شعر فارسی، چشم به راه نیماهای تازه
مقالات
بزرگنمايي:
آریا بانو - خراسان / گفتوگو با دکتر مهدی زرقانی، استاد ادبیات فارسی درباره نوآوریها و جایگاه ادبی «پدر شعر نو»، در سالروز تولد او
این یک معرفی حسابشده از نیما یوشیج به روایت خود او و به زبان شیرین مازنی است: «نیما مٌ مِن، یگانه رستمدار(من نیما هستم، یگانه رستمدار)/ نیما وَروُ، شَهرآگیم تَبار(از نسل شراگیم نامآور و کماندار)». اگر به سیر و سلوک نیما در شعر فارسی دقیق شوید، متوجه خواهید شد که او چه تعریف درستی از خود در این بیت ارائه داده است. علی اسفندیاری که اغلب او را با نام نیما یوشیج میشناسیم، زاده روستای «یوش» در مازندران و شاعر شعر «تو را چشم در راهم شباهنگام»، به راستی یکی از نام آوران شعر فارسی است. امروز 21 آبان ، صد و بیست و سومین سالروز تولد نیماست. به همین مناسبت با دکتر مهدی زرقانی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی، درباره نیما و شعر او گفت وگو کردیم که در ادامه مطلب، ماحصل آن را می خوانید.
نیما؛ طراح جمالشناسی شعر آزاد
دکتر سید مهدی زرقانی معتقد است نیما طراح بوطیقای(دانش صُور و مقولات ادبی) شعر آزاد است. او در توضیح این عنوان میگوید: «معنی این حرف این است که آن کسی که توانست یک نظام جمالشناسی منسجم، استوار و اصولی برای شعر طراحی کند و آن را به همان خوبی که طراحی کرده بود، پیاده کند، نیما یوشیج است. قبل از نیما، کسانی مثل تقی رفعت، جعفر خامنهای و شمس کسمایی بودند که از مبانی فرمی شعر کلاسیک فاصله گرفتند و در بدنه فولادین سنت رخنهای ایجاد کردند، مثلاً تساوی مصراع ها را رعایت نکردند و قافیه را به صورت آزاد به کار بردند، اما آن کسی که توانست یک دستگاه جمالشناسی تعریفشده با مبانی روشن ارائه دهد، نیما بود. به همین اعتبار از او به عنوان پدر شعر نو یا به تعبیر ما طراح بوطیقای شعر آزاد یاد میشود.»
راهگشای شاعران بعد از خود
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی درباره دنبالهروهای نیما میگوید: «بعد از نیما، کسانی مثل اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری، بوطیقای نیمایی را گسترش دادند و با مهارتها و تواناییهای خاصی که داشتند، کاستیهای زبانی آن را بر طرف و قابلیتها و امکانات بالقوه آن را بالفعل کردند. مثلا از لحاظ زبان و موسیقی، قطعا شعر اخوان ثالث در سطح بالاتری از شعر نیما قرار میگیرد. در ساختارهای نحوی شعر نیما ایراداتی وجود دارد که شاید به خاطر این باشد که زبان مادریاش فارسی نبودهاست یا فروغ فرخزاد از امکانات زبان زنده در همان بوطیقای نیمایی، با چنان کیفیتی بهره برد که سطح هنری زبان شعر، او را در جایی بسی بالاتر از شعر نیما قرار میدهد؛ اما به هرحال، فضل تقدم از آن نیماست و این شاعران در همان جادهای قدم میزنند که نیما بازگشایی کرد.»
پوستاندازی شعر بعد از نیما
زرقانی در پاسخ به این پرسش که آیا شعر نو به جایگاه شعر کلاسیک رسیده است، میگوید: «تقابلی که برخی میان شعر نو و کلاسیک اعتبار میکنند، تقابل درستی نیست؛ چون اینها متعلق به دو فضای پارادیمی متفاوت هستند. اما اگر نظرمان متوجه شاعران معاصر باشد، آن ها کارنامه خوب و قابل قبولی را ارائه کردند. چهرههای شاخصی که شعر معاصر در 100سال اخیر به جامعه ادبی معرفی کرده، در قیاس با چهرههای هزار سال شعر فارسی، قابل قبول است». این استاد زبان و ادبیات فارسی اعتقاد دارد که باید منتظر نیماها، شاملوها و چهرههای دیگری نیز در زبان فارسی بود و میگوید: «با گذر زمان، زبان قلمروهای تازهای را کشف میکند و تجربههای هنری تازه ظهور خواهند کرد. چنان که از زمان نیما به بعد، شعر معاصر چند بار پوست انداخته و ژانرها، جریانها و بوطیقاهای تازهای پدید آمده است. در آینده نیز، متناسب با شرایط هنری، اقتضائات جامعه، تلاشهای شاعران، ظهور نوابغ و مجموعه متغیرهای برون متنی، شاعرانی ظهور خواهند کرد که نه نیما هستند، نه شاملو و نه قیصر امین پور، آن ها خودشان خواهند بود، با فردیت خودشان و جهان شاعرانه خاص خودشان».
چشم در راهم...
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام، در آن دم که برجا درهها، چون مردهماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گَرَم یادآوری یا نه، من از یادت نمیکاهم
تو را من چشم در راهم
زمستان 1336
اکرم انتصاری
-
چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۴:۴۹
-
۱۶ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/449937/