مامان اینستاپسند من
اجتماعي
بزرگنمايي:
آریا بانو - خراسان / هرچی از بچه میپرسم میخوای چه کاره بشی، جوابهای عجیب غریب میده. یه بار می گه تو مریخ میخواد خونه خرید و فروش کنه، یه بار می گه مکانیک سفینه و فضانورد، یه بار میگه ماهیگیر، یهبار هم کلید کرد که رامکننده حیوانات بشه. این اواخر کلی با من بمیرم تو بمیری گفت: «میخوام دوبلور بشم.» کلی دلم غنج رفت براش اما جلوی مامانم وانمود کردم که دلم با فضانورد شدنش بیشتره و گفتم: «نمیشه فضانورد بشی؟»! مامانم یهو مثل پلنگ جویبار جلوم دراومد که «چیکارش داری مادر؟! بذار بچه به علایقش برسه.» این همون مادریه که وقتی بهش گفتم «مامان میخوام وقتی بزرگ شدم مارگارت تاچر یا بینظیر بوتو بشم» بهم گفت: «مادر تو دکتر و مهندس بشو، در کنارش هم تفریحی مارگارت تاچر شو.» من تا نزدیکی فیروز نادری و انوشه انصاری شدن هم پیش رفتم که مامانم سر دوربرگردون اول جلوم رو گرفت. یه بار تو 13 سالگی بهش گفتم: «کاش من مثل مهران مدیری کارگردان میشدم»، سه روز تو خونه عزای عمومی اعلام کرد، روز چهارم شناسنامهاش رو آورد و جلوی اسم من یه ضربدر کوچیک گذاشت و گفت: «اگه تکرار بشه از گروه خودت بالا نمیای.» حالا همین مادر به نوهاش میگه بذار به علایقش برسه. ما آدم نبودیم؟
راستش ترسیدم، من مامان خودمو میخوام! از وقتی این اینترنت اومده و تو شبکههای مجازی عضو شده، شبیه مامانهای خارجی تو فیلمها شده. پریروزا برام یه پیام صوتی درباره آثار تنبیه بدنی رو روان بچهها فرستاد. اونوقت ما رو با اون دمپایی قهوهایها که باهاش سوسک هم میکشت، هرشب نوازش میکرد. همیشه هم دمپایی دو متر بالاتر میخورد. همونجا بود که فهمید چشماش آستیگمات هستن. زیر پیغامش نوشتم: «خدا رو شکر که هیچوقت دمپاییهات به هدف نمیخورد» یهو شروع کرد به انکار کردن که من به شما از گل نازکتر نگفتم. راستش همه مادرها به این مرحله که میرسن همه چیز رو انکار میکنن!
نویسنده : مهدیسا صفریخواه | طنزپرداز
-
يکشنبه ۷ دي ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۶:۳۲
-
۱۹ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/482957/