آریا بانو
خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ 15 مرداد 1371 تا 1376:
علـی قیـامتیون کـه قـبلاً در برنامـه موشکى کار مى‌کرده، من را پدر موشکى ایران نامیـد
پنجشنبه 16 مرداد 1399 - 09:58:13
آریا بانو - «آقاى [حسین] علایى، مسئول ساخت مصلاى بزرگ تهران آمد. نقشه‌هاى مصلا را آورد. توضیحات داد و براى شروع کار اجرایى استمداد کرد. مسجد عظیمى است و لازم است که انقلاب اسلامى چنین اثرى از خود به جاى بگذارد.»

خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال 1371 تا 1376، در زیر آمده است:
سال 1371
آقاى [حسین] علایى، مسئول ساخت مصلاى بزرگ تهران آمد. نقشه‌هاى مصلا را آورد. توضیحات داد و براى شروع کار اجرایى استمداد کرد. مسجد عظیمى است و لازم است که انقلاب اسلامى چنین اثرى از خود به جاى بگذارد.
آقاى [علی‌اکبر] آشتیانى آمد. از کنار زده شدن [مجمع] روحانیون اظهار ناراحتى کرد و براى وام مدرسه غیر انتفاعی‌اش استمداد کرد. آقاى [عبدالله] عُقبایى، رییس پلیس تهران آمد. گزارش کار داد و از آثار ادغام نیروهاى انتظامى اظهار رضایت کرد؛ اوایل کار از مخالفان بود. از احتمال خودسرى بسیجى‌ها اظهار نگرانى کرد و براى امکانات پلیس کمک خواست و از لزوم فعال‌تر شدن تیمسار [محمد] سهرابى، [فرمانده نیروی انتظامی] گفت.
آقاى [علی] رازینى، [رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح] آمد. از تصویب سازمان قضایى نیروهای مسلح تشکر کرد و گزارش کار داد. براى مسایل اجتماعى پیشنهادهایى داشت.
عصر [آقای هاریس سیلاروویچ]، وزیر امورخارجه بوسنى و هرزگوین آمد. از فشارهاى زیاد صرب‌ها و احتمال شکست مسلمانان در اثر محاصره در زمستان از اینکه روزى کروات‌ها از آنها جدا شوند و راه منحصر به فردشان بسته شود، اظهار نگرانى کرد. نگران‌اند، چون کروات‌ها هم نهایتاً رقیب آنها هستند. به آلمان و اتریش و آمریکا اظهار اعتماد و به انگلیس و فرانسه بى‌اعتمادى کرد و کمک تسلیحاتى و سوختى خواست. گفت تاکنون به غیر از ایران، کسى به آنها سلاح نداده است؛ وعده کمک دادم. یکى از سران اخوان‌المسلمین هم همراهش بود و زبان عربى را به خوبى تکلم مى‌کرد. پیش از غروب به خانه آمدم و از استخر استفاده کردم؛ به‌خاطر ناراحتی کمرم، دکترها تأکید بر شناکردن دارند.
سال 1372
در منزل بودیم و کاز زیادى هم نبود. بچه‌ها بعضى‌هاشان آمدند و ناهار اینجا بودند. سرشب به منزل دکتر ولایتى رفتیم. عفت هم آمد. کمى درباره کابینه و مسایل جارى حرف زدیم و احوال پرسى کردیم. همه بچه‌هایش هم جمع بودند. سپس به خانه برگشتیم.
همشیره طاهره و بچه‌هایش همراه همشیره فاطمه از نوق آمده بودند. چشم طاهره آب مروارید آورده و قرار است فردا براى معاینه برود. فاطمه و طیبه و حاجیه‏‌ والده هم به همین مشکل مبتلا شده‌اند؛ مثل اینکه این مشکل در سنین بالا در خانواده ما دارد عمومى مى‌شود. مقدارى از حال بستگان احوال پرسى کردم. براى احوال پرسى والده به رفسنجان منزل صدیقه تلفن کردم. گفت به نوق رفته‌اند. آقای کاظم هاشمیان هم آمده بود. از اجاره کشتى‌هاى ماهیگیرى روسى در دریاى خزر گفت و راضى است.
