناجی سیاه‌پوست‌ها بنویسم، باید به خواننده اجازه می‌دادم که در موقعیت‌های بیشتری کاراکتر اصلی داستان را در این فضا ببیند. (در کتاب «آدم‌فروش»، ناجی‌گری سیاه‌پوست‌ها نوعی گفت‌وگودرمانی بداهه است که توسط پدر روانشناس راوی داستان ابداع می‌شود و هرجا که یک سیاه‌پوست عقلش را از دست می‌دهد و نیاز است که با حرف‌زدن او را از یک درخت یا پل عابر پیاده پایین آورد، اجرا می‌شود.)
خودت را یک طنزنویس می‌دانی؟
نه، به ‌هیچ‌وجه. این مرزبندی باعث می‌شود که آنچه می‌توانم انجام دهم محدود شود، و روی نوشتنم تاثیر می‌گذارد. من فقط می‌نویسم. بخشی از آن خنده‌دار است. منظورم این است که می‌فهمم چه می‌گویند. اما این راه آسانی است برای اینکه درباره چیز دیگری حرف نزنیم. نمی‌گویم توی کتاب طنز نیست، اما کلی چیز دیگر هم آنجا هست. خیلی راحت است که فقط پشت سر شوخی و طنز پنهان شویم، چون دیگر لازم نیست که درباره چیزهای دیگر حرف بزنیم. اما من به‌هیچ‌وجه خودم را یک طنزنویس نمی‌دانم.
برای خواننده خاصی می‌نویسی؟ یعنی احساس می‌کنی که داری ایده‌های خاصی را درباره چیزی به خواننده‌ات می‌دهی؟
فکر می‌کنم همین‌طور است که می‌گویی. البته وقتی می‌نویسم به این فکر نمی‌کنم. روزی با دوستی حرف می‌زدم و او گفت مخاطب تو آدم‌های عجیب‌وغریبف هستند. منظورش عجیب‌وغریب مثبت بود.
برخی نویسنده‌ها هستند که وارد حوزه‌هایی نمی‌شوند که آنها را به مخاطره می‌اندازد. تو چطور؟ آیا تو خودت را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهی که باعث ترس‌ات بشوند یا خطراتی را برایت به‌عنوان نویسنده به وجود بیاورند؟
بله. بخشی از این ترس ناشی از تیغ تیز نقد است که واقعا دوست دارم. درست مثل وقتی که من از جنبش حقوق مدنی در آمریکا انتقاد کردم. نه انتقاد، بلکه سر به سرش گذاشتم و برخی جنبه‌هایش را رو کردم. منظورم این است که چطور می‌توانی برای جنبش حقوق مدنی احترام قائل نباشی؟ پس می‌بینی که در این کار ریسک هست. این خطر وجود دارد که وجوهی از من برملا شوند که دوست ندارم کسی از آنها مطلع باشد. گاهی اوقات شوخی راهی است برای پوشاندن آن، و خواننده نمی‌فهمد که چیزی که دارم درباره‌اش می‌نویسم خودم هستم یا نمی‌فهمد که من کدام سمت بحث ایستاده‌ام. بنابراین، این خطر وجود دارد که تو فقط سعی می‌کنی چیزی که می‌خواهی بگویی را بگویی. مثلا خودکشی‌های زیادی در کتاب من وجود دارند، این نشان‌دهنده یکی از دغدغه‌های درونی من است. اینها چیزهایی هستند که برای من به معنای واقعی کلمه شخصی هستند و من با ریسک‌کردن آنها را با خواننده‌ام در میان می‌گذارم و در این بین ممکن است برخی از وجوه ناشناخته شخصیت من برملا شود.
چرا دل‌شکستگی‌های زیادی در کتاب وجود دارد؟
چون دل‌شکستگی بخشی از هر کاری است که می‌خواهید انجامش بدهید. من به دانشجوهایم سخت می‌گیرم. همیشه سعی می‌کنم به آنها کتاب‌هایی را معرفی کنم که قوانین را نقض می‌کنند. آدم‌ها همیشه به‌دنبال اسرار و کلید هستند-می‌خواهم به آنها نشان دهم که برای رسیدن به مقصد تنها یک راه وجود ندارد. سعی می‌کنم به آنها بگویم که بین مولف‌بودن و نویسنده‌بودن فرق است.
