آریا بانو

آخرين مطالب

موضع دولت‌آبادی درباره سردار سلیمانی و سربازان مملکت سياسي

موضع دولت‌آبادی درباره سردار سلیمانی و سربازان مملکت
  بزرگنمايي:

آریا بانو - ایسنا / محمود دولت‌آبادی به این‌که در طول زندگی‌اش چهار بار ضمن کار تا لب مرگ رفته و برگشته‌ است اشاره می‌کند و با بیان این‌که در جوانی خواسته ارتشی شود، اما ناچار شده نویسنده شود، می‌گوید: اگر آن دلسوختگی را برای سرباز مملکتم، زنده‌یاد سردار سلیمانی انجام دادم، به آن باور داشتم.
محمود دولت‌آبادی، نویسنده پیشکسوت در مراسم بزرگداشت «روز قلم» که شامگاه روز چهاردهم تیرماه توسط فیدیبو در فضای کلاب‌هاوس برگزار شد، «روز قلم» را یکی از روزهای بزرگ در گذشته تاریخی ما خواند که باید گرامی داشته شود و گفت: این‌که در این دوره نویسندگان و به‌ویژه جوانان آن را احیا می‌کنند، بسیار فرخنده و نیکو است.
او با اشاره به این‌که «روز قلم، روز بعد از صلح است» در تفسیر آن بیان کرد: سیزدهم تیرماه (تیرگان) روزی است که آرش کمانگیر با پرتاب تیر مرزهای بین ایران و توران را مشخص می‌کند و در آن روز عملا صلح برقرار می‌شود؛ فردای این روز، روز قلم نام‌گذاری شده است و چنان‌چه در تمام دنیا نویسندگان و شاعران جدی همیشه صلح را پاسداری کرده‌اند، من هم به تاسی از همه نویسندگان این جهان پرآشوب می‌گویم «روز قلم» را به‌عنوان روز بعد از صلح گرامی می‌دارم.
نویسنده کتاب «جای خالی سلوچ» ارزش بالای قلم، نوشتن و نویسندگی و گرامی‌داشت آن را میراث گذشتگان ما و از زمان عمر خیام دانست و گفت: به‌نظر می‌رسد با وجود شخصیتی مانند خواجه‌نظام‌الملک، در وزارت آن امپراتوری بزرگ در زمان خیام، احتمالا روز قلم گرامی داشته می‌شده است و از خیام خواسته شده یا خود به صرافت افتاده یک قطعه درباره قلم بنویسد.
دولت‌آبادی در ادامه به یاد همه پیشینگان ما که قلم و یادگیری را گرامی داشته‌اند، به خوانش بخشی از نوشته عمر خیام درباره قلم پرداخت که می‌گوید: «قلم را دانایان مشاطه ملک خوانده‌اند و سفیر دل، و سخن‌تابی قلم بود چون جان بی‌کالبد بود، و چون به قلم باز بسته شود با کالبد گردد و همیشه بماند، و [قلم و نوشتن و نویسندگی] چون آتشی است که از سنگ و پولاد جهد و تا سوخته نیابد، نگیرد و چراغ نشود که ازو روشنایی یابند، و نخست کسی که دبیری بنهاد طهمورث بود، و مردم اگر چند با شرف گفتارست چون به شرف نوشتن دست ندارد ناقص بود. چون یک نیمه از مردم، زیرا که فضیلت نوشتن است فضیلتی سخت بزرگ که هیچ فضیلتی بدان نرسد، زیرا که ویست [قلم، نوشته] که مردم را از مردمی به‌درجه فرشتگی رساند، و دیو را از دیوی به‌مردمی رساند، و دبیری آنست که مردم را از پایه دون به پایه بلند رساند تا عالم و امام و فقیه و منشی خوانده شود. و همچنان مردمان به‌فضیلت سخن از دیگر حیوانات جدا گردد و برایشان سالار شود و مملکت که بر ملک نظام گیرد، به‌قلم می‌گیرد»‌.
نویسنده «کلیدر» در ادامه و در تفسیر «گر قلم سوخته‌ای نیابد» اظهار کرد: ادبیات، شعر، نمایشنامه، داستان و رمان ما از یک خانواده‌اند. شاعر همیشه از منِ خودش آغاز می‌کند، اما نویسنده و دبیر از دیگری آغاز می‌کند، دیگری را به منِ خود می‌آورد و بیان می‌کند. این همان تفاوت بسیار مهمی است که می‌تواند برای اشخاصی که در نویسندگی اول به خود فکر می‌کنند، قابل توجه باشد؛ درصورتی که ما در نویسندگی اول دیگری را می‌بینیم، از دیگری می‌آموزیم، از دیگری رنج می‌بریم، از دیگری عشق، جهان‌بینی و توان نوشتن می‌گیریم.
دولت‌آبادی «دیگری» و «دیگران» را اهمیت ادبیات داستانی و شرط آن عشق و دوست داشتن خواند و گفت: ما دیگران را دوست داریم و باید دوست داشته باشیم تا بتوانیم آن‌ها را بنویسیم. عروسک‌ها در ادبیات ما جای نمی‌گیرند و شخصیت پدید نمی‌آید، مگر این‌که بتوانیم دیگری و دیگران را دوست داشته باشیم، آن‌گونه که من دوست داشته و دوست می‌دارم.

