بزرگنمايي:

آریا بانو - مجله دلگرم / وابستگی یعنی ما یک نیاز رو داشته باشیم، و برای به دست آوردن اون بیایم که چیز یا فردی رو نگهداری کنیم، یکی از مواردی که در زندگی انسان میتونه ضربه های بدی رو به انسان در مسیر موفقیت و خداشناسی وارد کنه بحث وابستگی است.
حتی وابستگی باعث میشه رفتار ها و عادت های ما در زندگی شکل بگیرد پس از این لحظه به بعد میخوایم آگاهی بهتری نسبت به روانشناسی وابستگی پیدا کنیم و آگاهی های بیشتری در زمینه وابستگی عشقی و درمان وابستگی انجام بدیم.
جوانب وابستگی در روابط عاطفی
 یکی از مواردی که همیشه تفکیک کردن اون و درک اون موضوع به من خیلی کمک کرد تا بتونیم در بهتری از روابط اطرافم بگیرم این موضوع وابستگی بود وابستگی به تنهایی نمیتونه آسیبی بزنه به زندگی انسان،
اما وقتی وابستگی رو همراه رفع نیاز بیاریم باعث میشه که تاثیر منفی داشته باشه که در جلوتر این موارد رو بررسی میکنیم. فقط توی این قسمت خواستیم درک کنیم انسان دوست داره با انسان ها با انسانیت در ارتباط باشه، دوست داره شادی کنه و اضطراب نداشته باشه و …
پس وابسته بودن به تنهایی آسیب نیست اما در اکثر موارد انسان اون رو به یک آسیب تبدیل میکند در طول زندگی که ما داشتیم تا این لحظه همواره به فرد و افرادی در زندگی وابسته بودیم و در وابستگی همیشه ضربه و رنج همراه هست.
چون حال خوب و نیاز اون شخص گره خورده به شخص دیگه، پس ضربه خوردن هم وجود داره، وابستگی در روابط به شکله که ما، کنترل زندگیمونو به دست بقیه میدیم در واقع هر چیزی که ما بیاین حال خوبمونو به اون گره بزنیم به این معنیه که ما به اون وابسته شدیم.
ای جان همیشه شادی تو باد ورد دل
وی دل مباد جز غم عشقش دوات هیچ
هیچست این جهان و تو دل را در او مپیچ
وین بند پیچ پیچ مپیچان به پای هیچ
بهتر اینه که بگم هر چیزی که تعادل روحی و روانی مارو به هم میزنه و عامل تعادل بین این دوتا میشه و به اون مورد وابستگی میگن، برای درک این موضوع این رو باز میکنیم که در زندگی خودمون یا اطرافیان این مورد شاید اتفاق افتاده باشه،
که به شخصی یا چیزی وابسته شده باشیم که ترک کردن اون مورد برامون امکان پذیر نباشه، یا در شرایط بدتر حتی نشه به اون مورد فکر کرد و فکرش یه ترس و وحشتی رو در آدم زنده کنه، و دقیقا در همچین شرایطی اولین چیزی که از بین میره اعتماد به نفس است.
چرا وابستگی اتفاق میوفته؟
یکی از مهم ترین علت های شکست های که ما در زندگی داریم دلیلش بر میگرده به وابستگی های که داشتیم و دلیل اینکه ما چرا وابسته میشیم، شاید بشه یکی از مهم ترین دلیل هاش رو اینطوری گفت که شخص باور کنه که: به تنهایی نمیتونه و برای زندگیش نیاز به حمایت داره،،
به تنهایی نمیتونه حالشو خوب کنه، به تنهایی نمیشه موفق شد، برای تغییر من نیاز به حمایت شخص دیگه ای دارم و… یکبار برای همیشه همین حالا این رو درک کنیم بعد سراغ ادامه این آموزش بریم در زندگی برای تمام جنبه ها نیاز به هیچ چیزی ندارین:
اگه تنها هستین میتونین شاد باشین،
اگه دورتون شلوغه بازم میتونین شاد باشن،
اگه تنهایی میتونی موفق شی،
اگه تیم داری بازم میتونی موفق شی و…
ما نباید هر چیزی رو در زندگیمون به عامل بیرونی ربط بدیم برای اینکه بتونیم نتیجه بگیریم و چیزی که مسلم هستش کارگروهی راحتتر و بهتر به نتیجه میرسه، اما این دلیل نمیشه که چون تیم نداری نمیتونی موفق بشی در هر موقعیت و در هر شرایطی که هستی به سمت خواستت قدم بردار.
