کاسبان کنکور از کرونا هم پول درمیآورند
اجتماعي
بزرگنمايي:
آریا بانو - فرهیختگان / درحالیکه 3.5 میلیون دانش آموز سامانه شاد ندارند، برخی علاوه بر شهریه نجومی ماهی 2.5 میلیون هزینه پانسیون مطالعاتی می دهند.
این گزارش، از آن گزارشهایی است که حقیقتا نمیدانم از کدام طرف مساله به آن ورود کنم که حق مطلب ادا شود. شاید مصداقی که برای نوشتن این خطوط درنظر گرفتم، آن گستردگی لازم و آن دربرگیرندگی همهجانبه را نداشته باشد، اما مساله آنقدر اهمیت دارد که بتوان به بهانه آن چند حرف دیگر را هم زد و با هم به جمعبندی رسید. مساله عدالت آموزشی را حتما بارها و بارها شنیدهاید و از وجوه مختلف آن مطلع هستید.
رشد و توسعه روزافزون مدارس پولی، افت کیفیت مدارس دولتی که اکثریت دانشآموزان کشور در آنها تحصیل میکنند، برداشتن بار تربیتمعلم و بهکارگیری معلمان خرید خدمت و افت کیفیت آموزشی برای برداشتن بار هزینههای آموزشی از روی دوش دولت، مدرسهداری سیاسیون و سیاستگذاران آنهم با دریافت شهریههای نجومی از خانوادهها، گلچین کردن دانشآموزان و سلب امکان تحصیل از آنهایی که پول و قدرت و رانت ندارند، برگزاری کلاسها و دورههای آموزشی خاص و محدود برای بچهپولدارها درمقابل دانشآموزانی که داشتن یک دستگاه تلفن همراه هم آرزوی آنها شده است و... همه مسائل و مصائبی است که در مسیر تحقق عدالت آموزشی قرار گرفتهاند و رشد روزافزون آنها سبب عمیقتر شدن شکاف بین طبقات مختلف جامعه در دسترسی به امکان تحصیل شده است. ماجرایی که بعد از شیوع کرونا تشدید هم شده و ما را در لبه پرتگاهی از منظر آموزشی قرار داده که ادامه آن تجربه یک سقوط آزاد در نظام آموزشی کشور خواهد بود؛ سقوطی که اثراتش را در نسلهای آینده بیش از پیش احساس خواهیم کرد.
در این گزارش قرار است در ارتباط با ماجرای پانسیونهای مطالعاتی که سالهاست در کشور درحال فعالیت هستند و حسابی جیب مردم را خالی میکنند حرف بزنیم، آنهم نه صرفا معرفی و اظهار و انتشار برخی از اقدامات و افعالشان، بلکه میخواهیم از نوع جدیدی از آموزش، خصوصا در طبقات بالای اجتماعی و اقتصادی که خلأ آموزش مطلوب در شرایط کرونایی را برای اقلیت سرمایهدار پر کرده است، سخن بگوییم. منتها پیش از ورود به این مساله، بد نیست تصویری از واقعیت و جو غالب بر نظام آموزشی کشور داشته باشیم تا ببینیم در چه اتمسفری، چه اتفاقاتی درحال وقوع است و اگر زودتر (که هرچند خیلی دیر هم بهنظر میرسد) تدبیری برای وضع پیشآمده نشود، به دورانی از تاریخ برخواهیم گشت که تحصیل فقط برای یک طبقه و گروه خاص، یعنی سرمایهداران است نه تمام مردم!
میلیون میلیون بازمانده از تحصیل
اگر بخواهم خیلی کوتاه شمای کلی سیستم آموزش کشور (خصوصا در ایام کرونایی) را ترسیم کنم، لازم است به برخی اخبار، اخباری که در همین چندوقت اخیر منتشر شده است، رجوع کنیم. در اوایل همین بهمنماه بود که محسن حاجیمیرزایی، وزیر آموزشوپرورش در گفتوگویی با یکی از روزنامههای کشور در ارتباط با آمار دانشآموزانی که به سامانه شاد دسترسی دارند و امور تحصیلی خود را پیگیری میکنند، گفت: «همه همکاران ما میدانند که حداکثر سه تا 3.5 میلیون دانشآموز به شاد دسترسی ندارند.» پیش از این البته نمایندگان مجلس هم همین آمار را در ارتباط با دانشآموزانی که به شاد دسترسی ندارند و از دریافت آموزش بازماندهاند اعلام کرده بودند.
