مرد جوان: همسرم فکر میکند عابربانکم!
اجتماعي
بزرگنمايي:
آریا بانو - جام جم / ناصر سه ماه پیش با فریبا ازدواج کرد. اما حالا کارشان به دادگاه خانواده کشیده شدهاست. ناصر از فریبا شاکی است. زندگی این زوج تنها بهخاطر خرجی به دادگاه خانواده تهران کشیده شد.
مرد جوان بهخاطر خرجی گرفتنهای فریبا از ادامه زندگی مشترک با او ترسید، بنابراین به دادگاه خانواده رفت تا از همسرش جدا شود. او وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: هشت ماه پیش بود که از طریق یکی از آشناهایمان با فریبا آشنا شدم. فریبا دختر خوبی بود. بعد از مدتی رفت و آمد متوجه شدم که میتوانم در کنارش خوشبخت شوم.
برای همین تصمیم به ازدواج با او گرفتم. ولی ایکاش چنین اشتباهی را مرتکب نمیشدم. تازه بعد از عقد بود که متوجه شدم این زن چشمش بهدنبال پول من است. فریبا شوهر نمیخواست، او فقط مردی را میخواست که برایش پول خرج کند. این را وقتی همان روز اول عقد از من درخواست پول کرد، متوجه شدم. هنوز مهر عقدنامهمان خشک نشده بود که فریبا گفت خرجی روزانه به او بدهم.
میگفت میخواهد خرید کند. بعد از آن هر روز به بهانههای مختلف از من پول میگرفت. یکبار لباس میخواست، یکبار کفش، یکبار هم وسایل خانه؛ من هرچه درآمد داشتم باید خرجی میدادم. هر روز از من خرجی میخواهد. مگر من چقدر درآمد دارم؟ من ازدواج کردم تا از تنهایی نجات پیدا کنم و آرامش داشته باشم. ولی از وقتی ازدواج کردهام به جای اینکه خوشبخت شوم، فقط دارم پول خرج میکنم. هر بار هم اعتراض میکنم، فریبا میگوید بهعنوان شوهر این وظیفه من است که به او مرتب خرجی بدهم.
ولی من نمیتوانم این اخلاق را تحمل کنم. من یک زندگی آرام و بیدغدغه را میخواهم تا آرامش داشته باشم. ولی فریبا آرامش را از من گرفته و من هر روز باید حرص بخورم و استرس داشته باشم. او فکر میکند من عابربانکم و فقط وظیفه دارم نیازهای مالی او را تامین کنم. برای همین تصمیم گرفتم به این زندگی برای همیشه پایان دهم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی، وظیفه مرد است که به همسرش خرجی بدهد. من که شاغل نبودم. ناصر هم از همان روزهای اول میدانست که کار نمیکنم و درآمدی ندارم. برای همین موظف بود که به من پول بدهد. من دوست ندارم هر بار که میخواهم چیزی بخرم سراغ ناصر بروم. برای همین به او گفتم که هر روز به من خرجی بدهد تا بتوانم راحت زندگی کنم. ولی این مرد جار و جنجال بهراه انداخت و به من توهین کرد. با این حال سعی کردم تحمل کنم. تصور میکردم که اوایل ازدواجمان است و به مرور زمان هردو به شرایط عادت میکنیم. ولی این مرد خیلی راحت به من گفت که باید از هم جدا شویم. چون خرجی میخواستم زندگیمان را نابود کرد. من هم دیگر نمیخواهم در کنار این مرد خودخواه و خسیس زندگی کنم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند. زن جوان راضی شد ولی شوهرش اصرار به طلاق داشت بنابراین رسیدگی به این پرونده به جلسه آینده موکول شد و قاضی از این زوج خواست برای حل شدن مشکلشان با یک مشاور خانواده مشورت کنند.
-
پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۵:۵۱
-
۸۵ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/524234/