آریا بانو
کمبود مدیر متخصص و ضعف بزرگ وزارت ورزش
دوشنبه 31 شهريور 1399 - 08:48:52
آریا بانو - مهر / جابه‌جایی‌های اخیری که با دستور مسعود سلطانی‌فر در وزارت ورزش انجام شده موید این است که این وزارتخانه با همه گستردگی نیروی انسانی که دارد، خالی از نیروی متخصص و کارآمد است.
مسعود سلطانی‌فر ماه های پایانی عمر مدیریتی خود در وزارت ورزش را سپری می کند با این حال وی کماکان در حال جابه جایی نیروها و معرفی متصدیان جدید برای برخی پست های تعیین کننده این وزارتخانه یا دیگر تشکیلات وابسته به آن است.
انتصاب فرهاد نیکوخصال به عنوان مدیرکل دفتر توسعه ورزش حرفه ای و امور باشگاه ها آخرین انتصابی بود که هفته گذشته با حکم سلطانی فر در ساختمان وزارت ورزش انجام شد. پیش از آن هم وی برای انتصاب حسن رنگرز به عنوان ‌مدیرکل ورزش و جوانان استان مازندران به اجماع رسیده بود اگرچه ابلاغ این حکم طی روزهای گذشته انجام شد.
تصمیم جدید مسعود سلطانی فر در رابطه با نیکوخصال و رنگرز در حالی اتخاذ شده که هر دو آنها به واسطه احکام قبلی درگیر مسئولیت های دیگری بودند و چه بسا ماموریت های‌شان را به سرانجام نرسانده اند.
طرح های ناکام حسن رنگرز در کمیته و وزارت
ابلاغ حکم حسن رنگز برای تصدی اداره کل ورزش و جوانان استان مازندران بعد از کش و قوس های زیاد بالاخره انجام شد و بدین ترتیب وی از همین هفته مدیریت در ورزش زادگاهش را شروع کرد.
این سومین مسئولیت کلیدی حسن رنگرز طی یک سال گذشته است؛ وی که پس از پایان دوره قهرمانی در کشتی فرنگی در شرکت ملی گاز مامور به کار شد مردادماه سال گذشته از طرف رئیس کمیته ملی المپیک به عنوان مدیر موزه ملی ورزش منصوب شد. این انتصاب باعث کناره گیری رنگرز از سخنگویی فدراسیون کشتی شد با این حال وی در روزهای پایانی سال گذشته به عنوان سرپرست دفتر آموزش و استعدادیابی وزارت ورزش معرفی شد و از 19 فرودرین ماه سال جاری هم به صورت رسمی در ساختمان این وزارتخانه آغاز به کار کرد.
در واقع پروسه های اداری برای ماموریت رنگرز از شرکت ملی گاز به وزارت ورزش تازه به سرانجام رسیده اما حالا او از این وزارتخانه به دفتر مدیریت ورزش مازندران نقل مکان کرده است. مهمتر اینکه حسن رنگرز برای امر آموزش و استعدادیابی برنامه ریزی هایی داشت که برگزاری سومین دوره المپیاد استعدادهای برتر یکی از آنها بود اما عمر کوتاه مدیریتش در این بخش فرصت اجرای آنها را از او گرفت همانطور که مدیریت کوتاه مدت رنگرز در ساختمان کمیته ملی المپیک کفافِ عملیاتی شدن طرح های موردنظرش برای موزه ملی ورزش را نداد.
نیکو خصال از آزادی تا فدراسیون ها و وزارتخانه
با حکم روز شنبه مسعود سلطانی فر، مسئولیت دفتر توسعه ورزش حرفه ای و امور باشگاه های وزارت ورزش به فرهاد نیکوخصال سپرده شد. فردی که سال هاست نامش در ورزش و برای صندلی های مختلف انتخاب می شود. وی دو دوره مدیر و سرپرست مجموعه ورزشی آزادی بود، برای ریاست فدراسیون های مختلف از جمله بوکس (سال 96) کاندیدا شد و در حال حاضر هم سرپرست فدراسیون شطرنج است و با وجود این مسئولیت در انتخابات اخیر فدراسیون ورزش های همگانی هم حضور داشت.
البته نیکوخصال وقتی برای ریاست فدراسیون ورزش های همگانی کاندیدا شد که خبری از حضورش در فدراسیون شطرنج نبود اما حکمی که 27 اسفندماه سال گذشته برای سرپرستی این فدراسیون گرفت مانع ورودش به انتخابات ورزش های همگانی نشد. همانطور که این حکم و ادامه اعتبارش مانع انتصابش برای یکی از صندلی های تعیین کننده وزارت ورزش نشده است.
وزارت ورزش نیروی متخصص و کارآمد کم دارد؟
حسن رنگرز تحصلایت مدیریت در ورزش را دارد و طی یک سال گذشته هم نشان داده از توانایی و اراده لازم در این حوزه برخوردار است، فرهاد نیکوخصال هم مدیری کم حاشیه و همیشه آماده برای صندلی های مختلف بوده است اما اینها دلایل کافی است برای جابه جایی مداوم این افراد و امثال آنها در بدنه ورزش؟ آنهم وقتی از عمر مدیریت فعلی‌شان آنقدر نگذشته که توانسته باشند مسئولیت های محول شده و اهداف پیش بینی شده را به نتیجه برسانند. چه بسا همین موضوع بهانه ای می شود برای مغفول ماندن خیلی از برنامه ها و عدم تحقق اهداف آنها در حوزه‌های مختلف.