حاجیمیرزایی البته این آمار را بهمعنی بازماندگی از تحصیل این 3.5 میلیون دانشآموز نمیداند، منتها کافی است سری به نقاط کمتر برخوردار اصلا در همین حاشیه پایتخت بزنید و ببینید دانشآموزانی که به اذعان وزیر آموزشوپرورش از طرق دیگری نظیر آموزش تلویزیونی و... تحصیل میکنند، چگونه درس و مشق را رها کردهاند و بهخاطر فقر از آموزش جاماندهاند.
اما آمارها فقط همین نیست، همین اواخر احمدحسین فلاحی، سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی هم در ارتباط با آمار دانشآموزانی که ترک تحصیل کردهاند یا در آستانه ترک تحصیل قرار دارند، گفت: «طبق یک جمعبندی که قبل از بازگشایی مدارس داشتیم، مطرح شد تعدادی از مدارس امکان برگزاری کلاسهای حضوری را دارند، مانند روستاهایی که از شبکه شاد محروم هستند و پهنای باند ندارند. در روستایی که 10 تا 20 دانشآموز دارد، میتوان فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کرد. آموزش درحال آسیبدیدن است؛ 3 میلیون و 500 دانشآموز در آستانه ترک تحصیل هستند که البته مشکلاتشان قابلحل است.» در ارتباط با آمار ترک تحصیل، اعداد و ارقام تاسفبرانگیز و البته قابلتامل دیگری هم وجود دارد.
روزنامه همشهری در گزارشی که همین چندروزه منتشر شده، نوشته است: «طبق اعلام آموزشوپرورش استان کرمان، 4هزارو510 دانشآموز کرمانی در مقطع اول متوسطه ترکتحصیل کردهاند و 3هزارو677نفر از 65هزار کودک 7 ساله برای ثبتنام در مقطع اول ابتدایی مراجعه نداشتهاند. همچنین در استان خوزستان 4هزار و500 دانشآموز ترکتحصیل کردهاند که بیشترین آمار متعلق به دختران است. در استان خراسان رضوی، 40هزار دانشآموز ترک تحصیل کردهاند، درحالیکه این آمار در سال گذشته 13هزار نفر بوده است.
در استان آذربایجان غربی نیز 10هزار و 55 نفر به علل مختلف از تحصیل بازماندهاند که از این تعداد فقط 4هزار و 371 نفر به فرآیند آموزش بازگردانده شدهاند. استانهای دیگر هم وضعیت خوبی ندارند و تعداد دانشآموزانی که ترک تحصیل کردهاند آنقدر بالاست که مدیران این وزارتخانه در مقام انکار آن برنمیآیند، اما حاضر هم نیستند آمار کلی کشور را اعلام کنند.» یعنی با یک حساب سرانگشتی و جمع تعداد افراد بازمانده از تحصیل در همین استانها و شهرهایی که آمار دانشآموزان ترک تحصیل کردهشان را منتشر کردهاند، حدود 6 هزار دانشآموز قید تحصیل را زدهاند و بیخیال آن شدهاند! من از آینده دورنمای خاصی ندارم، چراکه وضعیت آنقدر پیچیده و بغرنج هست که بعید میدانم کسی به سادگی از پس تحلیل وضعیت برآید، منتها تنها میتوان گفت آینده نظام آموزشی، بدتر از چیزی است که درحال حاضر وجود دارد، همین!
ماهی 5.2 میلیون بده، بشین اینجا درس بخون!
