آریا بانو

آخرين مطالب

قصه شب، 4 داستان کوتاه آموزنده برای کودکان اجتماعي

  بزرگنمايي:

آریا بانو - رادیو شب / داستان اول: علی کوچولو و شجاعت در گفتن اشتباه
در تعطیلات آخر هفته علی کوچولو همراه خواهرش سارا و پدر مادرشون به دیدن مادربزرگشون رفتن که توی یک مزرعه زندگی میکرد.
مادربزرگ علی یک تیرکمون بهش داد تا بره توی مزرعه و باهاش بازی کنه.
علی کوچولو خیلی خوشحال شد و دوید توی مزرعه تا حسابی بازی کنه، اما وسط بازی یکی از تیرهاش اشتباهی خورد به اردک خوشگلی که مادربزرگش خیلی دوسش داشت، اردک بیچاره مرد.
علی کوچولو که حسابی ترسیده بود اردک رو برداشت و برد یه جایی پشت باغچه قایم کرد.
وقتی رویش رو برگردوند تا بره به ادامه بازیش برسه دید که خواهرش سارا تمام مدت داشته نگاهش میکرده، اما هیچی به علی نگفت و رفت.
فردا ظهر مادربزرگ از سارا خواست تا توی آماده کردن سفره ی نهار بهش کمک کنه، سارا نگاهی به علی کرد و گفت مادربزرگ علی به من گفت که از امروز تصمیم گرفته تو کارهای خونه به شما کمک کنه. بعد هم زیرلب به علی گفت: جریان اردک رو یادته.
علی کوچولو هم دوید و تمام بساط ناهار رو با کمک مادربزرگش فراهم کرد.
عصر همون روز پدربزرگ به علی و سارا گفت که میخواهد اونها رو به نزدیک دریاچه ببره تا باهم ماهیگیری کنن. اما مادربزرگ گفت که برای پختن شام روی کمک سارا حساب کرده است.
سارا سریع جواب داد که مادربزرگ نگران نباش چون علی قراره بمونه و بهت کمک کنه.
علی کوچولو در همه ی کارها به مادربزرگش کمک میکرد و هم کارهای خودش و هم کارهای سارا رو انجام میداد. تا اینکه واقعا خسته شد و تصمیم گرفت حقیقت رو به مادربزرگش بگه.
اما در کمال تعجب دید که مادربزرگش با لبخندی اونو بغل کرد و گفت:
علی عزیزم من اون روز پشت پنجره بودم و دیدم که چه اتفاقی افتاد. متوجه شدم که تو عمدا اینکار رو نکردی و به همین خاطر بخشیدمت. اما منتظر بودم زودتر از این بیای و حقیقت رو به من بگی.
نباید اجازه میدادی خواهرت بخاطر یک اشتباه به تو زور بگه و از تو سوء استفاده بکنه.
باید قوی باشی و همیشه به اشتباهاتت اعتراف کنی و سعی کنی که دیگه تکرارشون نکنی.
اما این رو بدون پیش هرکسی و هرجایی به اشتباهاتت اعتراف نکنی، چون دیگران از اون اعتراف تو به ضرر خودت استفاده می کنند.
داستان دوم: پویا و عدم اعتماد به نفس بخاطر لکه های سفید روی پوستش
پویا کوچولو بعضی روزها با مادرش به پارک میرفت، اون خیلی پارک رو دوست داشت ولی هیچوقت توی پارک از کنار مادرش تکون نمیخورد و با بچه ها بازی نمی کرد.
پویا روی دستش یه لکه ی سفیدرنگ داشت و خیال میکرد بچه ها با دیدن دستش بهش میخندن و مسخره ش میکنن. بخاطر همین دوست نداشت با بچه ها بازی کند.
تا اینکه یک روز به مادرش گفت که دیگه دلش نمیخواد به پارک بیاد. مادرش ازش پرسید: ولی چرا پویا جان؟ تو که پارک رو خیلی دوست داشتی. پویا گفت : میترسم بچه ها دست منو ببینن و بخاطر لکه ی روی دستم من رو مسخره کنن.
مامان پویا بهش گفت: ولی تو که تا حالا با بچه ها بازی نکردی که ببینی مسخره ات میکنن یا نه؟ بعد هم بغلش کرد و گفت فردا باهم میریم با بچه ها بازی می کنیم نت ببینی که مسخره ات نمی کنن و اونا هم دوست دارن با تو بازی کنن.
