یادگاری عجیب یک شاگرد نزد استاد شفیعی کدکنی
مقالات
بزرگنمايي:
آریا بانو - خراسان / نکتههایی درباره زندگی و میراث ادبی «حسین منزوی» به مناسبت سالروز درگذشت او
نام او عشق بود و پیوسته از ما میپرسید آیا میشناسیدم؟ دست آخر هم، همین پرسش بر سنگ مزارش جا خوش کرد. غزل معاصر به شاعر عاشقی چون حسین منزوی مدیون است؛ که اگر او و امثال او نبودند، این قالبِ دوست داشتنی شعر فارسی همچنان در قید و بندِ گذشته بود و هیچ گاه به روز و نونوار نمیشد. امروز 16 اردیبهشت ماه سالروزِ درگذشت حسین منزوی است؛ او در سال 1383 درگذشت؛ کسی که میراثِ نابی همچون «قول و غزل» را برایمان به یادگار گذاشت و رفت؛ شاعری که در محضر مهدی اخوان ثالث شاگردی کرد و شفیعی کدکنی در وصفش گفت: «حافظ شاعری بود که شعر را به آسمانها برد و منزوی شاعری بود که شعر را از آسمان به زمین آورد و در دسترس مردم قرار داد». در ادامه از زندگی و آثار حسین منزوی بیشتر خواهید خواند.
از زنجان تا دانشگاه تهران
منزوی زاده یکم مهر 1325 در زنجان بود. او بعد از اتمام دبیرستان، در سال 44 وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد، اما بعد از مدتی این رشته را رها کرد و به سراغ جامعهشناسی رفت و آن را هم ناتمام گذاشت. البته شعر و شاعری در وجود او بود و نتوانست این یکی را رها کند. «حنجره زخمی تغزل»، اولین دفتر شعر منزوی، در سال 1350 منتشر شد. از دیگر آثار او میتوان به «عشق در حوالی فاجعه»، «از شوکران و شکر»، «از کهربا و کافور»، «با عشق تاب میآورم»، «به همین سادگی» و... اشاره کرد. حسین منزوی مدتی هم در رادیو فعالیت کرد و نویسندگی و اجرای برنامههایی مانند «یک شعر و یک شاعر»، «آیینه و ترازو» و «کتاب روز» را بر عهده داشت.
خلاقیت و نوگرایی در سرودن غزل
حسین منزوی در کنار شاعران معروف این دوره، غزل معاصر را به جلو برد. او به عنوان یکی از پیشگامان مسیر تازه غزل، نوآوریها و خلاقیتهایی در این زمینه به کار برد که بر شاعران بعد از وی تأثیر زیادی گذاشت. بخش قابل توجهی از این ابتکارات، در حوزه صرف و واژگان از طریق آفرینش ترکیب های تازه و به کار گیری اسامی و اصطلاحات روز است: «سپاسمندِ امید توام که پایان داد/ به یک کرشمه خود فصل اضطرابم را» یا «سوگوار و گریهناک و بیترانه بود/ از تو پیشتر فضای آشیانهام». وجه دیگر نوآوری های منزوی در غزل، مربوط به حوزه نحو و جملهبندی است که بیشتر شامل کاربردهای اجزای جمله و هنجارشکنی است؛ مانند جابهجایی صفت یا کاربرد نامتعارفِ الفاظ: «همیشههای مشامم شمیم زلف تو دارد/ تو با منی و نیازی به بوی پیرهنت نیست» یا «با کفم خالی از رزق خدایا چه مرا/ سوی این سرکش دریا آورد». علاوه بر اینها حسین منزوی از تحول در موسیقی بیرونی و شکل غزل هم غافل نبود و با برداشتن بعضی از قید و بندهای غزل سنتی، لباسی نو بر تن غزل معاصر کرد.
یادگاری منزوی در دستِ شفیعی کدکنی
شاگردت که حسین منزوی باشد، باید هم به خودت ببالی و یادگاری مانند برگه امتحانیاش را بعد از گذشت سالها پیش خودت نگه داری. فیض شریفی، نویسنده و منتقد و مولف کتاب «حسین منزوی» از مجموعه «شعر زمان ما» در مصاحبهای گفته است: «من به این کتاب نوعی نوستالژی دارم. چون منزوی همکلاسی من بود و دو درس هم با استاد شفیعی کدکنی داشتیم که یکی ادوار شعر فارسی بود و دیگری حافظ. شفیعی کدکنی چندی پیش میگفت که هنوز برگه امتحانی منزوی را که در روز امتحان درباره حافظ نوشته بود، دارد. حسین منزوی دیرتر به کلاس های ما پیوست، اما همان نمرهای را از شفیعی کدکنی گرفت که من گرفتم؛ یعنی نمره الف».
الهه آرانیان
-
پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۰:۱۰
-
۲۷ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/582625/