تا اینجا شمایی از وضعیت آموزش و تحصیل دانشآموزان در کشور را ارائه کردیم. وضعیتی که شاید کرونا و وضعیت بحرانی ناشیاز انتشار این ویروس در آن بیتاثیر نبوده باشد. منتها این علت کافی و البته قابلاتکایی نیست. چرا؟ چون همانطور که گفتیم، برخی مدارس یا در تعبیر بهتر محافلی در کشور ایجاد شده و درحال فعالیت هستند که مدل آموزش را برای آن طبقهای که همیشه با تکیه بر پول و سرمایه برنده بودهاند تغییر داده و نهتنها خللی در روند آموزشی آنها ایجاد نکردهاند که حتی ارزش افزوده هم داشتهاند و امکانات را بهخوبی برای شرایط موجود فراهم کردهاند. یکی از این محافل و بسترهای آموزشی پانسیونهای مطالعاتی هستند. اینکه عدهای دانشآموز، دانشجو یا... یکجایی شبیه به کتابخانه جمع شوند و به مطالعه بپردازند اصلا محل نقد نیست، منتها اتفاقی که در این پانسیونهای مطالعاتی، یا بهتر بگویم، پانسیونهای کنکوری درحال رخ دادن است، چیزی فراتر از اینها است.
برای بهتر شدن مساله ابتدا شرح گفتوگوی خودم در تماس با یکی از معروفترین این پانسیونها که در شمال پایتخت قرار دارد را مینویسم و بعد هم تجربهای را که یکی از دانشآموزان در استفاده از این پانسیونها داشته است، نقل میکنم. با آکادمی «ف» تماس گرفتم، بوق اول یا دوم خانمی تلفن را برداشت و من هم بعد از سلام و احوالپرسی کوتاهی سوالاتم را پرسیدم.
جزئیات ثبتنام و استفاده از امکانات این پانسیون به گفته مسئول این بهاصطلاح آکادمی: «ما اینجا دو طبقه داریم که یک طبقه سالن مطالعه یا همان پانسیون است و طبقه پایین هم کلاسهایی است که برگزار میشود و هزینه آن هم چه گروهی و چه خصوصی جدا از هزینه پانسیون است. هزینه استفاده ماهیانه از این پانسیون که درحال حاضر از ساعت 7 و ربع صبح تا یک ربع به 8 شب (در ایام نوروز تا 10 شب) 2.5 میلیون تومان و هزینه روزانه هم برای همین مدتزمان، 130 هزار تومان است.
البته همانطور که گفتم، هزینه کلاسها سوای هزینه پانسیون است و بهصورت جداگانه محاسبه میشود که آنهم بستگی به نوع کلاس، خصوصی یا عمومی بودن آن و همچنین اساتیدی دارد که انتخاب میکنید. ما اساتیدی با بازه قیمتی 450-400 هزار تومان برای هر ساعت داریم تا 1.5 تا دو میلیون تومان برای هر یک ساعت، آموزش آنلاین هم موجود است. اگر امکان رفتوآمد نبود یا فاصله دور بود، میتوانید از این مدل آموزش استفاده کنید. سرو غذا نداریم و غذا به عهده خود دانشآموز است، اما وسایل گرمایشی وجود دارد که غذا را گرم کند و... . من به شما کیفیت آموزش را تضمین میکنم.»
میبینید! برای اینکه یک دانشآموز برود یک جایی بنشیند و درسش را بخواند، باید ماهیانه 2.5 میلیون تومان هزینه پرداخت کند. نمیخواهم سیاهتر از چیزی که هست بنویسمها، منتها در شرایطی که میلیونها دانشآموز در آستانه ترکتحصیل هستند و حتی ترک تحصیل کردهاند، عدهای بچهپولدار، برای نشیمن و آرامش محیط تحصیلشان ماهیانه 2.5 میلیون تومان هزینه میکنند و حتی بعضیها برای یک ساعت تدریس خصوصی این مبالغ را میپردازند!
میخواستم تجربه یکی از دانشآموزان را هم بنویسم، این دانشآموز که اصلا پیشنهاد او باعث شد به سراغ این گزارش برویم، اینگونه میگوید: «تحت فشار خانواده برای اینکه رشته خوبی توی دانشگاه (پزشکی) قبول بشم، مجبور شدم سراغ این پانسیونها برم. تو خونه انقدر فضا ملتهب بود و انقدر هم این مراکز تبلیغات کرده بودن که وسوسه شدم و رفتم. البته کنار پانسیون، کلاسهای مدرسه و تعدادی از آموزشگاهها هم بودن که من برای کلاس خصوصی و مشاوره مراجعه میکردم، منتها بعد از ورود به این پانسیونها، ورق برگشت و دیگه اینجا شده بود مرجع من برای انتخاب معلم و مشاور. تو یک سال که برای کنکور خوندم، بیشتر از 100 میلیون هزینه کردم. خیلی بیشتر، منتها آخرش جایی قبول شدم که اگه هیچی درس هم نمیخوندم، باتوجه به ظرفیتهای فعلی همونجا قبول میشدم.»