فردای آن روز دوتایی به پارک رفتن و مامان پویا رفت پیش بچه ها و بهشون سلام کرد و گفت: بچه ها پسر من پویا میخواد با شما دوست بشه و باهاتون بازی کنه.
یکی از بچه ها جلو اومد و گفت: سلام. اسم من آرشه. ما تو رو می دیدیم که با مامانت به پارک میای. ولی پیش ما نمیومدی. حالا بیا بریم با بقیه بچه ها آشنا بشیم.
پویا به مامانش نگاه کرد و بعد همراه آرش رفت.
بعد از مدتی که مامانش رفت دنبالش دید که پویا با خوشحالی به طرفش دوید و بعد از بغل کردن مادرش بهش گفت که امروز خیلی بهش خوش گذشته و بچه ها اصلا اونو مسخره نکردند. اون خوشحال بود که دوستای خوب و جدیدی پیدا کرده و با اونا بهش خوش میگذرد.
محیط زندگی، کشور، محله
رنگ پوست
لهجه، گویش
پدر و مادر، خواهر و برادر، فامیل ها
زیبایی صورت و ظاهر
بیماری
نقص عضو
و ...
همگی از طرف خدای بزرگ به انسان ها داده شده اند و هیچ انسان ها اختیاری در انتخاب آن ها نداشته اند، لکه روی دست پویا هم نقص عضوی هست که پویا آن را انتخاب نکرده است.
داستان سوم: پشتکار بهتر از استعدادی است که به آن مغرور می شویم
در زمان قدیم دهکده ای بود که بیشترین محصول گندم را داشت. روزی آفت وحشتناکی به گندم های این دهکده زد. معلم تنها مدرسه آن دهکده شاگردانش را صدا زد و به آنها گفت من دوستی دارم که در دهکده ای دیگر زندگی میکند. او راه از بین بردن این آفت را بلد است. باید یکی از شما را به همراه نمونه گندم آفت خورده پیش او بفرستم تا راه نجات از این مشکل را بیابد و ساختن سم آفت کش را به شما یاد بدهد. حالا چه کسی داوطلب انجام دادن این کار است؟
زرنگ ترین شاگرد کلاس گفت که من انقدر باهوشم که میتوانم سریع روش ساختن سم را یاد بگیرم و برگردم. من میروم.
معلم قبول کرد اما گفت من یکی از شاگردان معمولی کلاس را نیز همراه تو میفرستم تا تنها نباشی. مراقب او باش.
آنها فردا صبح به سمت دهکده ی دیگر حرکت کردند و بعد از چند هفته برگشتند.
همه منظر بودند تا داستان را بشنوند و نحوه ی ساختن سم را یاد بگیرند. شاگرد زرنگ گفت که از ترکیب چند ماده ی ساده میتوانیم سم را بسازیم و آفت را ازبین ببریم و سپس چند ماده را باهم مخلوط کرده و روی مزارع پاشید. اما نه تنها آفت ها از بین نرفتند بلکه بیشتر شدند.
این بار معلم شاگرد معمولی را صدا زد و خواست که هرچه به یاد دارد را بگوید. او کامل و دقیق مرحله به مرحله از تمیز بودن ظرف سم و اندازه ی دقیق مواد تا زمان آب ندادن به مزرعه را برایشان شرح داد.
اینبار سم را ساختند و روی مزرعه ها پاشیدند, بعد از مدتی آفت گندم ها از بین رفت.
همه با تعجب از معلم سوال کردند که چطور ممکن است که روش شاگرد زرنگ عمل نکرده باشد اما شاگرد معمولی توانسته باشد روش درست را یاد بگیرد؟ معلم گفت شاگرد زرنگ به هوش خودش مغرور شده بود و به آموزش دوست من زیاد دقت نکرده بوده است، چون فکر میکرده که با هوش زیاد خود میتواند از پسش بربیاید. اما شاگرد معمولی با دقت کافی و پشتکار زیاد توانست بخوبی سم آفت کش را یاد بگیرد.
