ویرانشهری برای همه فصول؛ هفتادوپنجمین سالروز انتشار «قلعهحیوانات»
مقالات
بزرگنمايي:
آریا بانو - جام جم / همه اینها را دونالد ترامپ با دیوانگیهایش احیا کرد؛ بدمکانها، پادآرمانشهرها، ویرانشهرها و پسارستاخیز را. ادبیات پسارستاخیزی که داشت میرفت در پستوهای تاریخ ادبیات بیاساید و غبار بنشاند روی بهترین نمونههای خودش، با روی کار آمدن این پدیده قرن بیستویکم سیاست جهان، دوباره به صحنه بازگشت. مردم دوباره میلیونمیلیون «1984» خریدند و خواندند و صدهامیلیونصدهامیلیون نشستند پای تماشای مجموعه تلویزیونی «سرگذشت ندیمه»؛ دو نمونه قرن بیستمی و قرن بیستویکمی از داستانهای دیستوپیایی. داستانهایی که البته مثل گذشتههای دور که یونانیان آن را از دیس به معنای بد و توپیا به معنای مکان (بدمکان) توصیف میکردند، از آیندهای ساختگی حرف نمیزدند. آنها پادآرمانشهری میساختند با استفاده از نمادها اما کاملا واقعی که در آن، جامعهای نامطلوب، آدمهای خودش را و حتی انقلابیترینهایشان را به شخصیتهای منفی تبدیل میکند. سال 1868 بود که جان استوارت میل، فیلسوف بریتانیایی از اصطلاح پادآرمانشهر به معنی محل بد استفاده کرد تا سیاستهای ارضی حکومت ایرلند را محکوم کند. او از نوشتههای تامس مور، نویسنده کتاب «آرمانشهر»، الهام گرفته و این اصطلاح را ساخته بود. همانطور که او از آرمانشهر برای پرداختن به پادآرمانشهر بهره برد، داستان پادآرمانشهر در قرن بیستم نیز از دل داستانهای نویسندگانی که به آرمانشهر باور داشتند بیرون آمد؛ نویسندگانی مثل اچ جی ولز و ویلیام موریس. 75 سال پیش در چنین روزی، کتاب قلعهحیوانات جورج اورول، بهعنوان یکی از مهمترین آثار پادآرمانشهری، از چاپخانهای در لندن بیرون آمد و به کتابفروشیها رسید. خاطرتان باشد این، چهار سال پیش از آن است که او مهمترین شاهکار پادآرمانشهری ادبیات قرن بیستم، یعنی رمان «1984» را خلق کند، بنابراین احتمالا اقبال شگفتانگیزی که از قلعهحیوانات صورت گرفت برای خود او نیز قابل پیشبینی نبود. «قلعه حیوانات که نقد سیاستهای کمونیسم است، البته با سوءاستفادههای فراوانی هم از جانب گروههای سیاسی مختلف روبهرو شده است. عاملان غربی پروپاگاندا در دوران جنگ سرد و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا برای اولین بار از این کتاب سوءاستفاده کردند و این داستان تمثیلی سیاسی را به تبلیغی برای سرمایهداری بدل کردند. وقتی اورول در دهه 50 قرن بیستم میلادی نزدیک به آغاز جنگ سرد بر اثر بیماری سل درگذشت، در نبودش سازمانهای اطلاعاتی به خاطر مخالفت کتاب با کمونیسم به آن علاقهمند شدند و از این آب گلآلود ماهی خودشان را گرفتند.
اورول و حیواناتش در
ایران 50؛ این، تعداد مترجمان رمان جورج اورول به فارسی است. البته این، تعدادی است که ما، از جستوجوهایمان در سایتهای استعلام کتابها بهدستآوردهایم و هیچ بعید نیست بیش از این عدد باشد. میدانیم که دیگر نباید حیرت کنیم. پیش از این نیز در همین صفحه از تعداد شگفتانگیز مترجمان رمانی دیگر به زبان فارسی نوشته بودیم. خب، حساب و کتاب که ندارد. ما هنوز به هیچیک از قوانین بینالمللی حق ترجمه و نشر قائل نیستیم و همین باعث میشود رمانهای پرطرفدار با انبوهی از مترجمان و ناشران به دست ما برسد. اغلب با ترجمههایی، اگر رونویسی از یکدیگر نباشند، بسیار پرغلط، با طراحیهای ناشیانه جلد و مشکلاتی دیگر. جالب اینکه بیشتر این ترجمهها چندین و چندبار چاپ شدهاند. نام ناشران را اغلب نشنیدهایم و آن وقت میبینیم مثلا 13بار ترجمهشان از این رمان را تجدیدچاپ کردهاند! حالا به تجربه میدانیم دو سه ترجمه فارسی خوب از این رمان در بازار هست، اما خب این تعداد تجدیدچاپها نشان میدهد اغلب مخاطبان این رمان، آن را با ترجمهای ناقص و پرایراد خواندهاند.
اینجا نام مترجمان و ناشرانی را که تاکنون رمان جورج اورول را با دو عنوان مزرعهحیوانات و قلعهحیوانات ترجمه و منتشر کردهاند، میبینید. برخی مترجمان، ترجمهشان را نزد چند ناشر منتشر کردهاند و برخی ناشران نیز این رمان را با چند ترجمه به بازار فرستادهاند.
