رعایت حقوق مولف در استفاده از اسناد/ کدِر، مُکدر، کدورت؛ کلمهها و ترکیبات کهنه
مقالات
بزرگنمايي:
آریا بانو - اعتماد /او کیست؟ این در کنار پرسشهایی مثل اینکه من که هستم و ما کیستیم از اساسیترین مفاهیم هویتی یک جامعه است که نشان میدهد کی به کیست، چی به چیست؟!
چند روزی است که بحثی داغ شده در باب مستندی و عدم رعایت حقوق صاحبان حق!
اینکه صاحب حق کیست، خیلی مربوط است به فهم ما از حق و حقوق کلیه شخصیتهای حقیقی و حقوقی. حقیقت و حقوق، نباید در یک جامعه مفهومی لوکس و تزئینی یا پردردسر و مزاحم و دستوپاگیر قلمداد شوند. در تعریف حق شهروندی و اخلاق آن آمده است، اخلاق، یعنی اینکه ما به حقوق دیگران و مسوولیتهای خود، آگاه و موظف باشیم؛ نه اینکه مدام به فکر حقوق مفروض خود و مسوولیتهای مفروض دیگران باشیم و کمکم از هم بیزار شویم. اما چیز بزرگتری هم هست، اینکه ما به امر اخلاقی، آگاه شویم و به انجام آن مشتاق.
در خیلی از مواقع، مشکلات پیش روی جامعه ما برای این است که به طریقی کهنه و همچنان درجریان، با کم و کسر چیزهای بنیادین روبهرو هستیم. یا قانون نیست، یا قانون روشن نیست، یا قانون، خاصیت اصلیاش را ندارد؛ یعنی پیشرو و مانع رخداد بد و مشوق رفتار خوب نیست! بسیاری از قراردادهای ما با هم و با نهادهای دولتی و بالادستی، ترکیبی از همه اینهاست و حق و حقوق یا روشن نیست، یا کلا به آنکه زورش بیشتر است واگذار میشود و کار به شرط چاقوست؛ چاقویی که توی مخ است چون یادآور معادلهای یکطرفه برای معاملهای به ناچار و تصمیم ناگزیر.
من از کم و کیف حقوقی این مستند باخبر نیستم یا درست است بگویم تا حدودی هستم که کافی نیست و مخاطرات داوری را هم میشناسم. صدالبته فرصت داشتهام و کمی فهمیدهام که چیزهایی از قانون هم مهمتر هستند و آن تا پنج شمردن قبل از هر تصمیمی است تا بشود مراعات حال خودمان و دیگران را بکنیم و مفاهمه صورت گیرد.
واقعا شرمندهام که حرفها تکراری است، چه کنیم که دشواریها و کمبودها و کاستیهای مکرر را رفع و رجوع نمیکنیم که بشود حس حرکت رو به جلو را تجربه کرد؛ اسمش میخواهد توسعه باشد یا پیشرفت.
