آریا بانو -
آخرین خبر / پادشاهی به کشتنِ اسیری اشارت کرد. بیچاره در آن حالت نومیدی مَلِک را دشنام دادن گرفت و سَقَط گفتن، که گفتهاند هرکه دست از جان بشوید، هرچه در دل دارد بگوید. وقت ضرورت چو نماند گریز/ دست بگیرد سر شمشیر تیز. مَلِک پرسید: چه میگوید؟ یکی از وزرای نیکمحضر گفت: ای سلطان، همیگوید: وَالکاظمینَ الغَیْظ وَ العافینَ عَن النّاس. مَلِک را رحمت آمد و از سر خون او درگذشت. وزیر دیگر که ضدّ او بود گفت: ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان بجز راستی سخن گفتن. این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت. ملک روی از این سخن درهم کشید و گفت: آن دروغ وی پسندیدهتر آمد مرا زین راست که تو گفتی، که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خُبث طینتی!
برگرفته از @ehsanname
http://www.banounews.ir/fa/News/355421/صوت--حکایتی-از-«گلستان»-سعدی-با-صدای-خسرو-شکیبایی