عاشق این جمله از کتابت هستم: «اما حالا اینجا هستم؛ در دهلیزهای غارمانند دیوان عالی کشور ایالات متحده آمریکا و خیلی اتفاقی ماشینم به‌طور غیرقانونی در خیابان «قانون اساسی» پارک شده، و مدت‌هاست که حق سکوت‌کردنم نادیده گرفته شده است، این حق وقتی با من خداحافظی کرد که روی این صندلی سفت نشستم که درست مثل خود این کشور، آن‌طور که به‌نظر می‌رسد اصلا جای راحتی نیست.» نظرت درباره ترامپ روی آن صندلی داغ چیست؟
وقتی که ترامپ از پیمان پاریس خارج شد حسابی جاخوردم. این اولین‌بار بود که اینقدر حس بدی به من دست داده بود. ترامپ کارهای احمقانه و بد زیادی را مرتکب شده است، اما این یکی واقعا مرا آزار داد.
«آدم‌فروش»؛ نه به جامعه پسانژادپرستی
رمان «آدم‌فروش» پل بیتی، رد روشن هر ادعایی است که می‌گوید ما در یک جامعه پسانژادپرستی زندگی می‌کنیم. بدون شک سومین رمان هجوآمیز پل بیتی، «آدم‌فروش» زیرعنوان کتاب‌های طنز قرار می‌گیرد. وقتی که نخستین‌بار با راوی کتاب بیتی آشنا می‌شویم، او مقابل دیوان عالی کشور است. جرم او ضرب‌و‌جرح، سرقت بزرگ یا حتی عریان‌شدن در ملأعام نیست-کتاب با این جمله شروع می‌شود: «شاید باورش درباره یک سیاه‌پوست سخت باشد، ولی در سراسر عمرم تا به امروز هرگز چیزی ندزدیده‌ام.» و بعد رشته‌ای از جرایم دیگری که او مرتکب نشده است. جرمش نگه‌داشتن یک برده سیاه‌پوست است.
تا اینجا داستان خیلی گیج‌کننده است، اما این تنها قطره‌ای از دریای ابزورد پل بیتی است،؛ رویارویی با هر ادعایی که می‌گوید ما در یک دنیای پسانژادپرستی زندگی می‌کنیم. داستان در شهری به نام «دیکنز» -گتویی در حومه جنوبی لس‌آنجلس- رخ می‌دهد. آنچه از زمین‌هایی که ابتدا زمین کشاورزی بوده‌اند باقی‌ مانده، بخشی است که راوی رمان در آن بزرگ شده و هنوز از آن با عنوان «فارمز» (مزارع) یاد می‌کند. او درباره فارمز اینطور توضیح می‌دهد: «لحظه ورود به فارمز کاملا قابل لمس بود، برای اینکه به محض ورود به فارمز، پیاده‌روهای شهری، سروصدای ماشین‌ها، استرس و... دود می‌شد و می‌رفت به هوا و به جایش بوی پِهن گاو و اگر باد در جهت موافق می‌وزید بوی علف تازه، به مشام می‌رسید.» اگر روش تربیت راوی را «نامتعارف» بخوانیم بی‌شک بیش‌ از حد قضیه را دست‌کم گرفته‌ایم.
سال‌ها ایفای نقش «آنا فروید کوچولوی بابا، مطالعه موردی بابا» در آزمایشات شبه‌سادیستی پدر مجرد جامعه‌شناسش با هدف یافتن «آزادی سیاه‌پوست‌ها» میراثی متمایز را برای او به‌جای می‌گذارد. اما وقتی که پدرش به ضرب گلوله پلیس از پا درمی‌آید، تنها چیزی که به‌عنوان یک میراث واقعی برایش باقی می‌ماند صورتحساب برگزاری یک مراسم تدفین سرپایی است.