داستان چهارم: زندگی دو کبوتر در کنار یکدیگر
در گوشه ی یک مزرعه دو کبوتر بودند که با شادی با یکدیگر زندگی می کردند. آنها یکدیگر را خیلی دوست داشتند و زندگی در آن مزرعه واقعا برایشان زیبا بود. مدتی گذشت و فصل بهار رسید، آن سال بهار باران زیادی بارید و لانه ی کبوترها مرطوب شده بود.
کبوتر ماده به همسرش گفت که کاش به لانه ی دیگری برای زندگی برویم، اینجا دیگر خیلی مناسب نیست. اما همسرش گفت که ساختن لانه ای به این قشنگی و بزرگی کار آسانی نیست و بهتر است که همانجا بمانند. چون با رسیدن تابستان هوا گرمتر و بهتر میشود.
با رسیدن تابستان لانه ی آنها خشک شد و دوباره با خوبی و خوشی به زندگی خود ادامه دادند. هرروز هرچقدر که میخواستند گندم و برنج میخوردند و مقداری هم برای زمستان در لانه شان انبار میکردند تا اینکه انبارشان کاملا پر شد و برای استفاده در فصل سرما آماده بود.
تابستان تمام شد و دانه و غذا کمتر شده بود، بنابراین کبوتر ماده در لانه میماند و کبوتر نر به مسافت های طولانی تری برای پیدا کردن دانه میرفت.
وقتی که بارش باران شروع شد آنها تصمیم گرفتند برای خوردن دانه از انبار آذوقه شان استفاده کنند، اما وقتی به سراغ انبار رفتند دیدند که انگار مقدار دانه ها کم شده و قسمتی از انبار خالی است.
کبوتر نر خیلی عصبانی شد و به همسرش گفت: تو چرا انقدر شکمو هستی، این دانه ها برای فصل سرما بودند اما وقت هایی که من نبودم تو نصف آنها را خورده ای. حالا در این باران و برف چطور غذا پیدا کنیم؟
کبوتر ماده با تعجب و ناراحتی گفت: ولی من اصلا به دانه های انبار نوک هم نزدم. نمیدانم چرا انبار خالی شده. شاید موش ها مقداری از آن را خورده اند یا کبوترهای دیگر از انبار ما دزدی کرده اند. با اینحال بیا فعلا از دانه های مانده استفاده کنیم و قضاوت عجولانه نکنیم. با صبر همه چیز مشخص میشود.
اما کبوتر نر خیلی عصبانی بود. او گفت: من مطمئنم که تنها کسی که به انبار ما دستبرد زده خود تو هستی.و نمیخواهم چیز دیگری بشنوم. و سپس او را از خانه بیرون کرد.
کبوتر ماده با ناراحتی گفت: کاش انقدر زود درمورد من قضاوت نمیکردی تا روزی پشیمان نشوی. اما روزی که بفهمی اشتباه کرده ای خیلی دیر است. سپس پرواز کرد و رفت و گرفتار شکارچیان شد.
کبوتر نر خیلی خوشحال بود که نگذاشته همسرش گولش بزند و به زندگی اش تنهایی ادامه میداد. تا اینکه هوا دوباره بارانی شد، کبوتر نر به سراغ انبار رفت و با کمال تعجب دید که انبار دوباره پر شده! کمی فکر کرد و سپس متوجه واقعیت شد. در هوای بارانی لانه ی مرطوب و خیس باعث باد کردن و حجیم تر شدن دانه ها میشد و انبار پر میشد، اما وقتی هوا گرم و خشک میشد دانه ها به اندازه اولیه خود برمیگشتند و انبار خالی بنظر می آمد.
کبوتر نر از اینکه فهمید قضاوتش کاملا عجولانه و اشتباه بوده بسیار ناراحت شد و از بیرون کردن همسرش خیلی پشیمان شد. اما دیگر خیلی دیر شده بود و او تنها و غمگین به زندگی اش ادامه داد.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/225560/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

