طنز/ آشنایی با پدر ایرانی
گوناگون
بزرگنمايي:
آریا بانو - روزنامه شهروند / امروز به بررسی یکی دیگر از ارکان خانواده ایرانی میپردازیم و آن هم پدر است. او برعکس مادر چندان انتقادپذیر یا اهل شوخی نیست و دست آدمیزاد با هر کلمهای که در موردش مینویسد، بهشدت احساس لرز میکند.
یک: پدر ایرانی حاضر است برای بار بیستم در طول روز، تکرار گزارشهای جذاب کامران نجفزاده از نیویورک را ببیند اما نگذارد شما دودقیقه باقیمانده از وقت اضافه فوتبال را ببینید. او کلا وقتی کنترل تلویزیون را در دست میگیرد، احساس میکند کنترل بخش بزرگی از امپراتوری هخامنشی را در دست گرفته و مثل جانش از آن مراقبت میکند. او روی کنترل مانند عضوی از بدنش حساس است. طبق گزارشهای معتبری که به دست ما رسیده، او در این حد روی کنترل حساس است که بارها دیده شده که صبح آن را توی کیفش گذاشته و با خودش به محل کار برده تا در نبودِ او کسی به این عضو حساسش دست نزند.
دو: پدر ایرانی معمولا علایق بچهاش را جدی نمیگیرد و معتقد است که این بچه است که باید علایق او را جدی بگیرد. مثلا قریب صددرصد پدرها معتقدند بهتر است به دانشگاه برویم و دکتر و مهندس بشویم و در کنار دکتر و مهندسشدن هر غلط دیگری که دلمان خواست، انجام دهیم. پدرها در مرحله اول این جمله را با خونسردی و چهرهای کاملا آرام و منطقی میگویند. اما اگر سعی کنی با آنها سر این مسأله کَلکَل کنی، ناگهان از کوره در میروند و میگویند: «خاک بر اون سرت بیشعور. جای تو مرغ آورده بودم بزرگ کرده بودم بیشتر میفهمید. اصلا برو هر غلطی دلت میخواد بکن. البته اول این رشتهای که من گفتم رو بخون و کنارش برو همون غلط رو بکن.» در واقع مقاومت شما در این زمینه چیزی را تغییر نمیدهد، تنها باعث میشود که با چند فحش جدید آشنا بشوید.
سه: برعکس مادر ایرانی که بچه خودش را خنگ و خل و ساده میبیند، پدر ایرانی معتقد است که هر آتشی توی جهان شعلهور میشود، از گور بچه او بلند شده. مثلا اگر شما حدود 48ساعت هم باشد که مثل یک تکه گوشت گندیده گوشه اتاقتان افتاده و به صفحه گوگل زل زده باشید، اگر چاه دستشویی بگیرد، پدر شما با اطمینان میگوید که این یک کاری کرده و باعث گرفتن چاه شده. حتی در مواردی دیده شده که بچه رفته سرکوچه یواشکی یک نخ سیگار بکشد اما بعد از بازگشت به خانه، پدر بهش گیر داده که «راستشو بگو ببینم این قطاری که توی لندن منفجر شده، کار تو بوده یا نه؟ آخر رفتی کار خودت رو کردی؟ زود باش خودت بگو ببینم چه گندی زدی دوباره...»
چهار: اگر شما در خیابانی باریک و یکطرفه، با یک کامیون هجده چرخ که دارد خلاف میآید هم تصادف بکنید، پدر ایرانی اعتقادش بر این است که شما مقصر بودهاید و باید بیشتر احتیاط میکردید. در مجموع پدر ایرانی همیشه معتقد است که مشکل از شماست. نگارنده یکبار درحال عبور از خیابان بود که یک قلوه سنگ آمد و صاف خورد وسط سرش. پدر نگارنده تا مدتها اعتقاد داشت که تقصیر نگارنده بوده و او نباید در آن ساعت از روز توی خیابان راه میرفته. یکبار بعد از آن اتفاق و اینبار شب بود که توسط سارقین عزیز خفت شدم. پدر عزیزم معتقد بود که حتما خودم یک کرمی ریختهام و باعث شدم سارقان بفهمند که چقدر دستوپاچلفتی هستم. خصوصیات پدر ایرانی بسیار بیشتر از اینهاست اما خب ستون ما کوتاه است.
شهاب نبوی
-
دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۰:۴۳:۳۷
-
۴۴ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/272915/