خاطرات«جان کری»/ ایرانیها حقی مشابه سایر کشورها میخواستند
مقالات
بزرگنمايي:
آریا بانو - تسنیم / «جان کری»، وزیر امور خارجه آمریکا در کتاب جدیدش بهنام Every Day is Extra (هر روز موهبتی دیگر است) به شرح ماجراهای زندگی خودش از زمانی که فرزند یک دیپلمات بوده تا پایان دورانش در وزارت خارجه آمریکا پرداخته است.
«کری» فصل هجدهم این کتاب را به موضوع خاطراتش از مذاکرات هستهای با ایران اختصاص داده است.
بخش هایی از این کتاب برای آگاهی مخاطبان گرامی در روزهای یک شنبه و سه شنبه و پنج شنبه در ساعت 22:30 دقیقه منتشر می شود.
خاطرات«جان کری»/ آنها حق استفاده مسالمتآمیز از انرژی هستهای را داشتند!
1400/02/16 - 22:30
ایران سالهای متمادی استدلال کرده بود که به عنوان یکی از طرفهای معاهده منع اشاعه (انپیتی)، از حق کامل برای غنیسازی اورانیوم برخوردار است...
گذشته از این بحث که ایران «حق» غنیسازی اورانیوم دارد یا نه، در اعماق ذهنم میدانستم جز در حالتی که ما آماده بحث بر سر ادامه غنیسازی ایران ذیل محدودیتهای دقیق باشیم، راهی برای به دست آوردن دسترسیها، مسئولیتپذیری، شفافیت و خویشتنداری لازم جهت اطمینان از عدم حرکت ایران به سمت برنامه تسلیحاتی نداشتیم.
شاید حتی نمیشد ایران را پای میز مذاکره هم آورد.یک آدم متوسط در ایران هم از اینکه کشورش صرفاً به خاطر آنکه آمریکا نمیخواهد نتواند کاری را انجام دهد که سایر ملتهای مستقل قادر به انجام آن هستند، برآشفته میشود. ایرانیها این را تسلیم کامل در برابر آمریکایی میدانند که در دوران شاه ید طولایی در دخالت در امور حاکمیتیشان داشته است. انتظار پذیرش چنین چیزی حتی از سوی از یک دولت معتدلتر در ایران، خواسته زیادی است.
پذیرش غنیسازی در دولت بوش و فاصله گرفتن 1+5 از غنیسازی صفر
مدتهای طولانی موضع آمریکا این بود که هر نوع غنیسازی، اندک هم که باشد، مخل توافق است، اما شریکان مذاکرهکننده ما در گروه 1+5 به اتفاق از این موضع فاصله گرفته بودند. آنها به این تصمیم رسیده بودند که به ویژه با توجه به آنچه سایر کشورها انجام میدادند، لازم است برای اینکه ایرانیها مذاکره را جدی بگیرند با آنها درباره اندازهای از غنیسازی در آینده بحث شود.
علاوه بر این، در محافل خصوصی شنیدم دولت جورج دبلیو بوش، علیرغم مواضع علنیاش بی سر و صدا به جایی رسیده بود که با این موضع (به رسمیت شناختن حق غنیسازی ایران) موافق بود، اگرچه آنها هیچگاه به این نقطه نرسیدند که بررسی کنند مسئله در چه ساختار یا سطحی باید پیش برود.
در خفایای ذهنم، من هم با این موفق بودم. همینطور که من این مسئله را متوجه شده بودم، رئیسجمهور اوباما هم به همین درک رسیده بود.
در هفتههای بعدی، من و سالم (رابط عمانی) با یکدیگر در ارتباط نزدیک بودیم و به طور منظم با تلفن و گاهاً رو در رو در شهرهای مختلف با هم دیدار میکردیم. یک شب در بهار همان سال، چند ساعت در میزی در استیکهاوس «جورجتاون» نشسته بودیم و داشتیم درباره این صحبت کردیم که چطور میتوان با یک کانال پشتپرده و مخفی کار کرد. بحثمان تا آنجا پیش رفت که ورود و خروج هیئتها به جلسات چطور باید باشد تا کسی به آنها مشکوک نشود و چند نفر باید حضور داشته باشند؟
به این نتیجه رسیدم که به دربی برای دیپلماسی رسیده بودیم...
-
دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۵:۴۰:۵۱
-
۱۶ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/585048/