بزرگنمايي:
آریا بانو - آخرین خبر / متن زیر صحبت های سرکار خانم فروز رجایی فر از دانشجویان پیرو خط امام درباره تاریخ چادر بعد از انقلاب و نسبت چادر با انقلابی گری است:
در واقع قبل از انقلاب چادر مشکی حجاب
سنتی خانمهای مرفه و معمولا خانهدار محجبه بود؛ که حتی غالبا بدون روسری و مانتو و روی
لباس مهمانی و به نحو روگرفتن استفاده میشد. و چادر گلگلی پر رنگ و بندرت روشن، حجاب
زنان سنتی کمبرخوردار یا دورتر از مرکز بود که معمولا پیراهن و شلوار گشاد به مدل
سنتی و روسری یا چارقد هم داشت.
اما کسانی که به نحو مکتبی و انتخابی و با مطالعه و مبارزه با نفس محجبه شدند، به لحاظ این که بیشتر تیپ دانشجو و در رشتههای مهندسی و پزشکی بودند و کلا برخاسته از قشر
سنتی نبوده و مدرن بودند، برای پوشش بیشتر حجاب، تونیک(نه مانتو) و شلوار و روسری(نه مقنعه) رو انتخاب کردند. اتفاقا شلوار هم ممکن بود همان جین باشد که قبلا هم میپوشیدند و تونیک معمولا از پارچه با رنگ سنگین و اسپرت(نه گلدار و شاد) و بلندتر از بلوز و کوتاهتر از مانتو بود.
بندرت بین بچههای
مذهبی دانشکده ما(پلیتکنیک)، کسی با چادر و مقنعه بود و اگر در بیرون و رفت وآمد هم چادر داشت، در محیط دانشکده، برمیداشت.
و اما در لانه که بودیم، تقریبا تا بعد از عید 59، ما کماکان با پوشش
اسلامی جدید بودیم؛ که بدلیل عدم عرضه آماده اون در فروشگاهها، خودمون میدوختیم. تعداد کمتری هم دخترهای چادری بودند که باز هم در محیط لانه بعضیشون ممکن بود بدون چادر باشند.
بعد از عید شاید اوایل اردیبهشت بود که دو نفر خانم طلبه، وارد لانه و به خوابگاه و جمع دخترهای پلیتکنیک اضافه شدند. این دو نفر که از قم میآمدند با چادر بودند و شروع به
تبلیغ چادر در میان ما کردند که شما که تا اینجا رو اومدین، بقیهاش رو هم بیاین و چادر حجاب کاملتریه و ...
کم کم ما هم پذیرفتیم؛ به این علت که تصور میکردیم در دعوای
اسلام فقاهتی با روشنفکری دینی، ما باید در کنار امام و
اسلام فقاهتی بایستیم. پس شروع به تهیه چادر کردیم. اون هم چادرهای مشکی بسیار ارزان؛ نه از جنسهای گران و گلدار خانمهای پولدار سنتی(معروف به چادر کلوکه سوییس)
نشونه جدیدالچادر بودنمان هم این بود که چادرمون کش داشت! چون بلد نبودیم روی سر بدون دست نگهش داریم و دستهامون رو هم برای کارهای دیگر لازم داشتیم! هیچوقت هم بلد نشدیم مانند خانمهای
سنتی رو بگیریم☺️!
لازمه بگم که در اون زمان بچههای لانه خیلیییییییی بین مردم اعتبار داشتند و در واقع مردم
ایران همگی خودشون رو خط امام میدونستند. حالا ما در لانه بودیم و اونها بیرون!
چادری شدن ما موجب شد که موجی از پذیرش چادر در دانشجویان
دختر و خانوادههاشون ایجاد بشه و طرفداران این جریان هم در هر جا که بودند برای تشبه به دانشجویان خط امام و اعلام همراهی با اونها به سمت چادر برن. بخصوص در شهرستانها این مساله نمود داشت و بارز بود.
همزمان با این موج در تابستان اموزش و پرورش شروع به جذب نیرو برای امور تربیتی کرد که یک جریان انقلابی مشابه لانه محسوب میشد و خانمهایی که بیرون بودند و چادری شده بودند، برای پیوستن به این نهاد جدید مشتاقانه و بشدت فعال شدند....
نهایتا این موج اقبال خانمها به مذاق آقایان هم خوش آمد و برای کل اموزش وپرورش یا در بعضی شهرستانها به لحاظ رزونانس با بافت سنتی، جنبه الزامی- با قانون یا بدون قانون- پیدا کرد و بعد هم شد آنچه نباید میشد! و کشید به چادرهای مشکی آویزان بر پشت صندلی بعضی خانمها در اطلاعات فرودگاهها و جاهای دیگر