آریا بانو
پرسپولیس؛ جام قهرمانی چشمک می‌زند!
چهارشنبه 24 شهريور 1400 - 05:47:39
آریا بانو - طرفداری / سرخ‌ها همچنان امید ایران در آسیا.
درد فانتوم؛ احتمالا اسمش را دیده‌اید یا شنیده‌اید. اولین بار یک جراح فرانسوی در توضیح این درد گفت: "بیمارانی هستند که مدت طولانی پس از قطع عضو، هنوز هم در آن قسمت درد احساس می کنند."
در نگاه اول، این هم یک دردی‌ است مثل سایر دردها. اما وقتی ژرف‌تر نگاه کنیم، با یک تعمیم ساده، می بینیم که زندگی ما پر هست از دردهای فانتوم. آدم‌هایی که ور دل‌مان بودند، یک روزی رفتند و یک درد خیالی عذاب آور از آن‌ها به یادگار ماند. زیاد دور نرویم، همین استقلال شب گذشته بارزترین مثالیست که می شود زد. تیمی که در فقدان چندین ستاره خود، عاقبت زیر درد فانتوم این نبودن ها، جان داد. این درد نه واکسن دارد، نه درمان و حتی مسکن درست و حسابی. پس برای سرخ‌هایی که کاپیتان‌شان را، مدافع ثابت‌شان را و گل‌زن‌شان را از دست داده اند، این درد یک تقدیر حتمی بود. بله بود، اما تصدیق کنید تیمی که با 13 نفر به فینال آسیا می‌رود، گلات قهرمانی می‌کند و کابوس تیم‌های آسیاییست، حرف از درد و مرگ مانند آن است که از خورشید بخواهیم دیگر نتابد. همین قدر غیرممکن. همین قدر خنده آور.
1- احمد نوراللهی، صرفا یک هافبک ساده که این سمت و آن سمت را یکی کند، نیست. شماره 8 سرخپوشان که غالب اوقات ردای کاپیتانی هم به تن داشت، برای تیمش تا اخرین نفس می‌جنگید، با تور دروازه رقیب رفاقت ماندگار داشت و خلاصه مهره کاملی بود. آنقدر کامل که خوش‌بین‌ترین هوادار پرسپولیس هم در نبودش میانه میدان تیمش را آسیب‌پذیرتر از همیشه ببیند. خصوصاً آن که تاجیکستانی‌ها در بازی تخریبی حرف‌های زیادی برای گفتن داشت. اما غافل شدیم از این که اگر کاپیتان رفت، میلاد سرلک هست هنوز. هافبک سرخ‌ها هر آنچه در توان داشت را در زمین گذاشت و چه در تخریب و چه در بازیسازی، یک سور به تاجیکی‌ها زد. در کنارش اما رضا اسدی بود. می‌توانست بهتر هم باشد اما برای بازیکنی که یک فصل مصدوم بوده و حالا در بازی اول باید در زمین چمن مصنوعی و برابر هزاران هوادار به میان برود، نمی‌شود آنچنان توقعی درنظر گرفت.
2- تاجیکستانی‌ها با همان نگرشی که الهلال را به زانو درآورده بودند پا به میدان گذاشتند. آن‌ها خوب دفاع می‌کنند، در تخریب کردن نظیر ندارند و از همه مهم تر با انتقال سریع توپ‌های‌شان می‌توانند بلای جان هر تیمی بشوند. بعد از در هم کوباندن الهلال، تاکتیک‌شان لقب غول کش گرفت. حالا که بازی در خانه است، نوبت غول دیگر آسیا بود که طعم این حربه را بچشد. اما خودتان خوب می‌دانید، این غول جنسش فرق دارد. البته که مانند بقیه، شیشه عمر دارد. اما دستیابی به همین شیشه‌ عمر، سال‌هاست قربانی می‌گیرد. از السد بگیرید تا الدحیل. انچنان بی رحم که النصر بعد از گذشت یک سال طی کردن پله های دادگاه فیفا و CAS را به جنگ در میدان ترجیح می‌دهد.