آریا بانو


پس از اتمام این بخش از سخنان دولت‌آبادی، نویسندگان، ناشران و دیگر اهالی قلم حاضر در نشست پرسش‌های خود را مطرح کردند.
نویسنده کتاب «سلوک» در پاسخ به سوال یکی از حاضران درباره کار جدید خود، گفت: ذهن من همیشه در حال کار کردن است. وقتی پشت میز می‌نشینم، به‌طور اجرایی این کار را می‌کنم، در غیر این صورت هم ذهنم همیشه دنبال کاری است که انجام می‌دهم. معمولاً تا کاری را انجام ندهم، حرف آن را نمی‌زنم؛ ولی به هرحال هرگز بی‌کار نیستم.
او در تایید این عادت خود، به خاطره‌ای از زمان نگارش رمن «کلنل» اشاره کرد و گفت: سال 64 که نوشتن کلنل پایان یافت، از همسرم خواستم آن را بخواند؛ وقتی کتاب را خواند از من پرسید این کتاب را کی نوشتی؟! پاسخ دادم وقتی همه خواب هستند من می‌نویسم و در نتیجه زمانی که شما خواب بودی من این کتاب را نوشتم که البته هنوز در محبس است. شما با من آرزو کنید این کتاب از محبس آزاد شود، زیرا 36 برای در محبس ماندن یک کتاب خیلی زیاد است.
دولت‌آبادی درباره استقبال از آثارش در بازار کتاب و تاثیرگذاری آنان بر مخاطب هم گفت: همیشه اعتقاد داشته‌ام آن‌چه از دل من و در عین سوختگی برمی‌آید، منطقا باید بر دل دیگری بنشیند. ناچارم بگویم در طول زندگی‌ام چهار بار ضمن کار تا لب مرگ رفته و برگشته‌ام؛ که سه بار آن را در «روزگار سپری‌شده» و یک بار آن را در «طریق بسمل شدن» تجربه کردم؛ بنابراین عجیب است اگر خواننده من این حس صادقانه را نگیرد یا نتواند بگیرد، که این هم به مخاطب مربوط است. یعنی من آن‌چه شرط بلاغ است گفته‌ام، این‌که دیگری آن حس را بگیرد یا نه، خیلی به من مربوط نیست.
نویسنده کتاب «طریق بسمل شدن» در پاسخ به یکی از حاضران درباره معیشت نویسنده به بیان بخشی از تجربیات خود پرداخت و گفت: سال 65 یا 66 بود که در دانشگاه کارهایی به من محول می‌شد که از عهده من خارج بود، بنابراین عذر خواستم، از کار بیرون آمدم، به عبارتی خودم را اخراج کردم و در خانه نشستم. دست بر قضا در همان ایام جلو چاپ همه آثار من برای بار دوم یا سوم گرفته شد.
او با بیان این‌که نمی‌داند آن روزها با وجود خانواده و بچه‌های کوچک چگونه زندگی را به سر برده است، تعریف کرد: مسئولین آن‌قدر شریف بودند که فکر نکردند آدمی که به هر ترتیب کارش را از دست داده و از طریق آثارش زندگی و معیشت خود را تامین می‌کند، چه باید بکند؟ خاطرم هست یک ماشین لنسر داشتم و یک روز برادرزاده‌ام به سراغم آمد و از من خواست که آن را به او بسپارم تا روزها کار کند و غروب برای من پولی بیاورد؛ اما خوشبختانه کار به آن‌جا نکشید.
دولت‌آبادی ادامه داد: همین ایام یکی از دوستان من که اولین نامه را بعد از انتشار «کلیدر» برای من نوشته بود و بعد آشنا شدیم، به خانه ما آمد و گفت الان حدود چهار سال است که از کار بیرون آمده‌ای و جلو آثارت را گرفته‌اند، پس چطور زندگی می‌کنی؟ پیشنهاد داد با یکی از دوستانش ماهی 300 هزار تومان به‌عنوان قرض‌الحسنه بدهند که قبول کردم و یک سالی هم این مبلغ قرض‌الحسنه بود تا دولت عوض شد و به آثار من اجازه انتشار دادند.
دولت‌آبادی در ادامه صحبت‌هایش گفت: آن سوختگی که من از زبان خیام گفتم، فقط در مورد خود قلم نیست، بلکه جوانب آن هم هست. بنابراین اگر کسی در این کشور بخواهد کاری کند که عمرش را روی آن کار بگذارد و بخواهد واقعاً یک‌دله با جامعه وطن و مردم خودش بدون برتری‌طلبی زندگی کند، باید بتواند همه این رنج‌ها را تحمل کند.
