ویژههای حوادث؛ دخترانی که پدرشان را با اره سلاخی کردند!
اجتماعي
بزرگنمايي:
آریا بانو - آخرین خبر / سالی که سپری شد مملو از حوادث بزرگ و کوچکی بود که گاهی برای ما تاملبرانگیز و برخی اوقات هم عبرتآموز بود. درنظر داریم مهمترین اخبار حوادث در سال 99 را در ایام نوروز هر شب با عنوان «ویژههای حوادث» به شما مخاطبان گرامی تقدیم کنیم. با ما همراه باشید.
قتل پدرتوسط 2 دختر تهرانی با اره برقی!
1399/01/20 - 07:38
من توی مغازه همراه پدرم کار می کردم و می دانید چه رنجی می کشیدم وقتی می دیدم من باید با کفش های پاره زندگی کنم و پدرم پولهایش را صرف خرید گوشی و سفر شمال با زنانی می کرد که با او دوست می شدند؟
به فرار از خانه فکر کردم اما ترس از کارتن خواب شدن، معتاد شدن و گرفتار شدن به ماجراهایی که دامن دختران فراری از خانه را می گیرد باعث شد دنبال راه حل دیگری بگردم... جزئیات این حادثه وحشتناک را در خبر بالا(قتل پدرتوسط 2 دختر تهرانی با اره برقی!) بخوانید.
*****
راز قتل مادر پیر در سینه "ابراهیم تبر"
1399/01/17 - 08:16
نگرانی در چهره زن جوان موج می زد. او ششم فروردین، هرچه با مادرش تماس می گرفت کسی پاسخ گو نبود. دلشوره عجیبی داشت و هر لحظه افکار مختلفی به ذهنش خطور می کرد. هر ساعتی که می گذشت بر اضطراب و نگرانی زن جوان افزوده می شد. او به خاطر شیوع ویروس کرونا، نمی توانست به خانه مادرش برود تا این که به همسرش زنگ زد و از او خواست به منزل مادرش برود و خبری بگیرد.
مرد جوان هم که با سخنان همسرش نگران شده بود عصر هفتم فروردین به سوی خیابان شهیدعلیمردانی حرکت کرد اما هرچه زنگ طبقه همکف منزل دو طبقه را به صدا در آورد، باز هم کسی پاسخ نداد.
داماد جوان که دیگر اضطراب خاصی در چهره اش نمایان شده بود، از محل شیشه شکسته در حیاط را گشود و وارد پذیرایی شد که... اصل ماجرا را در خبر مربوطه(راز قتل مادر پیر در سینه "ابراهیم تبر") بخوانید.
*****
پیکر سوخته مرد جوان حرف زد!
1399/01/23 - 07:47
عصر هجدهم فروردین برخی از شهروندانی که برای هواخوری به طبیعت رفته بودند ناگهان مردی را دیدند که میان تپهها در حال سوختن بود. دو نفر از رهگذران با نگرانی به سوی مرد جوان دویدند ولی کاری از دست آنها ساخته نبود جوان مذکور به شدت سوخته بود و آخرین نفسهایش را میکشید در همین حال دو رهگذر با تعجب چشم به دهان پیکر سوختهای دوختند که... ادامه این ماجرا را در خبر مربوطه(پیکر سوخته مرد جوان حرف زد!) مطالعه کنید.
*****
اعتراض زن جوان به حکم دادگاه برای خواستگار خشن
1399/01/19 - 09:09
دی سال 94 به خانه برادرم رفته بودم که زمان برگشت، مرد جوانی مرا به عنوان مسافر سوار کرد. در راه سر صحبت را باز کرد و از علاقه اش به من گفت. فهمیدم مسافرکش نیست بلکه از مدتی قبل مرا زیر نظر داشته است. او درنهایت شماره تلفن همراهش را به من داد و گفت قصد ازدواج دارد. مدتی با سیروس در ارتباط بودم، اما بعد از مدتی متوجه شدم تصمیمش ازدواج نیست و به پول و درآمد من چشم دارد به همین خاطر رابطه ام را قطع کردم، اما سیروس همچنان خواهان این رابطه بود. گهگاهی او را میدیدم تا اینکه برای عروسی خواهرم مجبور شدم از او مقداری پول قرض بگیرم و به او گفتم که این پول را پس میدهم. اماای کاش زنگ نزده بودم از همان موقع تهدیدات سیروس شروع شد. میگفت اگر با من نباشی ماجرا را به برادرت میگویم. درگیریها و تهدیدها ادامه داشت تا اینکه یک هفته بعد .... اصل ماجرا را در خبر بالا(اعتراض زن جوان به حکم دادگاه برای خواستگار خشن) بخوانید.
*****
در امتداد تاریکی؛ سنگدلیهای یک به ظاهر پدر
1399/01/17 - 08:48
پسرم دو سال بیشتر نداشت که منزل کوچکی را در حاشیه صدمتری فجر خریدیم و در این منطقه ساکن شدیم. آن زمان پسر بزرگ ترم درس و مدرسه را رها کرده بود و در یک تعمیرگاه کار می کرد. با این همه درآمد اندکی داشت و به سختی می توانست مخارج خودش را تامین کند. از سوی دیگر، همسرم نیز در یکی از رستوران های منطقه طرقبه و شاندیز مشغول کار بود اما حقوق دریافتی اش کفاف هزینه های زندگی و رفت و آمدش را نمی داد. به همین دلیل من هم تصمیم گرفتم تا پا به پای شوهرم کار کنم و کمک خرج خانه باشم. این بود که در یک مرکز تجاری در نزدیکی محل کار همسرم، شغلی برای خودم دست و پا کردم تا وضعیت اقتصادی خانواده ام را بهبود ببخشم. روزگار به همین ترتیب سپری می شد که... ادامه داستان را در خبر بالا(در امتداد تاریکی؛ سنگدلیهای یک به ظاهر پدر) مطالعه کنید.
-
يکشنبه ۱ فروردين ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۸:۴۰
-
۱۱ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/549499/