آریا بانو

آخرين مطالب

روایتی غمناک از خواب ابدی کودک 2 ساله در بیمارستان اجتماعي

روایتی غمناک از خواب ابدی کودک 2 ساله در بیمارستان
  بزرگنمايي:

آریا بانو - روزنامه شهروند / دو ‌سال بیشتر نداشت که بی‌حال شد. دیگر از آن شیطنت‌های کودکانه خبری نبود. حال و روزی که علتش را تشخیص ندادند. بی‌رمق روی دستان مادر و پدر به بیمارستان منتقل شد؛ اما روی همان تخت بیمارستان نفس‌هایش قطع شد.
محمدحسین پیش از آخرین نفس تنها یک جمله ادا کرد «بابا آب». از دست بابا هم کاری ساخته نبود، اجازه ملاقات ندادند و محمدحسین تشنه دیدار پدر و آب نفسش به شماره افتاد و برای همیشه چشمانش را بست. 19 ماه از آن روز تلخ می‌گذرد؛ روزی که محمدحسین به دلایل نامعلوم و به طرز دلخراشی جان خود را از دست داد.
داغی که فراموش نمی‌شود
خانواده محمدحسین هنوز هم پیگیر پرونده پسرشان هستند. آنها قصور پزشکی را دلیل اصلی مرگ پسرشان می‌دانند. پسرش که هیچ بیماری زمینه‌ای نداشت به بیمارستانی در میانه منتقل شد اما بی‌دلیل جان باخت. پرونده این بچه در میانه و تبریز بررسی شد؛ ولی خانواده محمدحسین از پیگیری دست نکشیده‌اند. تنها به این‌ علت که خانواده دیگری داغدار نشوند.
مادر محمدحسین هنوز هم نمی‌تواند مرگ پسرش را باور کند. هنوز وقتی یاد آن عید تلخ می‌افتد، صدایش می‌لرزد. سعی می‌کند محکم باشد. می‌خواهد تا آخرین لحظه قوی باشد؛ اما نام پسرش او را دگرگون می‌کند.
بی‌خوابی و بی‌حالی محمدحسین
با اینکه دختر کوچکش بعد از محمدحسین به دنیا آمده اما هنوز هم کسی جای پسر دو ساله‌اش را نمی‌تواند بگیرد: «پسرم سالم بود؛ هیچ بیماری خاصی نداشت. ما در تهران زندگی می‌کنیم. عید ‌سال 98 بود. به خانه مادرشوهرم در میانه رفتیم. روز پنجم فروردین بود. پسرم نمی‌خوابید. تا صبح بیدار ماند.
بعد نمی‌دانم چه شد که بی‌حال شد. احساس کردم تب دارد ولی دمای بدنش 37 درجه بود؛ یعنی تب نداشت. الان که فکر می‌کنم، می‌بینم پسرم از بی‌خوابی بی‌حال شده بود. ولی آن روز ترسیدم. او جواب ما را نمی‌داد برای همین خیلی ترسیدیم، بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم.»
سکانس‌های تلخ در بیمارستان
لحظات تلخی در بیمارستان رقم خورد؛ صحنه‌هایی که مادر محمدحسین تا لحظه‌ای که زنده است نمی‌تواند آن را فراموش کند. این زن دقایق دلهره‌آور در بیمارستان را این گونه روایت می‌کند: «وقتی محمدحسین را به بیمارستان رساندیم، چند پرستار او را به داخل اتاق بردند. یک پزشک بیهوشی هم بالای سرش بود ولی خبری از پزشک اطفال نبود. در آنجا به او دستگاه شوک زدند. می‌گفتند تشنج کرده؛ در صورتی که به بچه در این سن اصلا نباید دستگاه شوک می‌زدند.
بچه من سالم بود. بعد از اقدامات اولیه به هوش آمد، حتی روی تخت نشست و گفت بابا آب. به آنها گفتیم بچه را بدهید ببریم. او حرف می‌زند ولی قبول نکردند. به او دیازپام دادند تا بیهوش شود. می‌گفتند باید همه چیز را چک کنیم. بعد هم به او دستگاه اکسیژن وصل کردند. ساعتی بعد همسرم فریاد زد که بیا پسرمان از دست رفت. هیچ وقت یادم نمی‌رود. پسر دو ساله من اندازه یک بچه ده ساله شده بود، باد کرده بود و سرش کج شده و افتاده بود. او بی‌دلیل جان باخت و هنوز هم نمی‌دانیم چرا چنین بلایی سرش آمد.»
دلیل اولیه مرگ
در بررسی‌های اولیه اعلام کردند که محمدحسین بر اثر دوز بالای اکسیژن دچار ترکیدگی ریه شده است. با این حال پرونده چندین‌بار و در چند کمیسیون پزشکی قانونی بررسی شد.
