آریا بانو
خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ 15 خرداد 1371 تا 1376؛
محمد یزدى از من استمداد کرد که خودسرى‌هاى گروه انصار حزب‌الله را کنترل کنیم
شنبه 17 خرداد 1399 - 10:20:08
آریا بانو - «محمد یزدى، رییس قوه قضاییه پیشنهاد داشت بعد از دوره ریاست‏‌جمهورى، مسئولیت اداره قوه قضاییه را بپذیرم، گفتم با روحیه من سازگار نیست.»

خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال 1371 تا 1376، هر شب منتشر می‌‌شود. 
متن کامل خاطرات 71 تا 76 در زیر آمده است:
سال 1371
تا شب در لتیان ماندیم. وقت به مطالعه و صحبت و قدم زدن و قایق سوارى و تماشاى جت اسکى سوارى مهدى و یاسر گذشت. هواى مطبوعى داشتیم. در جریان قایق سوارى، ارتفاعات اطراف دریاچه را سرسبز و خلوت دیدم. به جز نقاط ابتداى ورودى آب و جنوب لواسان که مردم هم از ساحل دریاچه استفاده مى‌کردند، بقیه اطراف قرق است و گوشه‌هایى را ارتش و سپاه براى آموزش اشغال کرده‌اند.
آقاى [محمود] واعظى، [معاون وزیر امور خارجه]، تلفنى براى سفر به فرانسه و بلژیک و مسأله گروگان‌هاى آلمانى سئوالاتى داشت. ظهر یاسر براى سفر به مکه خداحافظى کرد. عفت هم همراه او به تهران رفت. عصر یاسر از فرودگاه تلفنى خواست که اجازه بدهیم تعدادى از متقاضیان حج که در فرودگاه جمع شده‌اند و بعثه و سازمان حج موافق اعزام آنها نیستند، چون در برنامه نبوده‌اند و هواپیما هم ظرفیت خالى دارد، با آخرین پرواز بروند؛ موافقت کردم ولى بعداً آقاى [حسن] شفتى، [مدیرعامل شرکت هما] گفت تعداد آنها بیشتر است و باید پرواز دیگرى ترتیب بدهیم. مواردى هم مثل اینها بوده‌اند که مسئولان حج مخالفت کرده‌اند، از جمله همراهان دختران امام که باعث شده دختران امام هم نروند. نهایتاً قرار شد وضع را به ستاد در عربستان بگویند؛ اگر موافقت کردند، ببرند. گفتند در صورت مأیوس شدن آنها، احتمال شلوغى در فرودگاه مى‌رود.
سال 1372
تا ساعت ده شب در لتیان ماندیم. وقت به مطالعه و استراحت و پیاده‌روى گذشت. با محسن مقدارى درباره بعضى از امور کشور صحبت کردیم. پس از نماز و شام به تهران برگشتیم. در گزارش‌ها عفو عمومى تاجیکستان و تشنج در مجمع قانون اساسى روسیه و بارش تگرگ بى‌سابقه در خوى جلب توجه مى‌نماید.
سال 1373
تا عصر به استراحت و مطالعه و تنظیم تاریخچه زندگی‏ام پرداختم که توسط دفتر نشر معارف انقلاب پیش‌نویس شده است. همچنین طرح کتاب سفرنامه‌ام به آسیاى میانه و قفقاز را خواندم.
محسن هم آمد و گزارش بازدید از معدن سنگ کلاردشت و تونل بین طالقان و کلاردشت را داد؛ توسط شرکت مترو در حال اجراست. نظر داشت که احداث تونل، اقتصادى و به مصلحت نیست. درباره معدن هم باید بیشتر بررسى شود. توضیحاتی به او در مورد پیش‏نویس زندگینامه و نواقص آن دادم. عصر به خانه برگشتیم.
سال 1374
امروز وقت به مطالعه و قدم‏‌زدن و قایق‏سواری گذشت. گشتی در باغستان زدم و چند دانه‌ای گیلاس از درخت‌ها چیدم. در بازی والیبال پاسداران شرکت کردم؛ یک گیم را بردیم. انگشتم با ضربه توپ آسیب دید، اظهاری نکردم.
با محسن مقداری درباره مسایل جاری، منجمله ساختمان مصلای تهران مذاکره کردیم. بچه‌ها به خاطر امتحانات، بیشتر سرگرم حاضرکردن درس‌هایشان بودند؛ بعضی‌ها امروز نماندند. عصر به خانه آمدیم. اینجا هم باران آمد.
