بزرگنمايي:
آریا بانو -
آخرین خبر / دلی شکسته و چنگی گسسته گیسویم
ولی به زخمه غیبی هنوز میمویم
خمیده تاکمو آشفته بید مجنونی
که سرنگون وسرافکنده برلب جویم
نهفته قند و سخن پشت آئینه و من
به شوق طوطی تصویر خود سخن گویم
به سحر غمزه جانان به جان زنندم تیر
که بسته اند به زنجیر سحر و جادویم
نه منحصر به سرود و ترانه ام دستان
که داستان به فسونو فسا نمیگویم
گیاه دانه عشقم فشرده در دل خاک
چنان که دم به دمم میدمند میرویم
گیاه زرد خزانم در آب و گل لیکن
به جان و دل گل مینای باغ مینویم
سر دوراهه رسیدیم و سرنوشت این بود
برو
پدر تو از ان سو و من از این سویم
برس به دادم و این بند زانوان بگشای
به روز وعده که جان میرسد به زانویم
چگونه برجهم از چنبر کمانه ی چرخ
که نه فلک همه چوگانو من یکی گویم
میان دلبرو من غیر من حجابی نیست
گر این حجاب فکندیم من همه اویم
به چنگ رودکی و توسن سمرقندی
چه بیم دشت بخارا و رود آمویم
به بوی یاسمنو زلف سنبلم مفریب
غلام سنبل ان زلف یاسمن بویم
به شهر خویش اگر شهریار شیرین کار
به شهر خواجه همان سائل سر کویم
محمد حسین بهجت تبریزی
برگرفته از sheare_parsi