آریا بانو
داستانک/ آدمى به شاهراهِ مرگ است
دوشنبه 6 مرداد 1399 - 16:56:35
آریا بانو - آخرین خبر / سلیمان نبى(ع) را فرزندى بود نیک‏ سیرت و با جمال. در کودکى درگذشت و پدر را در ماتم خود گذاشت. سلیمان، سخت رنجور شد و مدّتى در غم او مى ‏سوخت.
روزى دو مرد نزد او آمدند و گفتند: اى پیامبر خدا! میان ما نزاعى افتاده است. خواهیم که حُکم کنى و ظالم را کیفر دهى و مظلوم را غرامت بستانى.
سلیمان گفت: نزاع خود بگویید.
یکى گفت: من در زمین، تخم افکندم تا برویَد و برگ و بار دهد. این مرد بیامد و پاى بر آن گذاشت و تخم را تباه کرد.
آن دیگر گفت: وى، بذر در شاه‏راه افکنده بود و چون از چپ و راست، راه نبود، من پا بر آن نهادم و گذشتم.
سلیمان گفت: تو این قدر نمى‏ دانى که تخم در شاهراه نمى ‏افکنند که از روندگان، خالى نیست.
همان دم، مرد به سلیمان گفت: تو نیز این‏قدر نمى‏ دانى که آدمى به شاهراهِ مرگ است و چندان نگذرد که مرگ بر او پاى خواهد نهاد، که به مرگ پسر، جامه ماتم پوشیده‏‌اى؟
سلیمان دانست که آن دو مرد، فرشتگان خدایند که به تعلیم و تربیت او آمده ‏اند. پس توبه کرد و استغفار گفت.
کیمیاى سعادت

http://www.banounews.ir/fa/News/365279/داستانک--آدمى-به-شاهراهِ-مرگ-است
بستن   چاپ