من این صحبتها را میگذارم کنار صحبت بچههایی که در کارگاههای زیرزمینی اطراف تهران در حال آبکاری و پرداختکاری و هزار و یکجور کار دیگر هستند و آرزوی داشتن یک گوشی تلفنهمراه برای اتصال به سامانه شاد را در دل دارند. محمد، رضا، سعید و همه آنهایی که من به طرق مختلف و بهخاطر مسائل گوناگون در همین حاشیه تهران با آنها آشنا شدم و نانآور خانهای بودند که پدر از سر اعتیاد ترکشان کرده بود و مادر از سر بیماری گوشهای افتاده بود، مجبور به ترک تحصیل شدند تا شرمنده خودشان و دستهای کودکانهشان نباشند.
آموزشوپرورش خارج از آموزش و پرورش
اگر خاطرتان باشد، گفتم سوای اینکه پانسیونهای آموزشی چه میکنند و نفس وجودشان چه بود و چه شد، مدلی که این مراکز و به قول خودشان آکادمی و فلان راه انداختهاند، مخاطرات بیشتری دارد. عملا این مراکز تبدیل شدهاند به مدارس جزیرهای که از صفر تا 100 آموزشوپرورش دانشآموزان در آنجا میگذرد. سبک زندگی دانشآموزان آنجا تعریف و ساخته میشود و این یعنی به حاشیه رفتن اصل آموزش رسمی کشور! جستوجوی زیادی کردم، هم از سمت مسئولان و هم فضای رسانه و اظهارات قبلی مسئولان در ارتباط با اینکه این مراکز و پانسیونهای کنکوری از کجا مجوز میگیرند و روند نظارت بر آنها چیست و چگونه است. یک جایی یک عدهای میگفتند آموزشوپرورش و کتابخانههای عمومی مجاز به صدور فعالیت پانسیونهای مطالعاتی هستند و جای دیگر حتی پای وزارت میراث فرهنگی و گردشگری به میان آمد. منتها همان نقل اول درستتر به نظر میرسد و از آنجایی که دانشآموزان درحال حاضر اصلیترین مخاطبان این پانسیونها یا به تعبیر دقیقتر شبهمدرسهها هستند آموزشوپرورش باید پاسخگوی وضعیت موجود باشد و بر این مراکز نظارت کند. منتها خبری از این مساله نیست و از خود پانسیوندارها و خیلی از کسانی که از این مراکز استفاده کردهاند پرسیدیم، میگفتند تابهحال که چنین چیزی نبوده و مشاهده نکردهاند.
لابهلای جستوجوها به یک نقلقول هم رسیدم. مسعود ثقفی، سخنگوی آموزشوپرورش تهران در مصاحبهای در سال 95 در ارتباط با فعالیت این پانسیونها گفته بود: «این پانسیونها به جهت آسیبهای اجتماعی و همچنین موارد عدیده غیراخلاقی به هیچوجه از سوی آموزشوپرورش تایید نمیشوند و مجوزی به آنها ندادهایم. خانوادهها تحت هیچ شرایطی فریب این تبلیغات را نخورند؛ چراکه این پانسیونها برای رفع خستگی دانشآموزان از داروهای روانگردان استفاده میکنند.» سعی کردم با نمایندگان مجلس، مسئولان وزارت آموزشوپرورش و... صحبت کنم، یا نظری در این باره نداشتند یا طبق معمول پاسخگوی تلفن نبودند. منتها این فضا بهشدت نیازمند نظارت است و باید هرچه زودتر جلوی این رشد قارچگونه پانسیونها را که در شرایط کرونایی نانشان حسابی در روغن است گرفت یا اینکه حداقل از یک فیلتر رد شوند و مدام بر آنها نظارت شود.
-
پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۱:۲۸:۵۰
-
۲۴ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/524401/