طنز/ اصلاح دروس کتاب درسی، چرا و چگونه؟
گوناگون
بزرگنمايي:
آریا بانو - روزنامه شهروند / از آنجایی که مسئولان آموزش کشور تازه به این نتیجه رسیده اند که حضور بعضی شعرها و داستان ها در کتب درسی لزومی ندارد و حافظ و سعدی و مولوی برای بچه بدآموزی دارد بنده اقدام به اصلاح شعرها و داستان هایی کرده ام که ممکن است در کتب درسی حساسیت برانگیز شود. امید است با این اصلاحات مسئولان در حذف این آثار بازنگری کنند.
1) غزل «در این سرای بی کسی» هوشنگ ابتهاج حذف شد.
در بیت آخر می فرماید: «نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست / اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند» ... این شعر به طور واضح برای پسران سرزمین ما بدآموزی دارد و بزدلی و بی جراتی را برای آنها تداعی می کند. بهتر است اینگونه تغییر کند: «هم سایه دارم هم بر ضعف برایم ناسزاست / کلیک بر پست های سحر تبر نمی زنم.»
2) شعر «به کجا چنین شتابان» شفیعی کدکنی حذف شد و غزلی عاشقانه جایش را گرفت.
«به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید / دل من گرفته زینجا / هوس سفر نداری؟»
ابتدا باید جنسیت گون مشخص شود. چون نسیم به وضوح مونث است و در این صورت اگر گون مذکر باشد دلیلی ندارد به او پیشنهاد سفر دهد.
نسخه پیشنهادی: «به کجا چنین شتابان؟ فتانه از نسیم پرسید / دل من به هیچوجه نگرفته است / چون همه چیز خوب است / و مشکلی نیست/ با جمیع این شرایط با اطلاع خانواده هوس سفر نداری؟»
3) نام صادق هدایت از وسط داستان «کباب غاز» جمال زاده حذف شد.
جمله ی اصلی: «در تختخواب گرم و نرم و تازهای که از جملهی اسباب جهاز خانم است لم داده و به تفریح تمام مشغول خواندن حکایتهای بینظیر صادق هدایت بودم»
جمله ی پیشنهادی: «در رختخواب گرم و نرم و تازه ای که از جمله ی اسباب جهاز خانم است لم داده و به تفریح تمام مشغول خواندن شعر یک ترانه زیرزمینی بودم.»
4) داستان «بردار کردن منصور حلاج از تذکره الاولیا» حذف شد.
گرفته اند وسط کتاب درسی بچه قصه ی تکه تکه کردن منصور را گذاشته اند. خب این درست است؟ هم خشونت دارد هم غرب می بیند می گوید اینها حقوق بشر ندارند. بهتر است داستان اینگونه تغییر کند که شبلی و دوستان می روند از اولیای دم رضایت می گیرند و منصور را از اعدام نجات می دهند. منصور که به زندگی برگشته نگاهش تغییر می کند و روی موتور می نشیند و می خواند: یادت نره دوستت دارم / خیلی دلم تنگه برات / دار و ندارم رو بگیر / مال خودت مال چشمات.
5) شعر داروگ نیما یوشیج حذف شد.
شعر اصلی:
گرچه می گویند می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری داروگ!
کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
چون دل یاران که در هجران یاران
قاصد روزان ابری داروگ! کی می رسد باران؟
شعر پیشنهادی:
گرچه می گویند خوشحالند در طرح سالم سازی دریا
گردشگران در میان گردشگران
صابون عزیزم
کی بریم حمام؟
بر بساطی که فروشندگان محلی انداخته اند
در درون بازارچه ی تاریک شهر که ذره ای در آن گرانی نیست
و تصویر دنده های بیرون زده ی کودکان اروپایی و امریکایی
که از گرسنگی در حال مردن اند
صابون عزیزم ...
در پایان ضمن تشکر از مسئولان آموزش و پرورش، تاکید موکد دارم که یادداشت زیبا و آموزنده ی «فرهنگ برهنگی، برهنگی فرهنگی» به شدت در کتاب درسی پررنگ شده و باید فکری به حال آن کرد.
آیدین سیارسریع
-
يکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۸:۱۲
-
۲۵ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/225320/