بازیگر جدید واردات خودرو

وزیر صمت: وضعیت صنعت خودرو کشور هنوز هم قابل دفاع نیست / خودرو گران نمی‌شود

فشار مجلس برای واردات خودرو بالاست | تولید یک خودرو در ایران چقد ارزبری دارد؟

آغاز قرعه کشی خودرو برای 4 میلیون نفر ثبت نامی/ نتایج فردا اعلام می‌شود

قیمت روغن موتور دیزلی و بنزینی 25 درصد افزایش یافت

شانس برنده شدن در قرعه‌کشی خودرو چقدر است؟

زمان اعلام نتایج قرعه‌کشی سامانه یکپارچه فروش خودرو تغییر کرد!

اینگونه پای مادران به طرح فروش خودرو باز شد!

مزایا و معایب سامانه فروش یکپارچه خودرو

شگرد جدید بازار خودرو/ تعمیر و فروش خودروهای ناقص به نام خودروی صفر!

کاهش نیرو و اخراج در خودروسازی تسلا/ وقتی ماسک تهدید می کند!

ازسرگیری خرید و فروش غیرقانونی حواله خودرو!

ماجرای تغییر وضعیت برخی برندگان اول ایران خودرو به رزرو

قالیباف قانون واردات خودرو را به دولت ابلاغ کرد

به منتخبان ذخیره در قرعه‌کشی، در مراحل بعدی خودرو داده می‌شود

سیستم قرعه‌کشی فروش خودرو مهندسی شده است؟

«سیاهکلی» نماینده مجلس: قیمت خودروی 206 در دنیا 150 میلیون تومان است، چرا باید در کشور ما 300 میلیون تومان باشد؟

به دستور وزارت صمت عرضه خودرو در بورس کالا تعلیق شد!

تمدید مهلت واریز وجه برندگان قرعه‌کشی خودرو

سازمان حمایت مصرف‌کنندگان: به منتخبان فهرست ذخیره خودرو تخصیص داده خواهد شد

...دوبــاره به کــام دلالان خــودرو!

آخرین جزییات درباره واردات خودرو/ تعرفه ورود خودروی برقی زیر 10 درصد است

توضیحات صمت در مورد علل توقف عرضه خودرو در بورس

خودرو به همه منتخبان قطعی و ذخیره تعلق می‌گیرد

مرحله دوم قرعه کشی خودرو در سامانه یکپارچه تیرماه برگزار می‌شود

ریزش قیمت خودرو در بازار/ بازار راکد خودرو در انتظار سیگنال‌های جدید

اختصاص خودرو به همه 38 هزار و 457 نفر منتخب اصلی و ذخیره طرح جوانی جمعیت/ افزایش تولید خودرو بدون کیفیت بی فایده است

عامل افزایش قیمت خودروهای جدید؟

مونتاژ به جای خودروی ملی/ تا 30 سال آینده درگیر پراید و پژو خواهیم بود

جدول زمانی‌ فروش عادی خودرو

دادفر: مخالفان واردات خودرو، بنزسوار هستند

خبر عجیب از حذف قرعه‌کشی خودرو | حذف قرعه کشی برای خودروهایی که وجود ندارد

ماجرای «ذخیره‌ها» چه بود؟

منتخبان رزرو سامانه فروش خودرو از امروز به سایت خودروسازان مراجعه کنند

خبر مهم وزیر صنعت درباره واردات خودرو/ این خودروهای خارجی جایگزین تیبا و سمند می‌شود

اولین پیش‌فروش بدون قرعه‌کشی محصولات سایپا از فردا

نخستین گام حذف قرعه‌کشی خودرو برداشته شد

آخرین وضعیت مالیات از خودروهای گران قیمت

ایلان ماسک: کارخانه‌های تسلا، کوره پول سوزی هستند

وزیر صمت: خودروهای وارداتی در محدوده 10 هزار دلار و کمتر خواهد بود/ از سرگیری تولید تندر 90 با قطعات روسی!

​​​​​​​ آغاز طرح پیش فروش بدون قرعه کشی محصولات ایران خودرو+جدول

پیش‌فروش 4 محصول ایران خودرو بدون قرعه کشی از فردا (6 تیر 1401)

لغو قرعه‌کشی خودرو تا اطلاع ثانوی/ سامانه یکپارچه تخصیص خودرو اصلا تایید فنی و امنیتی نداشته است

ایست ارزی به ریزش خودرو

فاطمی‌امین:خودروهای اقتصادی سال آینده وارد بازار می‌شوند!

تبعات عبور از اصلاح قیمت خودرو

سلیمی: نباید همه هزینه افزایش قیمت خودرو از جیب مردم جبران شود

شگرد‌ جدید افزایش قیمت خودرو

واردات خودرو به کما رفت؟

قرعه کشی خودرو تا پایان سال حذف می‌شود