بزرگنمايي:
آریا بانو - ترس در کودکان امری طبیعی است و تقریبا همه آنها در دورهای از سنین کودکی خود دچار ترسهایی شدهاند. کودک همانطور که در مورد جهان بیشتر میآموزد، برخی چیزها هم برایش گنگ و ترسناک به نظر میرسند. این موارد نگرانکننده نیست و کودکان معمولا به مرور زمان و افزایش سنشان، بر ترسهای خود غلبه میکنند. اما گاهی اوقات این ترسها شدیدتر هستند و زندگی کودک را تحت تاثیر قرار میدهند. در این حالت چه باید کرد؟
ترس در کودکان به تفکیک سن
کودکان نسبت به سن خود، ترسهای مختلفی میتوانند داشته باشند و هر کدام از این ترسها ریشه متفاوتی خواهند داشت. در این بخش ترسهای معمولی کودکان در سن مشخصشده دارند، عنوان میکنیم و علت هر کدام از آنها را تشریح میکنیم.
صفر تا 2 سال
صداهای بلند مانند صدای جاروبرقی، سشوار، ترکیدن بادکنک و … علت: وقتی نوزاد به دنیا میآید، سیستم عصبیاش هم بسیار ضعیف است. وقتی اطلاعات زیادی را از طریق حسهای خود دریافت میکند (مانند صداهای بلند و…)، سیستم عصبیاش هنوز نمیتواند همه آنها را درک کند.
جدا شدن از والدین علت: تا قبل از سن 8 الی 10 کودک تصور میکند هر چیزی را نمیبیند، دیگر وجود ندارد. اما از این سن به بعد میتواند درک کند وقتی والدین از کنارش دور میشوند، هنوز وجود دارند و دوباره بازخواهند گشت. اما وقتی نمیتواند والدین را در کنار خود ببیند، احساس ترس میکند. کودک در طول سال دوم زندگیاش به شدت به والدین وابسته است و ترس جدایی از والدین یکی از ترسهای غالب اوست.
غریبهها علت: در سنین 6 الی 8 ماهگی کودک شروع به تشخیص چهرهها میکند. او رابطه تنگاتنگی با کسی که مراقبش است، برقرار کرده است و روبهرو شدن با چهرههای غریبه احساس ترس در او ایجاد میکند.
هر چیزی که خارج از کنترل کودک باشد (مانند سگ، رعد و برق و …) علت: تقریبا در سن یک سالگی، وقتی کودک شروع به راه رفتن میکند، میخواهد استقلال خود را بیازماید. کودک احساس میکند نیاز دارد اطرافش را کنترل کند و هر چیزی که غیرقابل کنترل باشد، موجب ترسش میشود.
3 تا 4 سال
رعد و برق، صداهای بلند (مانند صدای آتشبازی، قطار و…) علت: کودک میفهمد توانایی زیادی در کنترل دنیای اطراف خود ندارد. به همین دلیل هر چیزی که نمیتواند کنترلش کند، میتواند منبع ترس باشد.
هر چیزی که دیگر مثل سابق نیست؛ تغییر (وقتی عمو با ریش جلویش ظاهر شود، مادربزرگ رنگ موهایش را عوض کند و …) علت: کودک به نزدیکان خود عادت کرده است و هنوز هم از غریبهها میترسد. وقتی چهرههای آشنا یکباره تغییر میکنند و غریبه میشوند، ترس احساسی است که بر او غالب میشود.
صداهای ترسناک، لباسهای ترسناک (مانند
لباس هالوین)، ارواح، جادوگران، هیولاهای زیر تخت، دزدی که با شکستن در و پنجره وارد خانه میشود و هر چیزی که تخیل پرکارش به هم میبافد. علت: کودک در این سن تخیل بسیار قدرتمندی دارد.
دور بودن از والدین یا هر چیزی که دوستش داشته باشند (مانند حیوان خانگی و …) علت: ممکن است نگران باشد که اتفاقی برای خودش، والدین و یا چیزهای موردعلاقهاش بیفتد.
شب و تاریکی علت: عدم توانایی در دیدن اطراف و تخیل قوی در تصور سایهها و صداهای خیالی، ترس از تاریکی را در کودک ایجاد میکند.
5 تا 6 سال
جدایی از والدین علت: در این سن کودک شروع به درک دنیای پیرامون کرده و میفهمد ممکن است اتفاق بدی برای عزیزانش بیفتد.
ارواح، هیولا و هر چیزی که تصوراتشان خلق میکند. علت: تصورات کودک هنوز فعال است.
تاریکی، صداها، تنها بودن در شب، گم شدن، مریض شدن. علت: در این سن کودک شروع به درک اتفاقاتی مانند گم شدن، مریض شدن و… کرده است.
کابوس و خوابهای بد. علت: کودک هنوز نمیتواند بین خیال و واقعیت تفاوت قائل شود و خوابهای بد را واقعی احساس میکند.
آتش، باد، طوفان، رعد و برق و هر چیزی که منبع ملموسی نداشته باشد. علت: ذهن کنجکاو کودک در حال تحلیل علتهاست. او سعی میکند ریشه ترسهایش دریابد و هر چیزی را که نتواند منبعی برایش پیدا کند، موجب ترسش خواهد شد.
7 تا 11 سال
هیولاها، جادوگران، ارواح، سایههای روی دیوار در تاریکی. علت: کودک هنوز هم نمیتواند تفاوت واضحی بین تخیلات و واقعیت قائل شود.