حق، حقیقتا با کیست وقتی تجربهها به چالشها و راهحلها سنجیده نمیشوند و تکلیف چیزها ناروشن میماند؟ حق، حقیقتا مهم است؛ در هر حدی و برای هر عنوان کوچک و بزرگی! رسیدگی به مناسبات حقوقی را در حوزه فرهنگ باید به طریق فرهنگی پیش برد و اگر کسی چیزی گفت و جا خورده بود، ترجیح این است که دلجویانه کاری کرد چون موضوع اصلی مورد بحث شخصیت اصلی ماجرا که بر خاک حاضر نیستند تا نظرشان را بگویند، زیباییشناسی در فلسفه اخلاق بوده است و باید با رعایت پروتکل پیش رفت و بهویژه وقتی قضیهای حساسیتبرانگیز و اختلاف بر سر بود و نبودها بسیار است؛ حتما لازم است بر سر در هر تصمیمی نوشت: «احتیاط، شرط عقل است»؛ چند تا قاب و نصیحت تاریخی دیگر هم هست، مثلا «مراعات، شرط احترام است»؛ « امر اخلاقی، زیباست». اخلاق و زیباییشناسی حکم میکند در استفاده از منابع و اسناد، حقوق مولف رعایت شود؛ حتی اگر به هزار دلیل، واگذار هم شده باشد. حالا اگر کسی ببیند که کار و حرف به شرط او بلاشرط و پس از سالها و تغییر اوضاع و احوال و شخصیت و وضعیت همه چیز، بیخبر پخش شده، با ترکیبی متفاوت و دامنهای از مفاهیم و نکات و نتایج دیگر، ناراحت میشود، نشود؟ اگر کارگردان ببیند بخشی تدوین شده در جهان اثر او به منظوری که در ذهن و حس داشته و در احوالی به روزگاری به آن رسیده است، به یک منظور دیگر و در دیدگاهی دیگر و شیوهای دیگرتر مورد استفاده بوده است، ناراحت میشود، نشود؟
شنیدم کسی میگفت خب بعد از مدتی، شخصیتها ارزش و جایگاه ملی پیدا میکنند و وقفعام میشوند؛ تا جایی که میدانم ما در این مورد به اندازه کافی حرف نزدهایم. تازه داستان شخص و شخصیت، یک چیز است، ماجرای برنامهساز و مولف، چیز دیگر است.
پیش از عید در نشستی شرکت داشتم مربوط به حقوق معنوی و بحث این بود که ما عضو کنوانسیون جهانی بِرْنْ برای مالکیت آثار و حقوق مولف نیستیم و دستمان به جایی بند نیست اگر آثارمان را فردای بعد از عرضه در ماهواره و بیاجازه و مفت پخش میکنند؛ بله؛ به نظر میرسد حرف و قانون خوبی است که ما صاحب داشتههایمان باشیم؛ ولی عضو نمیشویم چون جایی از حساب و کتاب ما میگوید: بهصرفه نیست! آدم یا جامعه باید طوری خودش را تنظیم کند که «حق» بهصرفش باشد تا ممکن شود به شکلی عادی و معمول و مرسوم و بدیهی با هم، محترمانه و زیبا زندگی کنیم و مجبور نباشیم سر درست و غلط چیزهایی چانه بزنیم که بشر فرصت کرده از روی تعقل و تجربه و بررسی تطبیقی، تکلیفشان را پیش از این روشن کند. از همه اینها که بگذریم، میگذرد، سخت هم میگذرد و این ماجرا سپری میشود و باز در جایی و به شکلی تکرار خواهد شد. این روایت پرمجادله از تعلق و تعهد برای بعضی، تنها بعضی، گران تمام خواهد شد. این موقعیت را همه فراموش میکنند؛ اما چند نفر اصلی دو طرف دعوا فراموش نمیکنند و او که حقش نادیده گرفته شده و دلش شکسته و اوقاتش تلخ شده، یک ناراحتی به زنجیره ناراحتیهایش اضافه میشود و شور و شوق مصدومش، کاراییاش را کم میکند.
جامعه قانونمدار اخلاقی، به مکالمه در موضوع قانون و اخلاق و تعهد و تکلیف و قاعده و منش و روش رعایت حقوق متقابل ملت-ملت، دولت-ملت و هزار ترکیب دیگر نیاز دارد و حتما اگر این چالش، منجر به گشایشی در امر حقوق مولف و جایگاه تالیف شود، کدورت از میان میرود و نوید گشایش، از نیازهای مبرم جامعه ماست که در وضعیت قرمز عدم انواع مراعات، گذران میکند و لجبازی در آن با دوز بالا در جریان است، فشار چنین وضعیتی خیلی بالاست و چنانکه افتد و دانی، کیفیت زندگی را پایین میآورد، خیلی پایین.
-
سه شنبه ۲۴ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۰:۲۲
-
۲۰ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/563956/