3- اصولا برابر تیم‌هایی که دفاعی باز می کنند و بسته هستند، دو شاه کلید بیشتر به نظر نمی رسد. شاید دم دست ترین آن، ارسال‌ها باشد. اما پرس خوب استقلالی‌ها در نیمه خودی و بازی تخریبی‌شان، مجال تشکیل مثلث‌ها و یک دوها را به بال‌های پرسپولیس نمی‌داد. اگر هم فرصتی لا به لای این در و آن زدن‌ها پیدا میشد عملکرد ضعیف سعید آقایی و سیامک نعمتی در ارسال کردن، چندان رهاوردی را به جای نمی‌گذاشت. شاه کلید بعدی برابر تاجیکی‌ها چغر و بد بدن، فقط و فقط شوت زدن بود. اما دریغا در تیمی که میلاد سرلک، مهدی ترابی، رضا اسدی و سیامک نعمتی شوت زن را در اختیار دارد نه تنها چندان میلی به شوت زدن دیده نمی شد، حتی سهل انگاری و سستی‌ها در زدن ضربات اخر حسابی با مته روح و روان هواداران سرخ‌ را می خراشید. گرچه بازی با توپ بیش از حد بازیکنان به خصوص عالیشاه در این میان کم تاثیر نیست.
4- سرمربی تاجیکستانی ها، حساب همه جای کار کرده بود. الا هوش یحیی و دستیارانش. البته که هنوز تعویض های دیرهنگام سرمربی سرخ‌ها جدی‌ترین ضعف او به شما می رود، اما فراموش نکنیم او و کادرش همیشه یک گام از رقبای‌شان در تاکتیک جلوترند. استقلالی‌ها شاید در بازی داخل زمین تدافعی بازی می کردند، اما در نبرد روانی در تهاجم محض بودند. تنها کافی بود که پرسپولیس با گذشت زمان و افزایش فشار دستپاچه شود، آن وقت حریف آماده بود تا داستان الهلال را دوباره تکرار کند. اما شاگردان یحیی همچنان بر بازی مالکانه خود تاکید داشتند. گرچه نبود احمد نوراللهی مشکل پخش توپ سرخ ها را چشمگیرتر از همیشه کرده بود، اما با گذشت زمان و نزدیک‌تر بازی کردن بازیکنان، تاجیکی‌ها بارقه‌های امید را برای‌مان زنده می کردند.
5- فینال آسیا شاید عده ای را یاد آن خطای بدهنگام احمد و دستان تکبیرگوی مهدی شیری بندازد. اما سرخ‌ها به جای آن که افسوس آن لحظات را بخورند، از یک جمله بیش از همه چیز عذاب می‌بینند: اگر ترابی در آن بازی بود...! سرخ‌هایی که به همه دری زدند اما دریغ از نبوغ و هنر یک بازیکن مانند مهدی ترابی که یک تنه در مواقع سخت کار را برای تیمشان در بیاورد. برای همین هم، درخشش مهدی ترابی مانند یک شام چرب و پرکالری است که اول شما را شاد می کند اما وقتی که شب بعد از این شام سنگین, از راه بیاید کابوس‌‌ها و بی خوابی‌ها هم از راه می رسند.
یک گام دیگر طی شد. یکبار دیگر حالا جام قهرمانی چشمک می زند. البته که خاطرات تلخ این مسیر کم نیستند، البته که حسرت‌های این جام هوادار پرسپولیس را عذاب می دهد. اما خودتان هم می‌دانید که این طلسم بالاخره یک روز شکسته می‌شود. شاید خیلی نزدیک. همین حوالی...!

http://www.banounews.ir/fa/News/663241/پرسپولیس؛-جام-قهرمانی-چشمک-می‌زند!
بستن   چاپ