یادی از «علینقی وزیری» با صدای امیرحسین رستمی
فرهنگی هنری
بزرگنمايي:
آریا بانو -
موسیقی ما / «بیبیخانم استرآبادی» نویسنده بود، بیشتر طنزپرداز. اگر آرشیو روزنامههای دورانِ قاجار را نگاه کنید، مقالههای زیادی میبینید با اسمِ او در حبل المتین و تمدن و نشریهی مجلس. او اما به یک دلیلِ دیگر هم شهره است: «راهاندازی اولین مدرسهی دوشیزگان در ایران». به همهی اینها تواناییاش در نواختنِ تنبک را هم باید اضافه کرد. بیبیخانم که به عقدِ «موسیخان میرپنج» درآمد؛ هشت
فرزند به دنیا آورد که یکیشان «علینقی» بود و میانِ خواهران و برادران هماو بود که استعداد
موسیقی را از
مادر به ارث برد و هماو بود که چون
مادر برای نخستینبار «مدرسهی عالی موسیقی» را در
تهران تأسیس کرد و در آن مباحث نظری
موسیقی ایرانی و غربی را آموزش داد و نتنویسی، سلفژ، وزنخوانی و هارمونی را نیز.
«علینقی» چهارده ساله بود که پدرش رییسِ قشونِ استرآباد شد و او در همان قشون نواختنِ شیپور را یاد گرفت. به
تهران که آمد، ژنرال لیاخوف پیشنهاد داد که شیپورچی قشون او شود، اما وزیری که سودای افسر شدن داشت، وارد مدرسهی نظام شد.
مجلس را که به توپ بستند؛ فعالیتهای نظامی را رها کرد و بیش از همیشه به
موسیقی پرداخت. نتنویسی یاد گرفت و نوازندگی و تئوری موسیقی.
او بارها رفت به ارتش و از آن بیرون آمد؛ اما هر چه میگذشت، دغدغهاش برای ارتقای
موسیقی بیشتر میشد و همین سرمنشا خدماتِ بسیار به این هنر شد. نُتنویسی را رواج داد، مدرسه عالی
موسیقی را تاسیس کرد و
مدیریت مدرسهی موزیک نظام را برعهده گرفت. بسیار نوازنده و موسیقیدانِ
ایرانی را با مبانی نظری
موسیقی و اصول آهنگسازی و ارکستراسیون غربی آشنا و شاگردانِ بسیار تربیت کرد که خالقی و صبا از مهمترینهایشان هستند.
«کلنل علی نقی وزیری» اما گذشته از تمامِ اینها نوازندهای چیرهدست بود. روحالله خالقی تعریف میکند سرعت مضراب و پختگی و مهارت پنجهاش همه را میخکوب میکرد. ماجرا به زمانی بازمیگردد که روحالله خالقی در مدرسه عالی موسیقیِ وزیری ثبت نام میکند. کلنل پس از سخنرانی برای شاگردان و گفتن از اهدافِ مدرسه عالی موسیقی، با همراهی سلیمان سپانلو و ابوالحسن صدیقی چند قطعه را برای هنرجویان تازهوارد اجرا میکند و خالقی میگوید: «تا آن روز... تار بسیار شنیده بودم، اما تار وزیری آیت دیگری از قدرت و توانایی بود. انگشتهای کشیده لاغر استخوانی او که رگهایش به خوبی دیده میشد، چنان با مهارت و سرعت در روی پردهها حرکت میکرد که همه ما متحیر و مبهوت شدیم. وقتی تار را زمین گذارد، مانند مردم حیرتزده با تعجب و تحسین به او نگریستیم و قادر به اظهار تشکر و کف زدن نبودیم.»
-
پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۶:۴۴:۲۴
-
۸ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/607766/