سال 1373
[آقای عبدالرحیم گواهی]، سفیرمان در نروژ آمد. گزارشى از وضع آنجا و حاکمیت زنان در حکومت نروژ و افراط‏‌کارهاى‌هایشان در بى‌بند و بارى و همکاری‌شان با ضدانقلاب ایران به عنوان حقوق بشر گفت. اجازه گرفت که برخورد صریح و از موضع بالا داشته باشیم.
[آقای فریدون حق‏بین]، سفیرمان در گرجستان آمد. براى سفرم اصرار داشت و نیز دادن گاز مورد تقاضاى گرجى‌ها و گفت امسال خط لوله گاز روسیه به ترکیه، از طریق گرجستان وصل مى‌شود.
آقایان [محمد] فروزنده و تولایى آمدند. گزارش مذاکرات با هیأت لیبى را دادند و چیزهایى که از اقلام نظامى مى‌خواهند. قیمت بسیار پایین پیشنهاد داده‏اند. گفتم به قیمت مناسب مورد نظر خودمان داده شود.
آقاى [محمدعلی] نظران، [رییس دفتر عمومی حفاظت اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوا] آمد. پیشنهادى در مورد گیت‌هاى امنیتى آورده بود که بعضى از نیروهاى داخلى ساخته‌اند. آقایان [محمدجواد] ایروانى و على‌زاده آمدند. گزارش سفر به کشور مالى و پیشنهادهاى همکارى را دادند؛ آنها بیشتر دنبال دریافت کمک هستند و ما مى‌خواهیم، کمک‌هاى فنى و مدیریتى باشد و نه مالى.
آقاى هویدا آمد. براى گرفتن کار استمداد کرد. عصر شوراى عالى امنیت ملی جلسه داشت. درباره مسایل قزوین و آیین‌نامه همکارى سپاه و نیروهاى انتظامى در آشوب‌ها بحث شد.
سال 1374
تصرف مرکز حکومت صرب‌های کراسیا توسط دولت کرواسی و سرعت هزیمت صرب‌ها و شکست محاصره بیهاج، مورد توجه جهان است. نگرانی از همکاری کروات‌ها و مسلمین، مورد خشم بعضی از محافل غربی است.
اعضای سمینار اتحادیه خبرگزاری‌های ساحل دریای خزر آمدند. اولین اجلاس را در ایران برپا می‌کنند. آقای [فریدون] وردی‌نژاد، [مدیرعامل خبرگزاری ایرنا]، گزارش داد و من هم با صحبت کوتاهی از منافع مهم این ابتکار گفتم1. عکس دسته‏جمعی گرفتند.
ستاد تنظیم بازار، جلسه با چند مصوبه داشت. عصر جلسه هیأت دولت داشتیم. الحاق به کنوانسیون محیط زیست و بالابردن حقوق کارکنان دولت تصویب شد. شب سفیران و مدیران وزارت امورخارجه در باشگاه نهاد [ریاست‏ جمهوری]، با همسران‏شان میهمانم بودند. به [آقای محمدابراهیم طاهریان‏فرد]، سفیرمان در بوسنی، به خاطر خطرپذیری و فعالیت‌های مؤثر، نشانِ [درجه سه لیاقت و مدیریت] دادم. گزارش دکتر ولایتی را شنیدیم. من هم صحبت مفصلی در استحکام نظام و توفیق‌‌های مهم انقلاب و برنامه اول کردم. بعد از شام به خانه آمدم.
سال 1375
صبح زود به فرودگاه [مهرآباد] رفتیم و بلافاصله به سوى شهرکُرد پرواز کردیم. محسن [هاشمی، رییس دفتر رییس‏جمهور]، حسین [مرعشی، نماینده کرمان]، مهدى [هاشمی، مدیرعامل شرکت تأسیسات دریایی]، [محسن] نوربخش، [رییس‏کل بانک مرکزی]، [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نیرو]، [سیدمحمد] غرضى، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن]، [غلامرضا] آقازاده، [وزیر نفت]، [حمید] میرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه]، [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهادسازندگی] و نمایندگان استان همراه بودند. پس از استقبال رسمى و مصاحبه‌اى کوتاه، با هلى‌کوپترها به سوى نقطه مرزى با استان خوزستان پرواز کردیم.