نویسنده «آن مادیان سرخ‌یال» با اشاره به حمایت شهرداری‌ها از اهالی فرهنگ و هنر در کشورهای دیگر گفت: در جاهای دیگر دنیا شهرداری‌ها برای خود نسبت به هنرمندان مسئولیتی تعریف کرده‌اند، اما در کشور ما چنین نیست. همین چند وقت پیش به شهرداری پیشنهاد دادم جایی در اختیارم بگذارند تا وقتی که زنده‌ام، خانه بیهقی را در تهران پدید بیاورم، که جوابی نگرفتم و فقط به این طرف و آن طرف حواله کردند. آخر سر هم یکی گفت می‌توانیم 20 میلیون به شما بدهیم که گفتم اگر می‌خواستم خم بشوم و چنین پول بردارم، در این عالم پول زیاد بود. من یک نگاه دور دارم، من می خواهم خانه بیهقی در تهران پدید بیاید و احیا شود. بنابراین در کشور ما شهرداری‌ها ظاهراً کار دیگری دارند که الحمدللّه پرونده‌های‌شان هم هست.
دولت‌آبادی با با اشاره به این‌که این‌جا باید یک‌تنه خود را بالا بکشی و هیچ باوری به حمایت دولتی و اجتماعی ندارد، اضافه کرد: نویسنده در این کشور یعنی دشواری و عبور از دشواری‌ها. اگر توان این کار را دارید، ادامه دهید، اگر توان آن را ندارید به امید این‌که کسی دست شما را بگیرد نباشید. یعنی یا خودتان باید دست به کمر همت بزنید یا این‌که به کسی امید نداشته باشید. یعنی این آقایانی که من در طول این 50 سال تجربه کردم، اصلاً مسئله‌شان ادبیات و کتاب نبوده و نیست. بنابراین اگر کسی می‌خواهد در کشور ما نویسنده شود باید پیه این چیزها را به تن خود بمالد.
دولت‌آبادی در پاسخ به یکی از حاضران درباره موضع‌گیری‌هایش برای وطن و مخالفت عده‌ای با این موضع‌گیری‌های او بیان کرد: من به خودم دروغ نمی‌گویم. نویسنده نباید به خودش دروغ بگوید. نویسنده نقاب ندارد و با قلب و عقلش زندگی می‌کند. سوال من از کسانی که به من اعتراض داشتند این است که آیا من در طول عمرم و از 10 سالگی که کار می‌کنم جز برای مملکت کار کرده‌ام؟ جز برای زبان فارسی، مردم این مملکت و بیان آن‌ها کاری کرده و مقصدی داشته‌ام؟ وللّه که من هیچ آرزویی جز سربلندی، آزادگی، سلامت، بهداشت، آموزش و پرورش و رشد اجتماعی مملکت و این وطن نداشته‌ام.
او ادامه داد: به اعتقاد من چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است؛ یعنی ما اول باید به خودمان بپردازیم و من عملا این کار را انجام داده‌ام. بنابراین اگر آن دلسوختگی را برای سرباز مملکتم، زنده‌یاد سردار سلیمانی انجام دادم، به آن باور داشتم. زیرا مردی نخبه مامور می‌شود کاری را انجام دهد، ورای آن سیاستی که او را مامور کرده، این‌که او سوخته آن کار است، امر دیگری است که من آن را قدر دانستم، کما این‌که همان رنج را برای همه افسران ما که در جنگ هشت‌ساله از بین رفتند، هم دیده و برای آنان گریسته و سخن گفته‌ام.
دولت‌آبادی گفت: من برای تک تک آن افرادی که در این مملکت بودند و بنا بود این مملکت را نگه دارند، «کلنل» را نوشتم. بنابراین این حس و عاطفه و بیان من منحصر به ژنرال سلیمانی نبوده است. برای من هیچ استثنایی وجود ندارد و همه سربازانی که از مملکت ما و شما دفاع می‌کنند، عزیز هستند. ضمن این‌که خود من در جوانی خواستم ارتشی شوم، اما قبولم نکردند و چه خوب! چون ناچار شدم نویسنده شوم.
این نویسنده در پایان گفت: می‌گویند اگر فکر می‌کنید که دیگران درباره شما چه فکری می‌کنند، یا ضعیف هستید یا از ایشان می‌ترسید؛ من هرگز به خود دروغ نگفته‌ام، در جای خودم نه ضعیف هستم و نه از کسی می‌ترسم.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/619781/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

