شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴
اجتماعی

جنایت در سونا؛ «داماد» قاتل مادرزن بود

جنایت در سونا؛ «داماد» قاتل مادرزن بود
آریا بانو - همشهری / معمای قتل زن میانسال که جسدش در سونای ویلای شخصی‌اش در لواسان کشف شده بود، با دستگیری داماد او و اعترافش به جنایت رازگشایی شد. بیست و نهم مهر، گزارش ...
  بزرگنمايي:

آریا بانو - همشهری / معمای قتل زن میانسال که جسدش در سونای ویلای شخصی‌اش در لواسان کشف شده بود، با دستگیری داماد او و اعترافش به جنایت رازگشایی شد.
بیست و نهم مهر، گزارش ناپدید شدن زنی 55ساله به پلیس اعلام و تحقیقات برای یافتن این زن آغاز شد. کارآگاهان با حضور در ویلای شخصی این زن در لواسان، ‌پیکر بی‌جان او را در سونا که زیرزمین قرار داشت، پیدا کردند. بررسی‌ها نشان می‌داد که حدود 7 روز از مرگ زن میانسال گذشته و خودرو و گوشی موبایل او سرقت شده است. در ادامه مشخص شد که زن میانسال با خانواده‌اش بر سر مسائل مالی اختلاف و احتمالا فردی آشنا در قتل او دست داشته است. مأموران در ادامه و در بررسی دوربین‌های مداربسته تصویری از قاتل به‌دست آوردند. او ماسک به‌صورت و کلاه مشکی بر سر داشت، اما با این حال یکی از همسایه‌ها وی را هنگام خروج از ویلا شناخته بود. قاتل، داماد مقتول بود که با این سرنخ بازداشت شد و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.
گریم و صحنه‌سازی‌ سرقت
متهم به قتل مردی 33ساله است که می‌گوید برای تصاحب ارثیه، نقشه قتل مادرزنش را عملی کرده است.
چرا تصمیم گرفتی جان مادرزنت را بگیری؟
حدود 4سال پیش پدر همسرم فوت کرد و اموال زیادی از خودش گذاشت. او در کار خرید و فروش ملک و ساخت‌وساز بود و املاک بسیاری در لواسانات داشت. او قبل از فوتش، هرچه ملک داشت به نام همسرش زد. بعد از مرگ پدرزنم، شرایط مالی من و همسرم به‌هم ریخت. من بیکار شده بودم و هرچه به مادر همسرم می‌گفتم سهم‌الارث همسرم را بدهد، قبول نمی‌کرد. همین باعث شد که نقشه قتل را بکشم.
از چه زمانی تصمیم به قتل گرفتی؟
حدود 3‌ماه بود که به‌صورت جدی به این موضوع فکر می‌کردم. هر بار اعصابم خرد می‌شد، فکر می‌کردم تنها راه خلاص شدن از این وضعیت همین است. اشتباه کردم.
نقشه‌ جنایت را چطور کشیدی؟
برای اینکه ردی از من نماند، 2روز قبل از قتل به شمال رفتم تا همه فکر کنند آنجا هستم. یک روز قبل از حادثه برگشتم. لباس زیاد پوشیدم تا چاق‌تر به‌نظر بیایم، کلاه‌گیس گذاشتم، ماسک زدم، حتی دستکش خریدم. نمی‌خواستم کسی در دوربین‌ها مرا بشناسد؛ ‌ بهتر بگویم حسابی گریم کردم تا شناسایی نشوم.
شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟
نیمه‌شب با کلید وارد ویلا شدم، اما دیدم مادرزنم مهمان دارد. ترسیدم دیده شوم، رفتم پایین و در سونا مخفی شدم. چند ساعت همانجا ماندم. صبح، وقتی مهمانش رفت، بالا رفتم تا با او صحبت کنم، ولی بحث بالا گرفت، داد زد. منم عصبی شدم و یک لحظه کنترل از دستم در رفت. وقتی دیدم نفس نمی‌کشد، فهمیدم همه‌چیز تمام‌شده است.
بعد از قتل چه کردی؟
گیج بودم. فقط می‌خواستم فرار کنم، اما قبل از فرار باید صحنه‌سازی‌ می‌کردم برای اینکه شناسایی نشوم؛ بنابراین جسد را در سونا گذاشتم و پشت در سونا را قفل زدم. سپس چند تا از طلاهایش را برداشتم، سگش را هم با خودم بردم. ماشینش را هم 3کوچه بالاتر پارک کردم تا صحنه شبیه سرقت شود. بعد لباس‌هایم را در سطل زباله انداختم و دوباره به شمال برگشتم تا همه فکر کنند آنجا بوده‌ام.
همسرت از نقشه خبر داشت؟
نه، او بی‌خبر بود. راستش فکر می‌کردم نقشه‌ای که کشیده‌ام مو لای درزش نمی‌رود و حساب شده است. فکر نمی‌کردم گیر بیفتم و بازداشت شوم.
حالا که بازداشت شده‌ای، چه احساسی داری؟
پشیمانم که نه فقط زندگی خودم، بلکه زندگی همسرم را هم نابود کرده‌ام.
بازار


نظرات شما