آریا بانو - هفت صبح / پسر جوانی که در پرونده قتل یک مرد جوان به همراه همسر آن مرد و اعتراف او به شوهرکشی دستگیر شده بود، گفت که این زن دروغ میگوید و در صحنه قتل حضور نداشته است.
راز قتل مرد جوانی که با شلیک گلوله در خانهاش جان باخت، با اعترافات همسرش و بازداشت پسر 19 سالهای که با او ارتباط پنهانی داشت، وارد مرحله تازهای شد؛ متهم جوان اما هرگونه همدستی در جنایت را انکار میکند.
به گزارش همشهری آنلاین، پنجشنبه دو هفته قبل مرد جوانی در خانهاش با شلیک یک گلوله به قتل رسید و همسرش در این رابطه بازداشت شد. در تحقیقات مشخص شد که زن جوان با پسری 19 ساله ارتباطی پنهانی دارد و در صحنه جنایت مدارکی به دست آمد که نشان می داد پسر جوان در این ماجرا نقش داشته است.
معمای قتل آتشین زن تنها
بدین ترتیب به دستور بازپرس محسن اختیاری پسر جوان بازداشت شد، آن هم به اتهام همدستی در قتل مردی جوان در خانهاش در جنوب تهران.
ماجرا از این قرار بود که همسر مقتول در تماس با پلیس و اورژانس مدعی شد که همسرش به طرز مرموزی فوت کرده، اما در معاینات اولیه تیم تحقیق مشخص شد که او با شلیک گلوله به قتل رسیده است.
همسر مقتول در ادامه اعتراف کرد که به خاطر بدرفتاریهای همسرش تصمیم به قتل او گرفته و مدتی است با مرد جوانی به نام شهرام دوست شده است. او بیان کرد که در زمان جنایت شهرام در صحنه حضور داشته، اما عامل جنایت خودش است و قتل را او مرتکب شده است.
متهم جوان که به تازگی دستگیر شده، منکر همدستی در قتل است. در ادامه گفتگو با متهم پرونده را بخوانید.
گفتگو با متهم
چطور با متهم آشنا شدی؟
در یک برنامه چت. ابتدا به من گفت که شوهر ندارد و آرایشگر است.
چه زمانی از ماجرا باخبر شدی؟
2 ماه قبل بود. او دروغهای زیادی به من گفته بود. مثلا گفته بود آرایشگر است، در حالی که از بیماران پرستاری میکرد. حتی پرستاری از مادرم را هم انجام داد. حتی به دروغ گفته که من در صحنه جنایت بودهام، ولی روحم هم از این ماجرا خبر نداشت.
یعنی نمیدانستی که میخواهد همسرش را به قتل برساند؟
به من گفته بود. از همان 2 ماه قبل که فهمیدم متاهل است. حتی به من گفته بود برایش قرص تهیه کنم و در ازای این کار یعنی همکاری در قتل به من 500 تا 600 میلیون تومان پول میدهد، اما من قبول نکردم. حالا هم به دروغ میگوید که من در صحنه قتل بودهام. من آنجا نبودم و اصلا خبر نداشتم شوهرش را کشته است.
ماشین مقتول دست تو بود؟
به من نگفته بود متعلق شوهرش است، میگفت برای دوستش است. عروسی یکی از دوستانم بود و ماشین عروس میخواست. من به همسر مقتول گفتم و او هم برای چند روزی خودرو را به من قرض داد.
بازار ![]()