تا دچار این عوارض نشدید ازدواج کنید!
اجتماعي
بزرگنمايي:
آریا بانو - مجله دلگرم / ازدواج یکی از مراحل مهم در زندگی افراد به شمار می رود که در آن فاکتورهای مهم زندگی از جمله: جنبه های اجتماعی، مادی، اعتقادی – فرهنگی و جنبه روانی دخیل هستند و ورود به این موارد از حیطه تخصص این حقیر نیز خارج است. لذا با توجه به شرایط ناخرسند جاری، لازم دانستم نسبت به جنبه فیزیولوژیک آن که بسیار حائز اهمیت است و اندک اطلاع پایه ای در مورد آن دارم یک اشاره ای داشته باشم.
از منظر زیستشناسی، موجودی را می توان زنده لقب داد که رشد کند و تولید مثل او فعال باشد. هر عاملی که یکی از این دو را تهدید کند، تهدیدی برای زندگی و حیات یک موجود زنده خواهد بود. از نظر و دید تکاملی، تولید مثل نکردن یعنی انتقال ندادن ژنها به نسل بعدی، که این امر همانند مردن یک موجود زنده میباشد. به عبارتی دیگر، زاد و ولد متضمن استمرار بقاء موجودات است.
کاهش استروژن عامل پوکی استخوان
سن بلوغ فیزیولوژیک در دختران حدود 9 تا 12 سالگی است که البته 4 تا 5 سال زمان لازم است تا این بلوغ کامل شود. وقتی بدن به این سن فیزیولوژیک میرسد، مغز (هیپوفیز) هورمونهایی ترشح میکند که باعث شروع تغییرات بلوغ میشود. این هورمونها به قسمتهای متفاوتی از بدن میروند و تغییرات بلوغ را ایجاد میکنند.
عواقب و عوارض دیر ازدواج کردن دختران
از تاثیرات و بازخوردهای ترشحات هورمونی، استرژن از تخمدان دختران بالغ ترشح می شود که این هورمون زنانه با جذب و ذخیره سازی کلسیم در استخوانهای پهن و همچنین ذخیره سازی چربی و سایر املاح معدنی نقشی بسیار موثر در آماده سازی دختران برای دوران بارداری و شیردهی بعهده دارد.
زنان باردار برای رشد اسکلت جنین روزانه به 1200 میلیگرم کلسیم نیاز دارند و مادران شیرده برای تولید شیر باید روزانه 1300 میلی گرم کلسیم از رژیم غذایی خود بدست آورند. فاجعه آمیز اینکه، از نظر علمی حداکثر سن باروری در زنان 22 سال است که تا 30 سال تقریبا ثابت میماند و بعد از آن بویژه بعد از 35 سالگی به علل فیزیولوژیکی که به طور طبیعی در بدن خانم ها اتفاق میافتد ریسک ناباروری، سقط و ناهنجاریهای جنینی افزایش می یابد.
چرا که با افزایش سن، سن تخمک نیز افزایش و کیفیت آن کاهش پیدا می کند و لذا جنینی که از تخمکی با کیفیت پایین حاصل می شود نیز کیفیت خوبی ندارد که منجر به سقط یا ناباروری می شود. بعلاوه با افزایش سن، تولید استروژن در تخمدانها نیز به مرور کاهش می یابد تا اینکه بعد از یائسگی متوقف شود.از آنجایی که بدن انسان بکمک ترشح مناسب استروژن و از طریق فرآیندی به نام رسوب و باز جذب کلسیم همواره در حال ساخت و بازسازی استخوانها می باشد.
اگر دختران تحت تاثیر رژیم غذایی غلط که متاسفانه امروزه برای حفظ اندام شان اجرا می کنند از دریافت و ذخیره سازی کلسیم و املاح معدنی ضروری محروم شوند، با افزایش سن میزان ترشح استروژن نیز بخاطر کاهش کیفیت تخمکهای کاهش می یابد و بی شک بدن مجبوراست برای حفظ عملکرد طبیعی خود کلسیم مورد نیاز را از ذخیره آن در استخوان ها بردارد. در نتیجه پوکی استخوان بخاطر از دست رفتن توده استخوان و عدم جایگزینی کافی کلسیم در استخوانها تسریع میشود.