مادر این بچه هنوز هم معتقد است که پزشکان و پرستاران آن بیمارستان باعث مرگ پسربچه‌اش شده‌اند: «به بچه من دیازپام زدند. حتی یک لوله به مقعد او وصل کردند تا دیازپام را پس ندهد، بعد هم به او اکسیژن وصل کردند؛ آن هم با دوز بالا. در پزشکی قانونی میانه مشخص شد که ریه پسرم بر اثر دوز بالای اکسیژن ترکیده است. همچنین گفتند که قفسه سینه محمدحسین نیز به علت دوز بالای دستگاه شوک له شده است.
همچنین بر اثر مصرف بیش از حد دیازپام و لوله‌ای که به مقعدش زده بودند، دچار پارگی روده شده بود. در کل پسر من داغون شده بود. نمی‌دانم چرا این کار را با بچه من انجام دادند. پسر من وقتی برای آخرین‌بار او را روی تخت دیدم 18 کیلو شده بود؛ یعنی آن‌قدر ورم کرده بود که وزنش زیاد شده بود. صحنه وحشتناکی بود؛ چرا من باید پسرم را در آن وضع ببینم و تا آخر عمرم این صحنه در ذهنم بماند.»
پسرم سالم بود؛ هیچ بیماری خاصی نداشت. او آن شب فقط بی‌خواب شده بود. پسرم روی تخت بیمارستان با ما حرف زد؛ اما جان او را گرفتند. ما همه زندگی‌مان را گذاشته‌ایم تا این پرونده به جایی برسد. نمی‌خواهیم خانواده دیگری هم چنین داغی را ببینند.
نتایج دیگر از پرونده عجیب
چند کمیسیون دیگر در تبریز نیز برگزار شد. این‌بار اما مرگ محمدحسین را تشنج اعلام کردند. با این حال این خانواده همچنان پیگیر پرونده شدند.
آنها بیمارستان را مقصر مرگ پسرشان می‌دانند: «پسرم سالم بود؛ هیچ بیماری خاصی نداشت. او آن شب فقط بی‌خواب شده بود. پسرم روی تخت بیمارستان با ما حرف زد؛ اما جان او را گرفتند. ما همه زندگی‌مان را گذاشته‌ایم تا این پرونده به جایی برسد. نمی‌خواهیم خانواده دیگری هم چنین داغی را ببینند. درنهایت پس از کلی رفت‌وآمد و بررسی، در تبریز اعلام کردند که پزشک اطفال آن بیمارستان مقصر است؛ چون آن شب در شیفت خود حضور نداشته است.
چون او نبوده برای همین چنین اتفاقی افتاده است. البته همین مسأله را هم پرستاران آن بیمارستان اعلام کردند. آنها وقتی احضار شدند گفتند که تقصیر از آنها نبود. پزشک اطفال سر شیفتش حاضر نشده و هر چه با او تماس گرفتند هم پیدایش نکردند؛ درنهایت نیز پزشک اطفال آن بیمارستان که آن شب شیفت بود، به دو ‌سال محرومیت از فعالیت‌های پزشکی محکوم شد.»
اتفاقی مشابه
مادر محمدحسین می‌گوید که چند روز بعد از مرگ پسرش، اتفاقی مشابه و تلخ در همان بیمارستان رخ داده است: «چند روز بعد، پسربچه‌ای چهار ساله را به آنجا می‌برند. دقیقا نمی‌دانم مشکلش چه بود. اما او هم مثل محمدحسین روی تخت بیمارستان جان خود را از دست می‌دهد. همان لحظه مادرش نیز در حیاط بیمارستان خودکشی می‌کند. خانواده آن بچه هم شکایت کردند. ‌ای کاش که این پرونده به جایی می‌رسید تا دیگر مادری چنین داغی نبیند.»
داغ محمدحسین
این مادر داغدیده در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: «بعد از محمدحسین هرگز نتوانستم زندگی سابقم را داشته باشم. دخترم مانیسا ده ماهه است. بعد از محمدحسین به دنیا آمد.
زندگی‌ام بعد از تولد دخترم خیلی بهتر شده ولی هنوز هم نمی‌توانم فراموش کنم که چطور پسرم جان داد. محمدحسین پسربچه باهوش و سرحالی بود. همیشه در حال بازی و شیطنت بود. هیچ بیماری نداشت؛ اما این طور جان باخت. امیدوارم که دیگر چنین اتفاقی رخ ندهد؛ چون صحنه آخر پسرم هیچ گاه از یادم نمی‌رود. داغ محمدحسین همیشه تازه خواهد بود.»

