آریا بانو

آخرين مطالب

پسر خانم دکتری که قاتل شد اجتماعي

پسر خانم دکتری که قاتل شد
  بزرگنمايي:

آریا بانو - رکنا / پسر نوجوان که چند ماه قبل در جریان درگیری، یک جوان را در پمپ بنزین رسالت به قتل رسانده بود،در زندان کنکور داده و رشته حقوق قبول شده است. متهم در گفتگویی به تشریح جزئیات ماجرا می پردازد.
اواسط مرداد ماه امسال قتل در پمپ بنزین رسالت اتفاق افتاد.در این حادثه دست یک نوجوان 17 ساله پوریا به خون یک جوان آلوده شد.متهم همان شب خودش را تسلیم ماموران پلیس کرد و حالا در کانون اصلاح و تربیت تهران برای فرا رسیدن روز محاکمه و تعیین مجازات لحظات خود را در دلهره سپری می کند.او با اینکه در حبس سر می کرد اما در کنکور امسال شرکت کرد و در رشته حقوق قبول شد.در این گزارش گفتگویی با متهم پرونده را بخوانید.
ماجرای درگیری در پمپ بنزین رسالت چه بود؟
مودب است و لفظ قلم حرف می زند.حتی مهر سنگین قتل روی پرونده او هم نمی تواند باعث شود که با چشم تحقیر به او نگاه کنیم.شرمنده است و موقع حرف زدن از حادثه سرش را پایین می اندازد و صورتش گل می اندازد.تحلیلش از حال و روز کسانی که به واسطه اشتباه او داغدار شده اند؛ به حدی عمیق است که یک لحظه آدم احساس می کند او بزرگتر از سنش رفتار می کند و حرف می زند.شاید هم به قول خودش این فاجعه او را شکست و خرد کرد.از همین شکستن هایی که باعث بزرگ شدن می شود.
چند سال داری؟
متولد 81 هستم.
به چه اتهامی اینجایی؟
قتل !
مقتول را می شناختی؟
نه.آن شب با دو تا از دوستانم و دوست دخترم در ماشین بودیم که با مقتول و دوستانش درگیر شدیم.البته از قبل در همان حوالی چند بار با دوستانم درگیری لفظی پیدا کرده بودند و این بار که به هم برخورد کردیم باز درگیری اتفاق افتاد.
این درگیری به خاطر دوست دخترت بود؟
تمام ماجرای درگیری به خاطر او نبود اما حضورش بی تاثیر هم نبود.آن روز در کل کل هنگام رانندگی ما به هم فحاشی کردیم و من از اینکه جلوی دوست دخترم این اتفاق افتاد ناراحت بودم.وقتی می خواستیم از پمپ بنزین بیرون بیاییم،مقتول و دوستانش جلوی خروجی ایستاده بودند.آنها چوب و چاقو داشتند.چاقوی یکی از دوستانم هم در ماشین من بود که آن را برداشتم و با آنها درگیر شدم.دوستانم ترسیدند و جلو نیامدند.من ضربه ای زدم که بعدا فهمیدم به قلب مقتول خورده بود و باعث فوت او شد.
پدرم بعد از قتل من را به معرفی کرد
بعد از درگیری متوجه شدی او فوت کرده است؟
دوستانم ما را جدا کردند و سوار ماشین شدیم و رفتیم.حالم خیلی بد بود و احتمال می دادم که او فوت کند.آخر شب که به خانه رفتم پدرم گفت تو کسی را کشته ای؟انگار دنیا روی سرم خراب شد.ماشین به نام پدرم بود و اداره آگاهی شماره پلاک را ردیابی کرده بود و با پدرم تماس گرفته بودند.
بعد چه کار کردی؟
راستش به حدی مضطرب شده بودم که مغزم کار نمی کرد.پدر و مادرم خیلی ناراحت بودند.من تنها فرزندشان هستم و تحمل این ماجرا برایشان خیلی سخت بود.اما در همان حال پدرم من را نصیحت می کرد و می گفت باید رفتار عاقلانه را انجام دهی.پدر و مادرم حتی در آن لحظه راجع به قصاص من هم حرف می زدند.اما بالاخره پدرم دست من را گرفت و من را به ماموران اداره آگاهی تحویل داد.
در کنکور رشته حقوق قبول شدم
چطور شد تصمیم گرفتی کنکور شرکت کنی؟
وقتی وارد کانون شدم،حال روحی خیلی بدی داشتم.می دانستم روزهای تلخ و سیاهی برای پدر و مادرم رقم زده ام.از طرفی به زحمت های آنها فکر می کردم که یک سال برای قبولی من در کنکور کشیده بودند.تصمیم گرفتم با هر زحمتی شده کنکور شرکت کنم.راستش روحیه خوبی برای درس خواندن نداشتم.تا کنکور هم زمان زیادی نمانده بود.اما فقط به خاطر دل پدر و مادرم تقاضای شرکت در کنکور را دادم و در زندان کنکور دادم.چند وقت بعد هم نتایج را اعلام کردند و متوجه شدم حقوق قبول شده ام.
حالا می توانی در کلاس ها شرکت کنی؟
در حال پیگیری هستیم که راهی برای گذراندن دروسم از زندان پیدا کنیم.
زندگی متهمی که مادرش پزشک است
پدر و مادرت برای تقاضای بخشش به خانه مقتول رفته اند؟
می خواستند بروند اما حال مادر مقتول خیلی بد بود.
از زندگی ات قبل از این حادثه بگو.
مادرم پزشک است و پدرم هم تحصیلات عالیه دارد اما شغلش آزاد است.ما زندگی خوبی داشتیم اما مدتی بود که من داشتم راه زندگی را اشتباه می رفتم.
یعنی به چه راهی می فتی؟
انگار با خودم و خانواده ام سر لج افتاده بودم.دلم نمی خواست در خانه باشم.پدر و مادرم سعی می کردند من را وادار کنند که در خانه بمانم اما هر چه بیشتر سعی می کردند،من بیشتر از خانه دور می شدم.ارتباطمان سرد شده بود.طرز فکرم اشتباه بود چون فکر می کردم باید مشکلم را با دعوا واز سریعترین راه حل کنم.
مشکل تو چه بود؟
کسی را نداشتم که بتوانم حرف هایم را به او بزنم.پدر و مادرم خسته از سرکار بر می گشتند و من در کودکی و نوجوانی بیشتر مواقع در خانه تنها بودم.البته می دانم که آنها برای رفاه من تلاش می کردند اما همه چیز برای یک انسان با خرج کردن درست نمی شود.من دلم می خواست یک نفر من را درک کند.حرف هایی بود که نمی توانستم به دوست یا پدر و مادر بزنم،آرزو می کردم کاش خواهر یا برادر داشتم.
این مشکل ارزش این را داشت که از پدر و مادرت دور شوی؟
واقعا نه! اتفاقا راه حلش این بود که به آنها نزدیک شوم.اما این را بعد از اینکه آمدم اینجا فهمیدم.
بعد از اینکه آمدی اینجا دیگر چه چیزی فهمیدی؟
شاید اگر گرفتار حبس نمی شدم از روی لجاجت دست به خیلی کارها می زدم.دوستانی پیدا کرده بودم که زمزمه کار خلاف در گوشم می خواندند.من قاتل شدم و سرم به سنگ خورد.اما نمی دانم با عذاب وجدانم چه کنم.خیلی سخت است با کابوس از بین بردن یک انسان دیگر زندگی کنم.
فکر می کنی راه جبرانی هم دارد؟
من نمی توانم جوان آن خانواده را به آنها برگردانم.قتل در ماه حرام اتفاق افتاده و احتمالا باید دیه بپردازم.اما حتی این هم داغ دل مادر مقتول را کم نمی کند.باور کنید زندگی با چنین عذاب وجدانی خیلی سخت است.
حرف آخر ...
دلم برای مادر خودم و مادر مقتول خیلی می سوزد.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/488354/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