سطح فردی
مسئله ازدواج یکی از مسائلی است که از نظر بهداشت روانی حائز اهمیت است. افراد ازدواج نکرده، معمولاً از ثمرات یک زندگی رضایت بخش ، ایمن و سرگرم کننده برخوردار نبوده و همیشه بلاتکلیف و سرگردان زندگی میکنند و در صورت عدم پایبندیهای مذهبی، اکثراً با لذت طلبیها و کامجوییهای بدلی به دنبال تکیهگاههای غیرحقیقی میباشند تا از فشارهای روحی آسوده شوند.
از دیگر اثرات روحی
روانی تأخیر در ازدواج، کم حوصلگی و بیرغبتی فرد در انجام امور، احساس فقدان حمایتهای عاطفی ، احساس عدم درک از سوی دیگران، احساس خلاء نسبت به رابطه نزدیک و صمیمانه با یک فرد از جنس مخالف، کاهش اعتماد به نفس، احساس وابستگی و عدم استقلال فردی، احساس ناامیدی، افسردگی، انزوا و نهایتاً هجوم افکار مخرب در ذهن فرد میباشد.
از آنجا که یکی از اهداف ازدواج تأمین عاطفی است، لذا عدم دستیابی به این هدف، موجب ناامیدی، ناکامی و احساس شکست برای فرد میشود.
به طور کلی ازدواج به میزان قابل ملاحظهای زنان را در برابر ابتلاء به بیماریهای روانی حفاظت میکند. نتایج پژوهشهای کوکرین و همکارانش (1981) نشان میدهد که خطر ابتلا به بیماریهای روانی در مجردان بیشتر است.
از سوی دیگر شکست در ازدواج بهنگام و مناسب و نیز ناکامی در ارضای غرایز جنسی به طور مشروع، میتواند به پرخاشگری و عدم سازگاری فرد منتهی شود. دالرد در فرضیه ناکامی ـ پرخاشگری مطرح مینماید که عدم دستیابی به آرزوها میتواند فرد را پرخاشگر نماید.
راسل و ولز (1994) رابطه میان احساس شادکامی و خوشبختی را با ازدواج اثبات میکنند. به اعتقاد آنان ارتباطات شخصی نزدیک در احساس شادکامی مؤثر است و ازدواج در روابط شخصی، بیشترین اهمیت را دارد. لذا با تأخیر در ازدواج یا تجرد دائمی، فرد از این احساس شادکامی محروم میگردد.
کمبل معتقد است متغیرهای چون وضع ازدواج و سن بر رضایت از زندگی تأثیر دارد. افراد مجرد رضایت از زندگی کمتری دارند
- در یکی از نظریه های رفتاری بیان می شود که موقعیت های استرسزا فرد را مستعد بیماری (روان تنی) میکند . هولمز و راهه در مقیاس ارزیابی سازگاری مجدد اجتماعی از افراد خواستند تا مقدار استرسی را که رویدادهای مختلف در آنها ایجاد می کند، رتبه بندی نمایند. برخی از رویدادهای زندگی، ورودی مثبت و برخی خروجی های منفی هستند که به نظر میرسد این دسته، استرس بیشتری ایجاد میکنند (پی کل ـ 1974) مسئله ازدواج در رتبه هشتم این جدول قرار دارد.
سطح خانوادگی
تأخیر در ازدواج میتواند در سطح خانوادگی نیز معضلاتی در پی داشته باشد که در ذیل به برخی از این پیامدها اشاره مینمائیم:
1- کاهش حمایتهای مختلف خانواده (از نظر مالی، عاطفی، فکری، . . .) از وقوع ازدواج فرد به دلائل ذیل:
الف) گاه به دلیل تأخیر و بهنگام نبودن ازدواج فرد، هیچ گونه رغبت، اشتیاق و همکاریی بین اعضای خانواده در این امر وجود ندارد.
ب) گاه فرد مجرد با افزایش سن دچار وسواس در انتخاب می شود، این موضوع خانواده را با دشواریهایی در ازدواج وی مواجه مینماید.