پس در واقع چرایی وابستگی ما اینه که ما فکر کنیم نیاز به یک همراه و حامی داریم که در این صورت آسیب پذیر ترین نوع زندگی رو، برای خودمون انتخاب کردیم به همین دلیل افرادی که وابسته میشن خیلی زود رنج و حساس هستند وابستگی عشقی اتفاق میوفته که در ادامه به درمان وابستگی و عوارض وابستگی عاطفی میپردازیم.
انواع وابستگی از نظر روانشناسی
در این مرحله ما میخوایم انواع وابستگی از نظر روانشناسی رو باهم بیشتر بشناسیم و بدونیم که در کدوم از این دسته ها قرار داریم و دیدگاه و شناخت بیشتری نسبت به وابستگی پیدا کنیم و درمان وابستگی رو باهم اگاه شویم.
1) وابستگی سالم
در این نوع وابستگی عاطفی در روابط بین دو فرد احساس امنیت، اعتماد و علاقه وجود دارد و هر فرد در این رابطه برای فرد مقابلش ارزش قائله در نهایت ارزشی که برای هم دارن به نیاز های خودشون هم توجه میکنن و محبت و دوست داشتن رو به هم میدن اما خودشون رو فراموش نمیکنن،
برای این مورد پیشنهادی که میتونم بده اینه که آموزش خودتو بشناس رو گوش بدین که درک بهتری از این موضوع به ما بده و بتونیم اون چیزی که واقعا در وجودمون هست و ارزشی که هست رو پیدا کنیم.
2) وابستگی ناسالم
در این نوع وابستگی ناسالم که بیشتر با دوست داشتن اشتباه گرفته میشود شخص سعی میکند که طرف مقابل رو تحت کنترل و نفوذ خودش قرار بده و به همین دلیلی ترسی مثل تنها شدن در درونش شکل میگیره و اونوقت هر تحقیر و کوچک شدنی رو در این رابطه تحمل میکند.
همونطوری که گفتم این وابستگی در بین اکثر انسان ها وجود دارد و زمانی که ما طوری جذب طرف مقابل میشیم که این حس در درون ما شکل میگیره که وقتی اون شخص نباشه ما از نبودش نابود میشیم دقیقا به نوعی بیماری در وابستگی مبتلا می شویم.
وابستگی بیمارگونه رو چطور بشناسیم؟
برای درک موضوع وابستگی بیمارگونه میتونیم این فکر رو همین حالا در ذهنمون بیاریم که به شخصی فکر کنیم که اون شخص مارو اذیت میکنهُ اما ما نمیتونیم اون شخص رو رها کنیم یا ارتباطی که در اون ما ناراحت میشیم و اذیت میشیم اما نمیتونیم این رابطه رو تموم کنیم،
وقتی به این موضوعات نگاه میکنیم میبینم که این موارد در خیلی از رابطه ها مشاهده میشه رابطه ای که سالم باشه، و ارزش های درستی داشته باشه اصلا این موارد داخل اون وجود ندارد. افرادی که دچار این نوع بیماری در روابط میشن،
تنهایی رو نمیتونن تحمل کنن و این رو یه موضوع غیرقابل تصور میدونن و اغلب این افراد مسئولیت های زندگیشون رو به بقیه میدن برای همین مورده که در مورد قبول کردن مسئولیت همه جانبه زندگی تاکید زیادی داریم.
وقتی که فردی از تصمیم های خودش و کارهایی که میخواد انجام بده اعتماد کاملی نداشته باشه این رفتار رو در زندگیش قرار میده، فرد وابسته در این مورد برای حفظ کردن افراد کنار خودش از هیچ کاری دریغ نمیکنه و حتی کارهای نا خوشایندی رو انجام میده،
در وابستگی بیمارگونه فرد وابسته همه چیز رو برای خودش میخواد و طرف مقابلشو توی معذوریت و محدودیت قرار میده و یک رابطه رو به جدایی و طلاق عاطفی منتهی میشه مثال بزنیم یک زوج رو در نظر بگیرید:
در زندگی مشترکشون، خانوم میگه که تو فقط باید مال من باشی و حق نداری با کسی حرف بزنی با کسی معاشرت داشته باشی حتی مادرت رو دوست داشته باشی تو فقط باید منو دوست داشته باشی، در همچین رابطه ی مرد بسیار فشار روانی و عاطفی رو متحمل میشه.