آریا بانو - خراسان /واکاوی روانشناسانه زندگی خانمی که برای نجات پسرش از فضای ملتهب زندگی با شوهرش تصمیم به طلاق گرفته است
پرونده زوجی که بعد از چند سال زندگیمشترک به مشکل برخوردند و حالا تصمیم به طلاق گرفتهاند، روی میز وکیل خانواده قرار دارد که توجهم را جلب میکند. درخور ذکر است که اسامی، مستعار است.
روزگار پیچیده سعید و لیلا| صدای تیغههایی که الوارها را میبرد و کمی آن طرفتر گچهایی که از بالای تخته سیاه به پایین سر میخورند، جریان زندگی را به تصویر میکشند. سعید هر روز کرکره کارگاه نجاری را بالا میبرد. لیلا هم در یک دبستان، دریچه امید بر روی کودکان میگشاید. آرین، پسر این زوج هم خشت پرتوان تلاش را در سعید و لیلا غلیان میدهد. دیری نمیپاید که مشکلات اقتصادی و مشکلات درهم پیچیده روحی سعید، چرخ کارگاه نجاری را به خاموشی میبرد. لیلا در میدان زندگی یک تنه میجنگد. حقوق ثابتی که به معلم سادهای مثل او میدهند، کفاف بار زندگی را نمیدهد. لیلا شاگرد خصوصی میگیرد. هر روز چرخ سنگین رسیدگی به امور خانه، آرین و مسائل کاری را به تنهایی میگرداند. تن رنجور لیلا فرسوده و ناتوان شده است. دیگر شیرینی زندگی به شوری و تلخی رفته است و اختلافات با سعید بالا میگیرد. لیلا برای اندک آرامشی برای خود و جدا ساختن آرین از این فضای ملتهب، درخواست طلاق میدهد. سعید باد به غبغب میاندازد و با خیالی خوش میگوید: «مگر خواب آرین را ببینی! فکر کردی با یک قرون، دو زار نونآور خونه شدی؟!». لیلا: «من فقط میخوام که این بچه تو آرامش زندگی کنه». کشمکشها حالا از سد پول و مشکلات مالی عبور کرده. مشکل سر حضانت فرزند است. لیلا نمیخواهد درآغوش کشیدن آرین را به سادگی از دست بدهد و با همه دلشکستگیها به وکیل مراجعه میکند.
فرسایش عاطفی و فروپاشی روانی
بازار 
در این ماجرا، ما با خانوادهای مواجه هستیم که چرخه زندگیشان از مرحله همدلی و مشارکت، به سمت فرسایش عاطفی و فروپاشی روانی حرکت کرده است. فشار اقتصادی بهعنوان یک عامل استرسزای مزمن عمل کرده و بر سلامت روان هر دو زوج تأثیر گذاشته است. سعید، با از دست دادن شغل و نقش «نانآور» خانواده، دچار بحران هویت مردانه و کاهش عزتنفس شده است. در چنین شرایطی، مردان معمولاً به رفتارهای جبرانی و پرخاشگرانه روی میآورند تا احساس کنترل ازدسترفته را بازسازی کنند. لحن تحقیرآمیز او در مکالمه با لیلا نشان از همین مکانیسم دفاعی دارد. در مقابل، لیلا با بار مضاعف مسئولیتهای شغلی و خانوادگی دچار فرسودگی روانی و نشانههای افسردگی شده است. احساس پوچی، ازخودبیگانگی و از بین رفتن معنا در زندگی زناشویی، او را به سمت طلاق و جدایی سوق داده است؛ چراکه تنها راه ایجاد آرامش را در این تصمیم میداند. با این حال لازم است که قبل از طلاق مداخلات روانشناختی لازم صورت گیرد و برهمین اساس سعی کردیم در ادامه دو مرحله درمانی را برای این خانواده پیشنهاد دهیم.
سطح اول| درمان فردی برای هر دو والد ضروری است. سعید نیاز به رواندرمانی حمایتی و بازسازی هویت شغلی مردانه دارد تا بتواند احساس ناکامی خود را به شیوهای سالمتر مدیریت کند و لیلا هم به مداخلات شناختی-رفتاری برای مقابله با افسردگی، بازسازی معنا و بازیابی مرزهای فردی نیازمند است؛ چراکه اگر تصمیمات و اقدامات مهم زندگی در شرایط نامناسب روحی و روانی انجام شود، ریسک خطا و اشتباه را به شدت افزایش میدهد.
سطح دوم| در درمان خانوادهمحور ضروری است تا زوجین بتوانند بدون قضاوت، هیجانات پنهانشده خود را بیان کنند و از الگوی تقابل به الگوی تفاهم برسند. برای رسیدن به این هدف استفاده از رویکرد سیستمی و زوج درمانی میتواند به زوجین کمک کند تا چالشها و تعارضات پیشآمده را مجدد مرور کنند و به ریشه مشکلات دست یابند.
جلسات مشاوره کودک
در نهایت هم پیشنهاد میشود برای آرین درمان بازیمحور یا جلسات مشاوره کودک ترتیب داده شود تا اضطراب و احساس ناایمنی او کاهش یابد. مداخله بهموقع میتواند از انتقال چرخه ناکارآمد هیجانی به نسل بعد جلوگیری کند.