سال 1375
امروز هم بیشتر به مطالعه و پیاده‌روى گذشت. بچه‌ها از دریاچه براى شنا و قایق‏رانى استفاده مى‌کنند. تاریخ تیمورخان صاحبقران را از روى روضه‌الصفا مى‌خوانم؛ خیلى عجیب است. ده‌ها سال مرتباً از سمرقند به اطراف و اکناف، به شرق و غرب و شمال و جنوب، لشکرکشى و جنگ داشته و اصلاً آرام نمى‌گرفته است؛ اصولاً مغول‌ها چنین بوده‌اند.
ظهر آقاى [محمد] یزدى، رییس قوه قضاییه با خانواده‌اش آمدند. در محل وزارت نیرو استراحت مى‌کنند. مقدار زیادى درباره مسایل مهم کشور صحبت کردیم؛ فرصت خوبى بود. از اشکالات قوه قضاییه گفتم، منجمله از عملکرد افرادى جوان که آمیزه‌ای از سیاسى‏‌کارى دارند که نباید قضا را به سیاست آمیخت. ایشان هم قبول دارند و گویا به خاطر ارتباطاتى که مجموعه حقانی‌‌ها با دفتر رهبرى و بین خودشان دارند، آقاى یزدى مشکلاتى دارند. درباره انتخابات و موضع‌گیرى یک طرفه همین‌ها و عدم توجه به تخلفات صداوسیما و سپاه و فشارآوردن روى تخلفات شهردارى هم بحث شد که آقاى یزدى هم قبول دارند و از من استمداد کرد که از طریق آیت‌الله خامنه‌اى، خودسرى‌هاى گروه انصار حزب‌الله را کنترل کنیم.
راجع به آینده کشور و مسأله ریاست‏‌جمهورى هم مذاکره کردیم و نیز ایشان پیشنهاد داشت که من بعد از دوره ریاست‏‌جمهورى، مسئولیت اداره قوه قضاییه را بپذیرم که گفتم با روحیه من سازگار نیست. درباره مسایل انتخابات، به ایشان توضیح دادم که از اول من با شرکت کارگزاران مخالف بودم و راه حل را در این مى‌دانستم که چند نفر از افراد موردنظر آنها در لیست جامعه روحانیت [مبارز تهران] مندرج شود، ولى سرانجام با نپذیرفتن جامعه روحانیت و نیز تمایل رهبرى که رقابت‌ها، صحنه انتخابات را گرم کنند، به این نتیجه رسیدیم.
بعضی که تصور مى‌کردند [حزب] کارگزاران نمى‌توانند رأى زیادى جمع کنند، پس از مواجه‏‌شدن با استقبال جامعه از آنها، با طرح مسایل آرمانى در مقابل شعار سازندگى اینها، راه تضعیف‏شان را پیش‏‌گرفتند. عملاً صداوسیما، سپاه، شوراى نگهبان و قوه قضاییه هم در این مسیر افتادند و کار مؤثری نتوانستند بکنند. بعضى‌ها، این اختلافات انتخاباتی را ظهوراتى از اختلاف نظر من و رهبرى مى‌پندارندکه درست نیست.
سال 1376
تمام روز در اقامتگاه بودم. وقت با قدم زدن در ساحل دریا و استراحت و مطالعه گزارش‌ها و بولتن‌ها گذشت. اصلاح کتابى که درباره هشت سال سازندگى دوران مسئولیت من است، وقت زیادى گرفت؛ سطحى است.
پرواز منظم مرغان توجهم را جلب کرد. در دسته‌هاى منظم که اکثر آنها به صورت عدد 8 پرواز مى‌کردند و یک مرغ جلودار است؛ گاهى آرایش به هم مى‌خورد و سریعاً منظم مى‌گردد.
بچه‌ها عصر براى دیدار بستگانشان رفتند و من تنها بودم. از استانبول، پیشروی سفر [ترکیه] اطلاع داد که بهتر است سعى کنیم به برنامه شام آقاى [سلیمان] دمیرل برسیم؛ مشکل این است که در آن عصر در تهران برنامه داریم. 

http://www.banounews.ir/fa/News/336581/محمد-یزدى-از-من-استمداد-کرد-که-خودسرى‌هاى-گروه-انصار-حزب‌الله-را-کنترل-کنیم
بستن   چاپ