مترجمها
حمیدرضا بلوچ، امیر امیرشاهی، حمیدرضا غیوری، شهرام فیروزی، یاسمینزهرا علیزاده، مجید شریفیان، نازنین و غزاله غیوری، حمیدرضا و پری غیوری، محمد فیروزبخت، همایون نوراحمد، مهنوش جواهری، حجت امامی، معصومه حکیمی، مجید نوریان، عباس زارعی، الهه عالی، الناز دادخواه، مریم صالحی، سپیده میرباقری، لیلی ملکلو، راحله زمانی، زیبا محمدزاده، هاله مغفوریان، سامسون آرامکیان، نیلوفر محتشم، مارال طاهری، نرگس حیدری منجیلی، اعظم یاقوتینیت، صالح حسینی، محسن امیدوار، آزاده دادفر، رضا زارع، مهدی نصیری دهقان، محمدرضا صامتی، مریم صالحی، وجیهه کیازندی، محمدرضا قلیچخانی، الهام حاجیباقری، محمدرضا صامتی، همایون بهشتی، حسین اکبری، احمد کساییپور، سیروس نورآبادی، مرضیه صدر، شهناز مجیدی، احسان واحدی، تقی قورچی، میترا یزدی، سعید کوشا، و...
ناشران
مجید، مرز فکر، راستین، اودیسه، آوای بیصدا، شبگیر، آنارام، غیوری، گلشایی، پیشرو، یاد عارف، محیط و نهضت، هنارس، کتاب همراه، آموت، قافیه، ییلاق یاران، آرشیو روز، قیوم، پارمیس، آرتمیس شرق، جهانتاب، آبان مهر، سامسون آرامکیان، فراموشی، آسو، اردیبهشت، سیمرغ خراسان، دوستان، آسمان علم، هلال نقرهای، گویش نو، آذر میدخت، پایتخت، سفیر قلم، قاصدک صبا، یانار و آیدین، ناژ، آتیلا، سفیر قلم، مشعل، آرتان، ماهی، شورآفرین، آوامتن، پنگوئن، نوند، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان،
عطر کاج، علمی فرهنگی، هاشمی، نگار تابان، جاجرمی، نقش و نگار، و...
مورد عجیب اولین مترجم
همین ابتدا بگوییم این تیتر ما هم کمی شلوغکردن ماجراست؛ اینکه گفتهایم «مورد عجیب»... اما خب ما به عنوان اهالی رسانه وظیفه داریم از عجایبی که عادی شدهاند همچنان تعجب کنیم تا نپذیریم که یک مورد نابهنجار، با اینکه تبدیل به هنجار شده، پذیرفتنی است. اینکه ترجمه یک مترجم از یک متن را چند ناشر همزمان منتشر میکنند، ولو اینکه به لحاظ قانونی خلافی مرتکب نمیشوند دلیل نمیشود ما این بغرنج اخلاقی را به عنوان امری عادی بپذیریم. میدانیم امیر امیرشاهی، نخستین مترجم رمان «قلعه حیوانات» در سالهای پیش از انقلاب
ایران بوده است. حالا نیم قرن از آن سالها و آن ترجمه، که در نشر کتابهای جیبی، منتسب به انتشارات امیرکبیر و موسسه فرانکلین منتشر شده بوده گذشته است و جالب اینکه چند ناشر در حال انتشار این ترجمه هستند. در سالهای پس از انقلاب، ما دستکم نام این ناشران را به عنوان ناشر این ترجمه میبینیم: مرز فکر، جامی، هاشمی، نگار تابان، علمی فرهنگی، مصدق، روزگار،
عطر کاج و امیرکبیر! فقط 9 ناشر در این میان، یک ترجمه از قلعه
حیوانات را مرتب به بازار کتاب میفرستند! در این میان، امیرکبیر به عنوان ناشر اولیه ترجمه مطرح است. میدانیم نشر کتابهای جیبی در سالهای پیش از انقلاب به نوعی زیرمجموعه انتشارات امیرکبیر بوده و آنطور که به
گوش میرسد این موسسه در حال احیای آن نشر است. بنابراین امیرکبیر را در این میان کنار میگذاریم و از هشت ناشر دیگر میپرسیم چطور مفت و مجانی ترجمه ناشری دیگر را چاپ و منتشر میکنند؟ البته متاسفانه پاسخ این سوال را هم مثل همان موردی که عرض کردیم «شگفتانگیز نیست اما همچنان باید تعجب کرد» میدانیم. بر اساس بندی از بندهای قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان، اگر 30 سال از درگذشت صاحب اثر گذشته باشد، مالکیت آن به نوعی عمومی خواهد بود. در بند 12 این قانون میخوانیم: «مدت استفاده از حقوق مادی پدیدآورنده موضوع این قانون که به موجب وصایت یا وراثت منتقل میشود از تاریخ مرگ پدید آورنده 30 سال است و اگر وارثی وجود نداشته باشد یا بر اثر وصایت به کسی منتقل نشده باشد برای همان مدت به منظور استفاده عمومی در اختیار وزارت فرهنگ و هنر قرار خواهد گرفت». آنطور که مشخص است امیر امیرشاهی آن سالها قرارداد مشخصی با ناشر نداشته است. راستش را بخواهید پیگیری ما برای سرنوشت این مترجم، که آیا در قید حیات است یا اگر نیست چند سال است از درگذشت او گذشته، بینتیجه ماند، اما حدس قریب به یقینمان این است که ترجمه او مشمول این بند از قانون مورد اشاره شده است.
-
دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۸:۳۸
-
۴۴ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/381015/