براى مراسم بهره‌بردارى از جاده ایذه ـ شهرکُرد، در کنار رودخانه کارون فرود آمدیم. آقایان [اکبر] ترکان، [وزیر راه و ترابری] و [کریم فرج زاده] حلوایى، [معاون فنى و راه‏سازى وزارت راه و ترابری] ‏گزارش دادند. با 47 میلیاردریال هزینه، 207 کیلومتر راه را نزدیک کرده است. من هم درباره اهمیت اقتصادى، امنیتى و اجتماعى راه که چهارمحال و بختیارى را از بن‌بست درآورده و براى خوزستان عقبه جدیدى ساخته است، صحبت کردم. نشان درجه سه [سازندگی] به آقاى حلوایى دادم. سپس با ماشین مقدارى از راه را دیدیم و از چند تونل عبور کردیم و پرده از لوح یادبود برداشتیم.
براى مراسم آغاز ساختن سد بزرگ کارون 4 که با ارتفاع 207 متر، مرتفع‌ترین سد کشور است، به نقطه دیگرى رفتیم. بعد از توضیحات آقایان زنگنه، [وزیر نیرو] و حدادیان، [مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور]، من در اهمیت فنى، اقتصادى و اجتماعى سد که حدود 200 میلیون دلار و 80 میلیارد تومان هزینه دارد، سخنرانى کردم.2 پس از پرده‌گیرى از لوح، با انفجار کار ساخت سد آغاز شد.
به لُردگان پرواز کردیم. در محل شهرک صنعتى جدید فرود آمدیم. از کارخانه فولادمهر بازدید کردیم. از بخش خصوصى است و خیلى کمتر از چیزى است که در گزارش‌ها گفته بودند که بزرگترین کوره ریخته‌گرى را دارد و نداشت. توضیحات صاحب کارخانه و صحبت کوتاه من و رفتن در میان مردم شهر که جمع شده بودند، بدون سخنرانى به انجام رسید.
به سوى بروجن پرواز کردیم. در مسیرها، آقایان [عبدالله]کوپایى و [محمدرضا] ناصرى، استاندار و امام جمعه، همراه من بودند. استاندار در جواب سئوالات، معمولاً عاجز بود و آقاى ناصری بهتر مى‌دانست. در شهرک صنعتى بروجن فرود آمدیم. از چند واحد تولید الیاف بازدید کردیم و کلنگ کارخانه حریر را به زمین زدیم؛ یک مجموعه چند واحدى است. سپس در مراسمى درباره چند کارخانه دیگر که همزمان توسط مدیران خودشان افتتاح شد، توضیحات داده شد. من هم صحبت تشویق‌آمیز کردم.
بعد از ناهار و نماز و کمى استراحت، به سوى شهر اَردل پرواز کردیم و بلافاصله در جمع مردم حضور یافتیم. در مراسم، پس از استماع سرود بچه‌هاى عشایر در تعریف از من و صحبت‌هاى [آقای رضایی]، فرماندار و [آقای علی قنبری]، نماینده شهر، من درباره پیشرفت استان و کشور و انقلاب و وعده انجام خواسته‌ها صحبت کردم.
به سوى فارسان پرواز کردیم. مراسم شروع بهره‌بردارى از گازرسانى سه شهر [فارسان، جونقان و هفشجان]، با صحبت‌هاى آقایان آقازاده، [وزیر نفت] و محمدزاده، [مدیرعامل شرکت ملی گاز] و صحبت‌هاى من در اهمیت استفاده از گاز به جاى سوخت‌هاى دیگر و تشویق وزارت نفت و روشن شدن مشعل و نیز پرده‌بردارى از طرح اصلاح شبکه آبیارى دشت جونقان و حضور در جمع مردم و عذرخواهى از عدم سخنرانى، به خاطر نبودن در برنامه و تأخیر در برنامه‌ها و جواب به احساسات گرم مردم انجام شد. با اینکه قرار صحبت نبود، جایگاه ساخته بودند و اجتماع کرده بودند.
برنامه بعدی، پرواز به کنار فرخ‌‌شهر و افتتاح و بازدید از بیمارستان 196 تختخوابى سازمان تأمین اجتماعى و مذاکره با چند مریض و پرده‌بردارى از چند طرح کشاروزى و آبیارى تحت فشار و بازدید از کارخانه پنیرسازى که شرکت شاهد ساخته و بازدید از نمایشگاه و چند واحد صنعتى دیگر، شیر پاستوریزه و بسته‌بندى آب، نئوپان و ریسندگی بود. به مراسم مشترکى براى افتتاح چندین طرح رفتیم. همه مدیران آنها گزارش دادند. [آقای محمدرضا نعمت‏زاده]، وزیر صنایع هم گزارش وضع صنعت استان را داد. من هم براى علاج کمبود نقدینگى - که اکثر صنایع از این گله دارند- صحبت کردم. گفتم باید با عمومى‏کردن طرح‌ها، از مشارکت عمومى و پول‌هاى کوچک عامه مردم بهره گرفت. سپس به شهر صنعتى شهرکُرد رفتیم و به طور عبورى بازدید کردیم؛ جالب است و تمیز و در جاى خوب.
