چاپ

آریا بانو - سینما باز/ در دو سریال در چشم باد و مدار صفر درجه که به حوادث مهم تاریخ معاصر ایران می پردازند ، عاشقانه ای از کاراکترهای اصلی شان می بینیم که روایت فیلمنامه را جذاب میکند . عاشقانه دو مرد ایرانی به دو زن با ملیت های مختلف شاهد هستیم در مدار صفر درجه حبیب پارسا عاشق سارا آستروک دانشجو فرانسوی یهود میشود و در سریال در چشم باد بیژن ایرانی پس از سال ها دوست دوران کودکی اش را می بیند ، کاراکتر لیلی که تاجیکی است عاشق بیژن ایرانی میشود
موقعیت عاشقانه در هر دو سریال تا حدودی شباهت به یکدیگر دارند فقط ملیت کاراکترهای زن مختلف است اما در هر دو کار میخواهد نشان دهد که انسان ها با آداب رسوم های مختلف حتی با ادیان مختلف به دور از مرزهای جغرافیایی میتوانند عاشق یکدیگر شوند
هر دو زوج عاشقانه فراز نشیب های زیادی طی میکنند تندروی های حبیب پارسا و بیژن ایرانی باعث میشود جدایی های ناخواسته ای داشته باشند،این دو زوج در میانسالی به آرامش میرسند به نوعی در جوانی مردهای قصه زندگی عاشقانه شان را فدای مبارزات و تندروی های میهن پرستی کردند اما غافل از زندگی شخصی خودشان شدند که در نهایت زندگی شخصی خودشان در جوانی نابود شد و حالا در میانسالی تندروی های میهن پرستی شان کمی فروکش میکند و بدنبال زندگی بی دردسر عاشقانه شان هستند
البته کاراکتر لیلی در چشم باد در مقایسه با سارا مدار صفر درجه موقعیت های سیاسی که برای همسرش رخ میدهد فعال تر است به نوعی لیلی مثل بیژن درگیر تندروی ها میشود اما سارا آستروک در تندروی های حبیب پارسا کمی منفعل میشود
اگر بررسی کلی به سختی های هر دو زوج داشته باشیم متوجه میشویم سختی ها و دورهای اجباری بیژن و لیلی بیشتر از حبیب و سارا است حتی پایان سریال درچشم باد بیژن قربانی این عشق میشود و در راه رسیدن به فرزندش کشته میشود اما حبیب پارسا در میانسالی از زندان آزاد میشود و دیگر فراز نشیب خانوادگی طی نمیکند به نوعی حبیب در میانسالی به آرامش درونی میرسد اما بیژن آرامشی که پس از رسیدن به همسرش طی میکند کوتاه مدت است او دوباره درگیر چالش های زندگی میشود این بار بخاطر نجات فرزندش راهی چالش های مهم زندگی میشود
سنت شکنی حسن فتحی و مسعود جعفری جوزانی تحسین برانگیز است چون زوج هایی را به تصویر کشیدند که باتوجه به ملیت های مختلف زنان ، معجزه عشق باعث نجات تندروی های مَردان قصه شد
پرهام موسوی