یوسفی: من هیچ دلخوری از آقای دبیر ندارم

عکس یادگاری دبیر با کودکان کشتی گیر

امیری: تبریک ویژه به هواداران 2 تیم به خاطر این اتفاق ارزشمند

دبیر: اختلاف با پیمان یوسفی؟ من کینه ای نیستم

مهارت بی‌نظیر دیگو مارادونا؛ پنج ضربه متوالی به تیرک و چیپ زدن به دروازه بان

تیم رویایی 11 نفره اندی کول از هم تیمی های سابقش در منچستریونایتد

19 سال پیش در چنین روزی؛ سوپرگل وین رونی به نیوکاسل

خوشحالی شدید هوادار آرسنال پس از دریافت پیراهن مارتین اودگارد

اتفاق خوب برای سپاهان قطعی شد

مدیر اینتر: قرارداد اینزاگی تمدید می‌شود

محافظت شیر مادر از توله‌ها در برابر گله گاومیش‌های عصبانی

چرا اجرام زحمت در ایستگاه فضایی بین المللی شناور می شوند؟

دکلمه زیبای خسرو شکیبایی

گفت و گوی خبرنگاران با امیررضا معصومی در حاشیه مراسم اختتامیه جشنواره قهرمان ایران

اهدای جایزه برترین فدراسیون سال به فدراسیون کشتی و علیرضا دبیر

صحبت های علی نادری سرمربی تیم ملی فوتبال ساحلی پس از انتخاب به عنوان برترین سرمربی سال 1402

تجلیل از حسین عبدی، سرمربی تیم ملی جوانان و شوخی های پیمان یوسفی

گل اول اورتون به لیورپول توسط جارد برنثویت در دقیقه 27

خطر از بغل گوش ستاره آرژانتینی گذشت

ستاره رئال در انتظار بایرن مونیخ پرستاره!

تاج و کافا قدرت‌ اول فوتسال آسیا

آخرین خبر در مورد حضور یحیی در تراکتور

رفتار عجیب از رییس فدراسیون کشتی؛ دبیر با پیمان یوسفی دست نداد!

ژاوی در بارسلونا می‌ماند

قابی از سحر دولتشاهی و حامد بهداد در پشت صحنه یک فیلم

دوره ما اینطوری نبود!

ادعای جنجالی یکی از عمو‌های فیتیله‌ای علیه مجید قناد!

چهره ها/ سلفی متفاوت المیرا شریفی‌مقدم در برنامه تلویزیون

مادرشوهر و عروس چه دعوایی کردن

چهره ها/ عکس صمیمی بازیگران سریال «نون خ» در دل طبیعت

موزیک ویدئوی تماشایی با ساز خوش صدای «ویولنسل»

تنبیه یک شامپانزه توسط مادرش به دلیل سنگ زدن به مردم!

محاصره پلنگ ایرانی توسط چند قلاده سگ‌ در شاهرود

حمله ناکام و دردناک پلنگ به خانواده جوجه تیغی ها

شکوفه های زیبا در کره جنوبی

کباب انگشتی با سس گوجه خوشمزه

شاورما یکی از خوشمزه ترین ساندویچ‌هاست

عوامل موثر در زایمان زودرس

اگر زن شاغل است حساب مشترک باز کنید

رژلب‌ها حاوی فلزات سنگین و مواد سمی هستند

با روش تخلیه الکتریکی آشنا شوید

هرروز یک سری مشکل هست!

اولین قهرمانی لیگ به حزباوی رسید

نشست خبری محرم نویدکیا سرمربی مس رفسنجان قبل از دیدار با پیکان

رضا عنایتی در کنفرانس قبل از بازی پیکان - مس رفسنجان شرکت نکرد

رییس صداوسیما: در ورزش ستاره بودن کافی نیست

ترکیب اصلی اورتون-لیورپول؛ نبرد برای بقا و قهرمانی

رییس صداوسیما: از ورزشکارانی که از حضور مقابل نماینده‌های رژیم صهیونیستی امتناع می‌ورزند تقدیر می‌کنیم

ناهید کیانی به عنوان بانوی ورزش ایران در سال 1402 انتخاب شد

علی نادری به عنوان برترین سرمربی سال انتخاب شد