جنون آنچه بعد از آن رخ می‌دهد حتی فراتر از دیوانگی‌های پدر راوی است: با هدف کشف دیکنزی که از روی نقشه پاک شده، قهرمان داستان عزمش را جزم می‌کند تا دوباره آن را احیا کند و این کار را از طریق تفکیک دبیرستان محلی (مخصوص غیرسفیدپوست‌ها) و جامه عمل‌پوشاندن به رویای پیچیده معروف‌ترین ساکن دیکنز، هومینی جنکینز (آخرین بازمانده سریال «رذل‌های کوچولو»)- یعنی برده خود کردن او- انجام می‌دهد. همان‌طور که حتما تا اینجا حدس زده‌اید، کتاب پر از ناهنجاری‌های اجتماعی جامعه آمریکا است، اما اگر شما هم مثل داوران جایزه بوکر سال 2016 عاشق طنزی به تندی تیغ ریش‌تراشی، صادق و خنده‌دار هستید، مطمئنا عاشق این کتاب خواهید شد و از خواندنش لذت می‌برید.
«آدم‌فروش»؛ نه به نژادپرستی آمریکایی
رمان «آدم‌فروش» پل بیتی که سال 2016 به شایستگی برنده جایزه بوکر شد، مملو از نبوغ محض طنزدار است. «آدم‌فروش» به‌عنوان اثری جسور دارای نغزگویی و کنایه‌های گزنده‌ای است که ما را به یادت آثار کورت ونه‌گات و جوزف هلر می‌اندازد. آنطور که پل بیتی در «آدم‌فروش» به شکلی سیستماتیک و نظام‌مند خود را در مقابل تمام جنبه‌های فرهنگ آمریکایی قرار می‌دهد و دست به ساختارشکنی آن می‌زند.
تم کانونی رمان ابزوردیته مفهوم یک آمریکای پسانژادپرستی است، و بیتی به‌خوبی توانسته اثبات کند که مردم رنگین‌پوست این کشور همچنان نژادپرستی را در تمام وجوه زندگی‌شان هر روز تجربه می‌کنند. بیتی عاشق ریسک‌کردن و غافلگیرکردن است و هرچه داستان جلوتر می‌رود می‌بینیم که او با کلیشه‌هایی روبه‌رو می‌شود که سیاه‌پوست‌های آمریکایی در این کشور با آن روبه‌رو هستند.
از موضوعات سنگینی مانند وحشی‌گری پلیس آمریکا، ترسیم مردم رنگین‌پوست در صنعت سرگرمی، تبعیض مستمر در محلات آمریکا به موضوعاتی ملموس‌تر اما به همان اندازه مهم از ظهور نژادپرستی می‌رسد: نژادپرستی در یک اتوبوس، مردم تاجایی‌که ممکن است از نشستن در کنار یک مرد سیاه‌پوست اجتناب می‌کنند. در خلال گفت‌وگو بین یک زن سفیدپوست به نام لورا جین و مارپسا، نامزد سیاه‌پوست «آب‌نبات» (نام شخصیت رمان)، بیتی همچنین به برخی از کلیشه‌هایی که مردم رنگین‌پوست آمریکا هر روز با آنها درگیر هستند می‌رسد.
مارپسا باور لورا جین در خصوص اینکه تنها مانع پیش روی تحقق «رویای آمریکایی» نه طبقه اجتماعی که نژاد است را به چالش می‌کشد. بیتی از طریق پاسخ دندان‌شکن مارپسا به ادعاهای لورا جین به ما می‌گوید که نژاد تنها دلیل غوطه‌وربودن سیاه‌پوست‌های آمریکایی در فقر مطلق است. درواقع شاید بتوان گفت که این کتاب نه یک هجو یا طنز که انعکاس تمام‌نمای شرایط فعلی روابط نژادی در ایالات متحده آمریکا است. بیتی داستانش را با ارجاعات تاریخی مکرر و آمارهایی درباره اختلاف درآمد و بی‌رحمی سیاسی به خواننده تزریق می‌کند تا از این رهگذر بتواند برخی از زیرداستان‌های ابزوردترش را در سراسر داستان بپراکند. بی‌شک «آدم‌فروش» رمان سخت‌خوانی است بااین‌حال اما پل بیتی، این نابغه طنز، به‌خوبی توانسته از پس یک رمان اجتماعی، که هم خنده‌دار است و هم عمیقا متفکرانه، بربیاید و خواننده را با پرسش‌های بسیاری درباره تک‌تک جنبه‌های مهم روابط نژادی در دنیای مدرن بمباران کند.
روزنامه آرمان


لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/46610/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

تردد خودرو‌های لوکس از ماه آینده، مشروط به پرداخت مالیات است❗️

وزیر صمت: مسئولیت کیفیت خودرو را می‌پذیریم

خودروهای وطنی گران‌تر از خارجی

پلیس: برگ سبز، سند رسمی خودور محسوب می‌شود

کدام «خودروهای خارجی» و با چه قیمت هایی به ایران می رسند؟

نماینده مجلس: دولت ادعا می‌کند 6 درصد از سهام خودروسازان را در اختیار دارد، اما این عدد خیلی بیشتر است

گلایه خودروسازان از آزادسازی واردات خودرو!

احیای برجام قیمت کدام خودروها را نصف می‌کند؟

اگر قصد خرید خودرو دارید، این جدول را ببینید/ کاهش 2 تا 30 میلیون تومانی برخی خودروها

عوارض جدید منع واردات خودرو

جریمه خودروسازان از جیب مردم

مالیات خودرو؛ بستری دیگر برای بروز فساد

کاریکاتور/ ماجرای مالیات جدید در فروش خودروسازان

درآمد 98 هزار میلیاردی دولت از لغو ممنوعیت واردات

مسیر مالیات سبز خودرو

چرا واردات 50‌هزار خودرو در سال آینده لغو شد؟

بازار خودروهای تصادفی داغ شد! / آیا خرید خودروهای تصادفی عاقلانه است؟

توقف واردات به پایان خط رسید؟

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس: وضعیت خرید خودرو به بلیت‌های بخت آزمایی تبدیل شده است

کاهش 40 درصدی تولیدات گروه سایپا در دوره مدیرعامل جدید

اجنه هم در ایران‌خودرو حقوق می‌گیرند!

وعده خروج خودرو از تورم 1401

مدیرعامل سابق ایران‌خودرو به دادسرا احضار شد

چرخش مخالفان واردات خودرو

طرح بورسی برای قیمت خودرو

نرخ مالیات خودروهای لوکس مشخص شد

عضو هیات رییسه مجلس: خودروسازان به جای ایربگ پلاستیک گذاشتند!

تدارک بازیگر جدید واردات خودرو

مخالفت مجلس با واردات 50 هزار دستگاه خودرو سواری به کشور/ موضوع به کمیسیون تلفیق ارجاع شد

مالیات خودروهای لوکس منتفی شد؟

دستور رئیسی برای کیفی و کمی سازی تولید خودرو / تولید خودرو در سال 1401 حداقل 50 % افزایش یابد️

سه مسیر ورود خودروهای خارجی

مجوز مجلس به دولت برای واردات خودرو

پورشه هم از روسیه رفت

از سایپا عزل می‌شوند، به ایران خودرو می‌روند!

مالیات خودروهای لوکس تعیین شد/ برگ سبز خودرو، سند مالکیت است

سقوط آزاد «فروش خودرو» در بهمن

نظر مجمع تشخیص درباره مصوبه واردات خودرو مثبت شده/ سال آینده ساماندهی خودرو بهتر می‌شود

تعرفه واردات خودرو برای سال آینده 40 تا 75 درصد است

ورود خودرو به منطقه «تردید»

تعرفه واردات خودرو برای سال آینده 40 تا 75 درصد خواهد بود

خوش بینی به «خودرو» در 1401

بازار خودرو در یخبندان معاملاتی

طرح مجلس برای اصلاح قانون بیمه شخص ثالث خودروهای لوکس

سرنوشت قیمت خودرو در 4 سناریو

وزیر صنعت: ١5 درصد قیمت تمام شده خودرو سال آینده از محل افزایش تولید کاهش خواهد یافت

مزیت ثانویه واردات خودرو

سازوکار واردات خودرو در 1401

شرایط واردات خودرو تعیین شد

وزیر صمت: افزایش تولید خودرو و آغاز واردات از خرداد ماه