بزرگنمايي:

آریا بانو - جنایت خونین در بازگشت از سفر
k ٣.١
٠
-->
خراسان / پیرمرد در سفر بود که شنید همسر صیغه ای اش با ترک او با مرد دیگری ازدواج کرده است به همین دلیل تصمیم هولناکی گرفت. راننده پیر عروس خانم را به قتل رساند و جسد او را با همدستی دوستش مثله کرد . اوایل مرداد سال 97 ، پسر جوانی با پلیس تماس گرفت و از ناپدید شدن مادر 45 ساله اش به نام اکرم خبر داد . وی گفت: مادرم پس از درگذشت پدرم به تنهایی در خانه اش در جنوب تهران زندگی می کرد .او دیروز با من تماس گرفت و از من خواست تا به خانه اش بروم اما وقتی عصر مقابل خانه مادرم رفتم کسی در را باز نکرد . من با کلید یدک وارد خانه مادرم شدم اما هیچ خبری از مادرم نبود گمان می‌کنم بلایی سر مادرم آمده باشد. به دنبال شکایت پسر جوان، تحقیق برای افشای راز ناپدید شدن زن تنها آغاز شد . پلیس در نخستین مرحله از تحقیق ها به بررسی مکالمات تلفنی این زن پرداخت و به رابطه وی با یک مرد 72 ساله به نام اسماعیل پی برد . مرد سالخورده بازداشت شد و گفت :اکرم هشت سال همسر صیغه ای من بود.من در سفر کاری بودم و نمی دانم چه بلایی سر او آمده است. این مرد سعی داشت با دروغگویی هایش پلیس را گمراه کند که در تحقیقات تکمیلی پلیس به جنایت اعتراف کرد . وی گفت: من راننده ماشین سنگین بودم. هشت سال قبل با اکرم آشنا شدم و او را صیغه کردم اما فرزندان اکرم از ازدواج موقت ما اطلاعی نداشتند .من می خواستم با بازگشت از آخرین سفر کاری او را عقد کنم اما وقتی پس از سه ماه سفر کاری به تهران بازگشتم و با اکرم تماس گرفتم پاسخ من را نداد. من به دیدن او رفتم و او حرف هایی زد که از شنیدن آن شوکه شدم. قاتل موسفید گفت: اکرم ادعا می کرد از زندگی پنهانی با من خسته شده و به همین دلیل مدتی پیش با یک مرد ازدواج کرده است. باورم نمی شد ! اکرم مشغول تمیز کردن مرغ بود .من که از شنیدن حرف های او عصبانی شده بودم چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه به او زدم .من در اوج خشم گلوی او را با چاقو بریدم و از خانه بیرون رفتم . وی ادامه داد: می خواستم جسد را از خانه بیرون ببرم اما نتوانستم به همین دلیل آن را مثله کردم، اندام هایش را در کیسه های زباله گذاشتم و در بیابان های اطراف فشم رها کردم. اعترافات تکان دهنده مرد سالخورده با واقعیت تطابق نداشت و پلیس می دانست پیرمرد ضعیف جثه نمی توانسته به تنهایی جسد را مثله کند. به همین دلیل بازجویی از وی ادامه داشت تا این که اسماعیل همدست اش را لو داد. وی گفت : من برای مثله کردن جسد از دوست قدیمی ام کمک گرفتم .من به غلامرضا وعده دادم در عوض کمک به او پول بدهم. او به خانه اکرم آمد و با هم جسد را تکه تکه کردیم .داخل کیسه های زباله گذاشتیم و آن را به حاشیه تهران بردیم و هر تکه را در جایی انداختیم. با اعترافات تکان دهنده این مرد غلامرضا نیز بازداشت شد و جرمش را گردن گرفت.
قتل بدون جسد
با ادعاهای این دو مرد تلاش پلیس برای پیدا کردن بقایای جسد بی نتیجه ماند و جسد اکرم پیدا نشد .
پرونده این جنایت در حالی برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد که اولیای دم برای مرد سالخورده حکم قصاص خواسته‌اند . بنابه این گزارش؛ قرار است به زودی اسماعیل و همدست اش در دادگاه از خود دفاع کنند.