آریا بانو

آخرين مطالب

«کاش چیزی نمی‌ماند جز لحظات شیرین»؛ روایت مادرانگی یک زن مقالات

«کاش چیزی نمی‌ماند جز لحظات شیرین»؛ روایت مادرانگی یک زن
  بزرگنمايي:

آریا بانو - ایرنا / ویرژینی گریمالدی (Virginie Grimaldi) رمان نویس فرانسوی است که در سال‌ 2019 و 2020 میلادی بنابر نظرسنجی روزنامه فرانسوی «لو فیگارو» عنوان پرمخاطب‌ترین نویسنده زن فرانسه را به خود اختصاص داد. وی در سال گذشته همچنین در فهرست 10 نویسنده پرفروش کشورش قرار گرفت. 
میل نوشتن در این نویسنده متولد 1977 در بوردو فرانسه از کودکی با خواندن دفترهای شعر مادربزرگش بیدار شد و نخستین رمان خود را در 8 سالگی نوشت. اما فعالیت حرفه‌ای نویسندگی او با رمان نخستین روز از باقی‌مانده زندگی‌ام (2015) آغاز شد و این زنجیره با رمان‌های وقتی بزرگتر شدی خواهی فهمید (2016)، عطر خوشبختی زیرباران بیشتر می‌شود (2017)، وقت روشن کردن دوباره ستاره‌ها (2018)، وقتی خاطرات ما به رقص در می‌آیند (2019)، کاش چیزی نمی‌ماند جز لحظات شیرین (2020) و ممکن‌ها (2021) ادامه یافت و همه این شش رمان به فهرست پرفروش‌ها راه یافتند.
نثر شاعرانه و بیان احساسات دلیل استقبال از آثار گریمالدی است و سبب شده که رمان‌هایش به بیش از 20 زبان ترجمه شود. او با صداقت بی پایان و طنز سرشار خود، ما را با زندگی شخصیت‌هایش آشنا کرده و از ما می‌خواهد در شادی و غم‌ها، در خاطرات، رؤیاها و امیدهایشان سهیم شویم. 

آریا بانو


نوشتن کاری است که در انزوا صورت می‌گیرد، از اعماق وجودم الهام می‌گیرم، قلمم را در احساساتم فرو می‌برم، و موضوعاتی را که مرا متأثر ساخته‌اند به روی کاغذ می‌آورم، بدون اینکه بدانم آیا شما را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد یا نه. (ص.302)
کاش چیزی نمی‌ماند جز لحظات شیرین ماجرای زنی است که دخترش را پیش از موعد به دنیا می‌آورد. بچه بسیار کوچک است و نیازمند مراقبت در بیمارستان، اما از همان ابتدا جای خاص خودش را پیدا می‌کند.
فقط پوشک به پا داشتی، بلافاصله جای خودت را پیدا کردی، روی شکمم گوله شدی و سرت را روی سینه‌ام گذاشتی، ماسک را نمی‌دیدم، لوله‌ها را حس نمی‌کردم. دیگر صدای بیب بیب دستگاه را نمی‌شنیدم. می‌دانستم که دیگر کارم تمام است. پاهایم می لرزیدند و کمی بالاتر پشت قفسه سینه جایی که قلب می‌نامند، انفجاری داشت صورت می‌گرفت.
نمی دانم زنده می‌مانی یا نه عشقم، اما این خطر را به جان می‌خرم و اگر اتفاق بدی بیفتد، اگر بدترین اتفاق بیفتد، لااقل بالا و پایین رفتن شکمت را روی شکم خودم، تکان خوردن دستانت را روی پوستم حس کرده‌ام، لااقل آن احساس قدرتمند و بی شرط و شروط را با نوک انگشتانم لمس کرده‌ام‌، لااقل مادر شده‌ام.
به ساعت نگاه کردم. سه شنبه 18 سپتامبر، ساعت 9 و 43 دقیقه. لحظه دقیق شناختن تو. (ص.36)
زمان می‌گذرد و او این بار شاهد رفتن فرزندانش از آشیانه خانوادگی است. «دارم چیزی را که همیشه از آن وحشت داشتم تجربه می کنم. تنها بودن را» (ص.69) «هرگز از تنهایی رنج نبرده‌ام. دختر و پسرم وقتم را پر می‌کردند» (همان). این مادر هیچگاه حرف کسانی را که استدلال می‌کردند بچه‌ها فقط بخشی از زندگی والدین هستند، نپذیرفته بود سال‌ها بعد با رفتن فرزندانش برای تشکیل زندگی مستقل «لانه را خالی حس می‌کند» (ص.70)
بار اول باید یاد می‌گیرد مادری تمام وقت شود، بار دوم باید بازنشستگی از مادر بودن را بیاموزد. او در فضایی خالی و تنهایی غریبی را تجربه می‌کند که فقط خاطرات را زنده می‌کند. عمده این خاطرات مربوط به زمانی است که او زمان را در کنار مادران دیگری گذرانده که کودکانشان با شرایط ویژه و مشابه فرزند نارس او در بیمارستان بسر می‌بردند:
متوجه می‌شوم که شرایط مشترکمان مانند یک شتاب دهنده عمل کرده. حرف همدیگر را می‌فهمیم، به یک زبان صحبت می‌کنیم. همه‌مان در حال گذراندن یکی از دشوارترین دوره‌های زندگی‌مان هستیم. در اوج شکنندگی با هم روبه رو شده‌ایم. لخت و عوریم. رفتارهای اجتماعی، اصول نزاکت، پردہ پوشی‌ها را پشت در بخش نوزادان جا گذاشته‌ایم. یکدیگر را در بدترین شرایط روحی و روانی شناخته‌ایم، نقطه‌ضعف‌هایمان در هم گره خورده. (ص. 219)
بهانه نگارش این اثر هم پسر دوم گریمالدی است که زودتر از موعد به دنیا آمد. او اصلا قصد نگارش رمان دیگری را نداشته و تصمیم داشته پس از تولد فرزند دوم خود را سیراب از احساس مادری کند و تا مدتی رمان دیگری ننویسد. « اما، گاهی اوقات، زندگی به جای ما تصمیم می‌گیرد» (ص.229). به این ترتیب در یک اتاقک مراقبت‌های ویژه جایی که پسرش به دستگاه‌ها وصل شده بود، برای گریز از هراس ها به تخیلش پناه می برد.
کاش چیزی نمی‌ماند جز لحظات شیرین را انتشارات ققنوس با ترجمه فرزانه مهری در 303 صفحه و شمارگان یک هزار و 100 نسخه منتشر کرده است. پیشتر اثر دیگری از گریمالدی از همین مترجم با عنوان خانه تاماریس منتشر شده بود که عنوانی است به جای عنوان اصلی کتاب: وقتی بزرگتر شدی خواهی فهمید.
مهری مترجم و مجسمه ساز است. او دوره دبیرستان را در مجتمع رازی که مدرسه‏‌ای فرانسوی زبان بود، گذراند و در فرانسه رشته دندان‌پزشکی خواند. در سال آخر دندان پزشکی، کار با گل، سیم و کامپوزیت که برای پر کردن دندان استفاده می‌شد او را شیفته مجسمه سازی کرد و درس خود را نیمه رها کرد و به ایران بازگشت. او اکنون به طور حرفه ای به کار مجسمه‌سازی مشغول و عضو انجمن مجسمه‏‌سازان است. مهری کار خود را با ترجمه کتاب هایی برای کودکان خود آغاز کرد و نخستین کتاب او در سال 1378 منتشر شد.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/636120/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