ج) گاه فرد مجرد از سوی خانواده به عنوان فردی مزاحم و سربار معرفی می شود که توانایی تشکیل و اداره زندگی را ندارد.
2- احساس نگرانی والدین از آینده مبهم و سردرگم فرد مجرد (علی الخصوص دختر) و احساس ترس از آینده او، در صورت فوت والدین و عدم حمایت یا حتی آزار سایر اعضای خانواده نسبت به فرد مجرد.
3- سلب قدرت برنامه ریزی مالی (خرج یا پس انداز) در خانواده به جهت بلاتکلیفی در مورد ازدواج یا عدم ازدواج فرزندان.
4- عدم پذیرش افکار، نظرات و پیشنهادات فرد مجرد از سوی اعضای خانواده و فامیل، با توجیه ناپختگی وی در مسائل زندگی.
سطح اجتماعی
از آنجا که جامعه متشکل از واحدهای کوچکی به نام «خانواده» می باشد، لذا تأخیر در ازدواج و در بدترین حالت، عدم ازدواج برخی از مجردین، بنیانهای خانواده را با خطر اضمحلال مواجه کرده و موجب اختلال در کارکردهای خانواده و کم بها شدن خانواده و ارزشهای آن میشود.
محققان در مطالعه علل آسیبهای اجتماعی، به رابطه بین عدم ازدواج و تجرد با وقوع برخی از مفاسد و جرائم اخلاقی پی برده اند. به گفته ویل دورانت «تأخیر در ازدواج شهرها را پر از مردان و زنانی کرده است که تنوع در تحریکات شهوانی را بر وظایف پدری، مادری و خانهداری ترجیح میدهند. در واقع منشاء تغییرات اخلاقی در اجتماعات کنونی، تأخیر در ازدواج است.»
ناسازگاری بیشتر و انعطاف کمتر
این روزها که سن ازدواج بالا رفته است، ازدواج در سن پایین محاسن زیادی دارد که نمی توان منکر آن شد. به طور مثال زن در کنار همسر و با درک شرایط رشد می کند، در حالی که دخترانی که در سن بالاتر ازدواج می کنند، شخصیت آنها شکل گرفته است و ناسازگاری در آنها بیشتر و انعطاف کمتر است. هر چند از سوی دیگر دیگر زوجهایی که در سن بالا زندگی مشترک را آغاز کردهاند به خاطر شناخت بهتر از خود و نیازهای درونی یکدیگر، مشکلات عاطفی کمتری دارند.
مشکلات جنسی
در ازدواج های سن بالا، اکثر مشکلات زوجین، مشکل جنسی و عدم درک متقابل در این حوزه رفتاری است، چرا که سالهای بسیاری از بلوغ جنسی گذشته و دائماً این احساس نیاز از دو طرف سرکوب شده است. مشکلاتی مانند سردمزاجی و واژینیسم و همچنین احتمال سرطان دهانه رحم در خانمها به علت سرکوب نیاز های جنسی وجود دارد. ممکن است گاهی طرف مقابل تجربه جنسی داشته باشد که در اولین رابطه این موضوع خود را نشان میدهد و باعث بدبینی در زوج میشود.
زنان در دهه چهارم و مردان در دهه پنجم از زندگی خود با اختلاف نیاز جنسی مواجه هستند، تب و تاب جنسی مرد در این سن، رو به کاهش و سردی رفته و نیاز های جنسی زن بیدار و فعال شده است. و به طور مثال زن 32 ساله با مرد 45 ساله در این مسئله به شدت متفاوت هستند و این اختلاف باعث مشکلات زیادی میشود.
اگر زوجهای جوان رفته رفته به کاهش رابطه می رسند، یعنی رابطه، از هفته ای چهار بار به هفتهای سه بار و در ادامه به هفتهای دوبار و هفتهای یکبار و در نهایت کمتر می رسد، اما رابطه جنسی برای زوجها در سنین بالا با اختلاف سنی زیاد از هفتهای چهار بار یکمرتبه به هفتهای یک بار نزول می کند چرا که توان بدنی در آقایان کمتر شده است و این مسئله مشکلات شدید روحی برای دوطرف مخصوصا زنان پدید می آورد.
-
سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۵۳:۳۸
-
۲۵ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/554167/