بزرگنمايي:

آریا بانو - ایسنا / نتایج ناسالم دو هفته پایانی لیگ دسته دو محرز شده و تیم‌ها قبول دارند که نتایجشان در شرایط عادی به دست نیامده است.
نتایج عجیب و غریب در دو هفته پایانی لیگ دسته دو دم خروس شد و وقوع تبانی یا شرط‌بندی در این رقابت‌ها را محرز کرد. در این رقابت‌ها شاهین بندر عامری، شهید قندی یزد و شهرداری ماهشهر برای قرار گرفتن در رتبه دوم جدول رده‌بندی و رسیدن به پلی‌آف لیگ یک نیاز به تفاضل گل بهتر داشتند که شهرداری بوکان این کار را برای دو تیم شاهین و شهید قندی انجام داد و به ترتیب 7 و 10 گل از این دو تیم در دو هفته پایانی دریافت کرد و در نهایت شهید قندی به پلی‌آف رسید. در ادامه گزیده‌ای از صحبت‌های سرمربی و بازیکنان این تیم‌ها در برنامه فوتبال برتر را می‌خوانید:
قلندری، سرمربی سردار بوکان: بازی با شهید قندی بو می‌داد
خدا برای دشمن خونی من هم چنین چیزی نخواهد. در بازی با شهید قندی، استخوان بدنم خرد شد. من قرار نبود که این فصل سرمربی تیم شوم و برای فصل بعد به توافق رسیده بودیم اما چون کادر فنی قبلی رفته بود، قبول کردم که تیم را در هفته آخر همراهی کنم. من دقیقه 7 که این بازی بو می‌دهد و چند بازیکن‌مان توپ را نگاه می‌کردند تا موقعیت به شهید قندی بدهند. من بعد از بازی به ناظر گفتم که قبول نمی‌کنم این بازی در شرایط عادی برگزار شده است. من دست آقای عزیزی خادم را می‌بوسم از او خواهش می‌کنم به این بحث ورود کنند.
من به حراست فدراسیون که مراجعه کردم از من پرسیدند که چه اتفاقی افتاده و من هم به آن‌ها گفتم نمی‌دانم نتیجه 10 بر یک مقابل شهید قندی تبانی یا شرط‌بندی بوده است ولی هیچ کدام از گل‌هایی که خوردیم فوتبالی نبود. من به پنج، شش بازیکن مشکوک هستم و لب خط نزدیک به سکته کردن بودم. در این بازی کارد به استخوانم رسیده بود و مجبور شدم بعد از خوردن هفت گل، دروازه‌بان ذخیره 17 ساله‌ام را به جای یکی از بازیکنانم به میدان بفرستم و به او گفتم هرجایی خواستی بازی کن.
آرامش، شاهین بندر عامری: تیم میلاد مهر از رقبایمان پول گرفته بود
سردار بوکان در بازی با ما با تمام توان بازی کردند و تا دقیقه 20 فشار زیادی به ما وارد کردند اما پس از این که گل خوردند و اخراجی دادند، هفت گل دریافت کردند. درباره نتیجه بازی با سردار بوکان باید بگویم که ما با شرافت مقابل آن‌ها بازی کردیم. درباره هفته پایانی ولی باید بگویم که تیم میلاد مهر از رقبای ما پول گرفته بودند تا مقابل ما خوب بازی کنند. ما از کمیته اخلاق و انضباطی خواهشم می‌کنیم که این موضوع را بررسی کنند و حق را به حق‌دار بدهند.
سروش سعیدی، بازیکن سردار بوکان: برایم حرف درآوردند که از عامری 100 میلیون پول گرفتم
مالک باشگاه قبل از بازی با شهید قندی با من تماس گرفت که بازیکنان را جمع کنم برای بازی آماده شویم. خیلی از بازیکنان ما به خاطر انگ تبانی که آقای میرقربانی به آن‌ها زده بود، از تیم رفته بودند و من مجبور شدم بازیکنانی که سه ماه تمرین نکرده بودند را برگردانم. همه منتظر معجزه سروش سعیدی بودند. گل‌ها مشخص است و تنها یک گل به خودی من زدم و همین را علیه من استفاده می‌کنند. من قبول دارم که بعضی بازیکنان کم‌کاری کردند ولی من پاک و باشرافت زندگی کردم.
در بازی عامری ما به سمت ارومیه حرکت کردیم. سرپرست تیم من را کنار کشید و گفت که "ما پنج امتیاز از ماهشهر گرفتیم و تمام." گفتم "چطور؟" گفت "ترکیب هفته پنجم و هشتم ماهشهر را پیدا کن." من هم پیدا کردم و داخل واتس‌اپ برایش فرستادم و او به من گفت که "جان مادرت راجع به این موضوع با کسی صحبت نکن." ما به هتل آمدیم و آقای میرقربانی به من گفت که گوشی تمام بازیکنان را بگیرم ولی گوشی خودم را در دسترس بماند. فردای این روز با رسول طهماسبی، بازیکن تیم پیش آقای میرقربانی رفتیم که او گفت "سروش، مالک باشگاه 70 میلیون پول به داور داده است. تو باتجربه هستی و به سینه مهاجم بزن تا داور او را اخراج کند." این نقشه‌ها برای من کشیده شده بود. آقای میرقربانی دروازه‌بان اول تیم را رد کرد و دروازه‌بان متولد 80 در درون دروازه گذاشت. ما هر چه گفتیم دروازه‌بان اول را برگردان، آقای میرقربانی می‌گفت "نه در بازی با اترک تبانی کرده است و او را نمی‌خواهم." به هر حال بازی شروع شد و ما از عامری گل خوردیم. مثل این که صابر میرقربانی گفته که سروش سعیدی از عامری 100 میلیون تومان پول گرفته است. از طرفی هم دستیارش که در دقیقه 2 اخراج شده بود، روی سکوها به هواداران گفت که سروش از عامری 100 میلیون تومان پول گرفته است. اگر من در بازی با شهید قندی نبودم، بازی 20 بر یک می‌شد.
حسن‌زاده، سرمربی شهید قندی: به بوکان با تمام نفراتش هم 6 گل می‌زدیم
زمانی که شما به تفاضل گل نیاز دارید، چیدمان تهاجمی به میدان می‌روید. این را بدانید که اگر شهرداری بوکان با تمام نفراتش هم به زمین می‌آمد، ما به آن‌ها پنج، 6 گل می‌زدیم. وقتی تیمی که هشت نفر داشته و سه نفر هم اضافه کرده و برای بازی با شهید قندی به یزد آمده تا در آن گرما بازی کند، تنها 20 دقیقه دوام می‌آورد.