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/453667/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

اهداف‌تان را با این افراد در میان نگذارید

اضطراب اولین و مهم ترین نشانه بروز آلزایمر

دوزبانه بودن به کودکان مبتلا به اوتیسم کمک می‌کند

استرس، زودتر از آنچه فکر کنید پیرتان میکند!

صداهای مخرب مغز چه هستند؟

با تقاضای دورکاری موافقت می‌کنید یا خیر؟

سرد بودن بینی نشانه استرس است

چگونه شغلی متناسب با شخصیت خود پیدا کنیم؟

چگونه با ترس‌هایمان مبارزه کنیم؟

سه راهکار برای آن‌که بفهمیم طرف مقابل دروغ می‌گوید

افراد الهام بخشی که باعث می‌شوند تسلیم نشوید

با این روش های استثنایی حافظه خود را تقویت کنید

چرا عکس خودمان را دوست نداریم؟!

8 علامت دور از ذهن ابتلا به افسردگی را بشناسید

اگر پول اضافی به دست آوردید، با آن چه کنید؟

هنردرمانی، استفاده از مصالح هنری برای ابراز و بازتاب شخص است

«هیجان خوب» و «هیجان بد» چیست؟

افسردگی بعد از زایمان و تاثیر آن بر نوزاد

تاثیر داروهای مُسکن بر رفتارهای احساسی زنان و مردان

نقش خانواده در سلامت روان

درمان وسواس با روش های طبیعی

روشی حیرت‌انگیز در درمان افسردگی

کنترل خشم و عصبانیت با 10 ترفند

چگونه ارتباط ذهن، بدن و روح را در زمستان تقویت کنیم؟

قرص‌های ضد افسردگی نتیجه‌بخش است؟

یوگا و رهایی از اضطراب مادربودن

حقایق عجیب زنانه!

درمان وسواس و افسردگی با چند راهکار کم‌خرج

با این ترفند ساده از اعتیاد به تلفن همراه خلاص شوید

غلبه بر ترس و راه اندازی کسب و کار جدید

5 نشانه‌ ظاهری اضطراب بیمارگونه

رژیم غذایی برای مقابله با افسردگی

فرار دختران از خانه، دلایل و راه های پیشگیری

اکراه مردان در پذیرش مشکلات سلامت روان

بی‌ادب ها هرگز موفق نمی‌شوند!

راهکارهایی برای کنترل عصبانیت

چگونه با رازهای‌مان خوشحال باشیم؟

چرا دختران بیشتر از پسران در معرض افسردگی قرار دارند؟

نقش استرس در بروز دردهای قلبی!

اعتیاد به کار؛ بلایی که عمرمان را می‌گیرد

با بیماران چگونه برخورد کنیم؟

فواید خنده و گریه

چرا مجردها منزوی می‌شوند؟

اضطراب و استرس، مسری است

9عامل کمتر شناخته‌شده زوال عقل

شخصیت شما چه تاثیری بر سلامت شما دارد؟

12 علامت اینکه واقعا باهوش هستید

روان‌شناسی نابرابری

آیا احساسات را به فرزندانمان یاد می دهیم یا ارث می دهیم؟

افسردگی ناشی از تعطیلات چیست؟