چطور در محل کار دچار خواب آلودگی نشویم؟

استرس روز اول مدرسه را چگونه کنترل کنیم؟

افتخارات زودگذر!

قبل از صدمه خوردن، «نه» بگویید

سر و صدا را تحمل کنید تا روانی نشوید

تیزهوشی مغز با یادگیری یک زبان دیگر

می‌توانید یک روز بدون تلفن‌ همراهتان زندگی کنید؟

تغذیه مناسب راهی برای مبارزه با استرس

حرف هایی که نباید به یک فرد افسرده بزنید

قلب شما هم صبح شنبه را دوست ندارد!

چه کسانی به موفقیت دیگران غبطه نمی خورند؟

مواظب حرف زدن خود باشید!

10 دلیلی که باعث می‌شود از شغل خود متنفر باشید

علائمی که می گویند اضطراب دارید

از کجا بفهمیم غمگین هستیم یا افسرده؟

فیلم غمگین ببینید تا آرام‌تر شوید

همراهی با فرزندان تا کجا؟

4 مشکل سلامت روانی که در بین زنان متداول‌تر است

وقتی صبرتان لبریز می‌شود چه باید بکنید

نشانه های تشخیص استرس بیش از حد چیست؟

ذهن ناخودآگاهتان را از نو برنامه‌ نویسی کنید

وسواس فکری

چرا همه آدمها به دنیا از دیدی متفاوت نگاه می‌کنند؟

کسب احترام، با این راه‌های ساده

8 نشانه که علامت استرس کاری هستند

علت حرف زدن در خواب برخی افراد چیست؟

این رفتارها جسم و روان تان را تخریب می کنند

10 نکته برای اینکه با وجود استرس راحت بخوابید

چرا شکست می‌خوریم؟

علت افسردگی زنان، در مراحل مختلف زندگی

چرا برخی از افراد از پیر شدن می‌ترسند؟

چگونه با مرگ عزیزان کنار بیاییم؟

اگر می‌خواهید آدم دل‌چسب‌تری باشید،رمان بخوانید!

با این روشها افسردگی را فراموش کنید

چطور مچ یک دروغگو را بگیرید؟

وقتی خبر ازدواج مجدد همسر سابقتان شما را به هم می‌ریزد

وقتی والدینتان خیانت می‌کنند چه باید بکنید

اعتماد چیزی که این روزها گم شده

چگونه در 50 سالگی جوانتر به نظر برسید!

چگونه میان خواهر و برادرها مصالحه کنیم؟

نقش خانواده در عبور ایمن نوجوان از فضای مجازی

بلوغ زودرس نوجوانان امروز، از علل تا راه های درمان

چطور مهرطلب ها را بشناسیم؟

آیا افراد باهوش‌ احمق‌اند؟

اگر دوست تان این ویژگی ها را دارد، دشمن شماست

دلشوره‌ و اضطراب ناگهانی را جدی بگیرید!

زبان بدن شما چه می گوید؟

چرا باید راز دار باشیم؟

فعالیت زیاد در شبکه‌های اجتماعی باعث افسردگی میشود

چرا اعتماد به نفسم پایین است؟