سال 1376
در مسیر به دفتر کوشـک رفتـیم. آمـاده شـده و اسـتخری اضـافه شـده و حیـاط آن را بهتـر کرده‌اند و اطراف هم به خاطر ادامه سـاختمان میهمـان سـراى دولـت شـلوغ اسـت. تـرجیح مى‌دهم که فعلاً به آنجا نرویم. پس از دیدن گزارش ها و روزنامه ها مطابق معمول هر روز، ملاقاتی ها را پذیرفتم. اخوى محمد براى تکمیل کارهـاى مانـده از سـابق آمـد. جلـد اول کتـاب «سـیماى سـازندگى » را آورد. نهاد[ریاست جمهوری] تهیه کـرده و کـار خـوبى اسـت. در مـورد پـذیرش معاونـت اجرایى صحبت کرد؛ هنوز قطعى نیست.
آقاى مسیح مهاجرى، [مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی] آمد. درباره ترکیب کابینـه نظرم را خواست و در مورد پذیرش مشاورت آقاى [سیدمحمد] خاتمى مـشورت کـرد و از بى‌اعتماد شدن بعضى از مسلمانان خارج به خاطر اهتمام رهبرى بـه شـیعه و زبـان فارسـى بـا داشتن عنوان «ولى امر مسلمین» اظهار نگرانى کرد و خواست که براى جـذب آنهـا اقـدامى بکنیم و نیز درباره تأسیس حزب و کار فرهنگى از من انتظاراتى دارند.
آقاى [علی‌محمد] بشارتى، [وزیر کشور] با معاونان براى گزارش کـار خـود و تـشکر از من آمدنـد.
نـشان آقـاى [غلامحـسین] بلنـدیان، [معـاون امنیتـی وزارت کـشور] را کـه قـبلاً فرستاده بودیم، براى گرفتن عکس، دوباره دادم. آقـاى [علـی ] قیـامتیون کـه قـبلاً در برنامـه موشکى با محسن کار مى کرده، من را پدر موشکى ایران نامیـد و اظهارتأسـف کرد کـه ایـن قابل تبلیغ نیست.
عصر [آقای غلامحسین کرباسچی ]، شهردار تهران آمد. شکایت شدید دارد از کارهـاى ایذایى دادگستری تهران نسبت به مدیران شهردارى و از من خواست کـه از طریـق رهبـرى مشکل را حل کنم. گفت آماده است کناره گیرى کند کـه دسـت بردارنـد آقـاى [عبـداالله ] نورى آمد. از گروه‌های تند در [سـازمان ] بازرسـى کـل [کـشور ] و دادگـسترى و [وزارت] اطلاعات و ستاد احیاء امر به معروف و دفتر رهبرى انتقاد داشت.
آقاى امیـرى آمـد . ضـمن شـمردن سـوابق خـود، خواسـتار کمـک بـراى ارجـاع وزارت آموزش و پرورش به خودش شد. فاطى براى او وقت گرفته بـود آقـاى [محمـد ] خزاعـى، نماینده ما در بانک جهانى آمد. گزارش کار داد و از تأثیر مثبت انتخابـات ایـران در افکـار عمـومى آمریکـا و از نقـش [شـبکه خبـری] سـی ان ان در تبلیـغ آن گفـت. دکتـر [حـسن] ‌روحانى، [دبیر شورای عالی امنیت ملی ] آمد. دربـاره کابینـه و مجلـس و دبیرخانـه شـوراى ملی عالى امنیت و تأسیس حزب و پیش بینى وضع آینـده و مـسائل فـراوان دیگـر صـحبت کرد. 

http://www.banounews.ir/fa/News/372704/علـی-قیـامتیون-کـه-قـبلاً-در-برنامـه-موشکى-کار-مى‌کرده،-من-را-پدر-موشکى-ایران-نامیـد
بستن   چاپ