امثال رنگرز و نیکوخصال در ورزش کشور کم نیستند؛ مدیرانی که همیشه برای تصدی پست های مختلف گزینه هستند و به لطف حکم وزیر و معاونانش هیچ وقت بیکار نمی مانند. در توانمندی این دسته افراد و کارآیی آنها هم شکی نیست اما مگر نه اینکه «هر کسی را بهر کاری ساختند»؛ پس چگونه می شود که در ورزش ایران یک فرد برای پست های مختلفی منصوب می شود که نه به یکدیگر ارتباطی دارند و نه به تحصیلات و تجربه اش!
غفلت از جانشین پروری در یک چرخه معیوب
موضوع این گزارش صرفا حسن رنگرز و فرهاد نیکوخصال و مسئولیت های جدید تعریف شده برای آنها نیست؛ صحبت از «چرخه معیوبی» است که سال ها از حیاتش در ورزش می گذرد و کماکان هم ادامه دارد بدون توجه به تبعاتی که به جا گذاشته است.
احمد سعادتمند پس از یک دوره مسئولیت در وزارت ورزش به عنوان مدیر دفتر آموزش و استعدادیابی عهده دار مدیریت باشگاه استقلال می شود و جای خود را به حسن رنگرز می دهد، بعد از 6 ماه حالا باید منتظر معرفی گزینه جدید به جای رنگرز باشیم چرا که قاعدتا حضور همزمان در وزارت ورزش و اداره کل استانی آنهم به عنوان مدیر که شغل به حساب می آید، منع قانونی دارد.
در یکی از اتاق های دیگر وزارت ورزش هم اتفاقی مشابه رخ داده، افشین داوری به خاطر ورود به انتخابات فدراسیون دوومیدانی استعفای خود را از مدیریت دفتر توسعه ورزش حرفه ای و امور باشگاه های این وزارتخانه اعلام می کند و اینگونه فرهاد نیکوخصال به جای وی معرفی می شود. البته همزمانی حضور نیکوخصال در دو جبهه مشکل قانونی ندارد چراکه وی در فدراسیون شطرنج به عنوان «سرپرست» قبول مسئولیت کرده و موضوع با آنچه که حالا در وزارت ورزش عهده دار شد درتضاد نیست اما به هر حال جایگاه نیکوخصال در شطرنج همیشگی نیست همانطور که در صندلی های قبلی نبوده است.
اینگونه در چرخه معیوب و قدیمی ورزش، برخی افراد - درست یا اشتباه - همیشه و در هر شرایطی داخل بازی بوده اند و به نان و نوایی رسیده اند. دست به دست شدن مسئولیت های ریز و درشت ورزش میان این عده مشخص و محدود اما مانع از «جانشین پروری» شده است. معضل بزرگی که همین امروز هم می تواند تاثیر منفی آن را دید اما موضوع وقتی حاد و بحرانی می شود که روزی این مدیران همیشه حاضر به خاطر موانع قانونی مانند بازنشستگی دیگر اجازه قبول مسئولیت نداشته باشند. آن وقت است که علی می ماند و حوضش؛ وزیر می ماند و دست خالش‌اش برای مهره چینی.
چالش مدیریتی جدی تر از چالش فنی
جانشین پروری برای مدیران، امری پیش پا افتاده و کم اهمیت در ورزش تلقی می شود در حالیکه مقام معظم رهبری همواره بر اشتغال جوان ها و درگیر کردن آنها با امور اجتماعی تاکید دارد. بسیاری از بخشنامه ها هم در راستای کاهش سن مدیران برای بازنشستگی است مانند بخشنامه اخیری که در اختیار وزارت ورزش هم قرار گرفته است.
با همه اینها راه و سیاقی تا به امروز در انتصاب و حمایت از گزینه های مدیریتی ورزش طی شده خلاف این تاکیدات و الزامات قانونی بوده و همین مسئله باعث ایجاد شکاف بین نسلی در عرصه مدیریت هم شده است. ادامه این روند قطعا باعث عمیق تر شدن این شکاف می شود. آنوقت «چالش مدیریتی» جدی ترین بحران ورزش خواهد شد حتی به نسبت «چالش های فنی»که بخشی از دغدغه مدیران امروزی برای پرمحتوا کردن کارنامه عملکردشان است.
برای دوری از چالش های مدیریتی که آثار آن را امروز هم می توان در بدنه ورزش دید، نیاز به «استعداد یابی» است؛ برنامه ای که اجرای آن در میان ورزشکاران منجر به مدال های المپیکی و جهانی می شود اما قطعا انجام این استعدادیابی برای مدیران می تواند نتایج باثبات تری به همراه داشته باشد.
نخبگان دانشگاهی و ورزشکاران تحصیل کرده و علاقمند به مدیریت از افرادی هستند که می توانند به واسطه این استعدادبی ورود تدریجی به مدیریت ورزشی داشته باشند. می توان به کارگیری این افراد را از سطوح پایین آغاز کرد تا در چندسال آینده گزینه هایی معتمد برای مسئولیت های بزرگ باشند. باید از حالا به فکر ایجاد ساز و کار مناسب برای رهایی از چالش مدیریتی آینده بود. با جابه جا کردن مهره های قدیمی به نتیجه نمی رسیم.

http://www.banounews.ir/fa/News/407543/کمبود-مدیر-متخصص-و-ضعف-بزرگ-وزارت-ورزش
بستن   چاپ