تنها بودن در خانه. علت: ترس در
کودکان در این سن کمی متفاوتتر است. او میخواهد مستقل بودن را امتحان کند، اما فکر این که ممکن است کسی در خانه در کمینش باشد، موجب ترسش میشود.
وقوع اتفاقی برای خود یا عزیزان. علت: او مرگ را درک کرده است و میداند که ممکن است هر لحظه به سراغ خود را عزیزانش بیاید.
رد شدن،
دوست داشته نشدن، بد قضاوت شدن از جانب همسن و سالان. علت: وابستگی شدید به دوستان و احساس نیاز به پذیرفته شدن در جامعه، موجب چنین ترسهایی میشود.
بیشتر از 12 سال
غریبههایی که شبانه به اتاقش میآیند، جنگ، تروریسم، آدمربایی، فجایع طبیعی و.. علت: در این سن کودک احتمال وقوع اتفاقات بد را درک کرده است، اما هنوز نمیداند که آنها بسیار نادر هستند.
فکری که همسن و سالان درباره او میکنند. علت: وابستگیهای کودک در حال تغییر است و میخواهد جایگاه خود در جهان را پیدا کند. بنابراین فکری که دوستانش در موردش میکنند، برایش مهم است.
صدمه دیدن خود یا عزیزان. علت: کودک کاملا دریافته است که
حادثه هر لحظه در کمین است و از این که خود یا عزیزانش بیمار شوند یا صدمه ببینند، میترسد.
موفق نشدن در مدرسه، امتحانات، تحصیل، ورود به دانشگاه و… علت: کودک در سنین
نوجوانی به آیندهاش فکر میکند و میخواهد رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کند.
صحبت با والدین در مورد مسائل مهم شخصی. علت: او میخواهد مستقل شود و باعث افتخار والدینش باشد. اما اگر با آنها صحبت کند، یعنی هنوز مستقل نشده است.
ترس از دست دادن. علت: ارتباط با جامعه در این خیلی برای کودک حیاتی است و از این که ممکن است دوستانش را از دست بدهد، میترسد.
غلبه بر ترس
کودکان نوزاد و کودک کمسن
غلبه بر ترس در
کودکان کمسن و سال تا حدودی راحتتر است. کافی است والدین با روشهایی مانند روشهای زیر، اطمینان خاطر آنها را جلب کنند.
با کودک دالی موشک بازی کنید. این بازی به او ثابت میکند حتی وقتی صورت شما برای لحظاتی ناپدید میشود، هنوز هم آنجا هستید.
به او یاد دهید جدایی موقتی است. برای این کار میتوانید کودک را برای مدتی (از یک دقیقه شروع کنید) در اتاق تنها بگذارید و سپس پیشش بروید.
وقتی از کودک جدا میشوید، همیشه خداحافظی کنید. او وقتی یکباره میبیند والدینش ناپدید شدهاند، میترسد. اگر جایی میروید، از او خداحافظی کنید و اطمینان دهید به زودی بازخواهید گشت.
کودک با سن متوسط و
نوجوان برایش توضیح دهید و درباره جهان پیرامون به او اطلاعات بدهید. کودک در این سن از محیط اطراف خود آگاه است اما هنوز همه چیز را به خوبی درک نمیکند. برای مثال صدای رعد و برق میتواند موجب ترس او شود چون هیچ اطلاعاتی از این اتفاق ندارد و ممکن است فکر کند آسمان در حال فرو ریختن است.
با کودک خود بازی کنید. به کمک بازی به او یاد دهید چیزی که از آن میترسد، در واقع ترسناک نیست و او را با واقعیتها روبهرو کنید.
بیش از حد واکنش نشان ندهید. مهم است که احساس فرزندتان را تایید کنید. اما مراقب باشید بیش از حد واکنش نشان ندهید. ممکن است با این کار سهوا ترس او را تقویت کنید.
نادیده نگیرید. شاید نادیده گرفتن ترس کودک در کوتاهمدت بتواند تا حدودی مشکل را حل کند، اما در بلندمدت موجب ماندگار شدن ترس در او میشود.
کمک کنید به آرامی ترسهای خود را تحلیل کند. سعی کنید به روشی که کودک احساس کند همه چیز تحت کنترل است، ترس را برایش توضیح دهید. برای مثال اگر از جاروبرقی وحشت دارد، کمک کنید تا جاروبرقی را در حالت خاموش، لمس کند تا بازی کند.
به علائم فیزیکی ترس در
کودکان توجه کنید. کودک شما ممکن است علائمی مانند لرزش دست داشته باشد یا ناخنهایش را بخورد و….
اجازه دهید در مورد ترسهای خود حرف بزند. هر چه کودک بتواند ترسهایش را توضیح دهد، بیشتر درمییابد که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد.
هر گونه رفتار شجاعانه را تشویق کنید. اگر کودک سعی میکند بر ترسهایش غلبه کند، هر گونه رفتار او برای این کار را تشویق کنید.
حرف آخر
ترس در
کودکان یکی از مراحل رشد آنهاست. در واقع وقتی کودک میترسد یعنی دارد از دنیای پیرامون خود یاد میگیرد. یکی از مهمترین ترسهای کودکان، ترس از جدایی والدین است. میتوانید با مطالعه مطلب « علت و علائم اضطراب جدایی از والدین » جزئیات بیشتری در مورد این نوع ترس در اختیار داشته باشید. در آخر لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ما و سایر همراهان انگیزه به اشتراک بگذارید.