وقتی از کارمان متنفریم...

برای افزایش سریع سطح انرژی چه باید کرد؟

7 روش برای اینکه بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنید

لطفاً از ترس مرگ خودکشی نکنید!

افسردگی ساختار مغز را تغییر می دهد

7 مانعی که باعث شکست شما می‌شود

چرا موسیقی شاد، خاطرات خوب و موسیقی غمگین خاطرات بد را به یاد می آورد؟

راهکار‌هایی عجیب برای مقابله با افکار منفی

افسردگی؛ از سیر تا پیاز

چگونه انسان های سمی اطرافمان را خنثی کنیم؟

رژیم غذایی ویژه برای مبارزه با اضطراب!

شیوه جدید برای درمان افسردگی

12 عادت که از بدترین‌ها برای سلامت روانی شما هستند

با ترک شبکه‌های اجتماعی چه اتفاقاتی می افتد؟

7 راز یک خواب خوش

کار و استرس، شما را هم از زندگی انداخته؟

چگونه از احساس پشیمانی جلوگیری کنیم

9 خطر استرس زیاد برای بدن

ربات انسان‌نمای تسلا در آستانه عرضه به بازار

تشخیص نارسایی قلبی توسط هوش مصنوعی با اسکن پا

فرود زیبای مجدد فالکون 9

راه‌حل گران‌قیمت ناسا برای گردگیری در ماه

مقایسه اندازه آینه تلسکوپ فضایی جیمز وب و تلسکوپ فضایی هابل

با منحنی سریعترین فرود آشنا شوید

سومین فرود خطرناک کنترل نشده چین

امروز در فضا؛ پرتاب فضانورد ایتالیایی به ایستگاه فضایی بین‌المللی

آیا سریع ‌تر از سرعت نور هم داریم؟

چرا ربات‌ها و هوش مصنوعی هنوز به گرد پای حیوانات نرسیده‌اند؟

چرا با افزایش سن سرعت حرکت ما کم می‌شود؟

اکنون کجاست؟ کسی که فراموشش کردم

داستانک/ راه نجات

با آنکه دلم از غم هجرت خون است

داستان دلنشین لیلی و‌ مجنون

امشب به قصه ی دل من گوش می کنی

داستانک/ پیرمرد فقیر

شرایط تغییر می کند

من چنان عاشق رویت که ز خود بی خبرم

شاعرانه/نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم

شعری کوتاه و عاشقانه را بشنوید

حسین‌زاده: می‌خواهید برویم اسنپ کار کنیم!

برای اوسمار، کلاس مدیریت را تعطیل کن!

گل دوم سپاهان به استقلال ملاثانی توسط رامین رضاییان از روی نقطه پنالتی

صحبتهای قهرمان مسابقه مردان آهنین در سال 1399 با خبرنگاران در پایان بازی آلومینیوم و پرسپولیس

جشن ملوانی ها بعد از پیروزی مقابل سایپا در جام حذفی

صحبتهای شروین بزرگ مهاجم آلومینیوم در پایان بازی با پرسپولیس در جام حذفی

صحبتهای علیرضا نقی‌زاده بازیکن آلومینیوم در پایان بازی با پرسپولیس در جام حذفی

صحبتهای محمدامین کاظمیان بازیکن آلومینیوم در پایان بازی با پرسپولیس در جام حذفی

کار بزرگ و تاریخی عیدیان؛ طلای 400متر با مانع به بانوی ایرانی رسید

هوادار 3- مس سونگون 1؛ حذف در پایتخت

صعود گل‌گهر به مرحله یک چهارم نهایی جام حذفی