آریا بانو
در محضر بزرگان/ شبی با آیت الله قاضی
يکشنبه 11 خرداد 1399 - 14:51:12
آریا بانو - خراسان / وقتی نجف بودم، خیلی در حالت بیچارگی و فلاکت و نداری بودم. روزی یک شاهی خرج من بود و با آن، شب به شب نان می خریدم و با چای می خوردم. یکی از روزها که در محضر آقای قاضی نشسته بودم فقیری وارد شد، آقای قاضی رو به من کرد و گفت:«چیزی داری به این فقیر بدهیم؟» من هم همان یک فلس را دادم و آقای قاضی آن را به فقیر داد. رویم نمی شد به کسی بگویم هیچی ندارم، چیزی به من بدهید. شب رفتم اتاقم و از گرسنگی خوابم نمی برد. تا این که دیدم در اتاق را می زنند. در را باز کردم، دیدم آقای قاضی هستند، فرمودند:«من امشب می خواهم با شما شام بخورم. اجازه می دهید بیایم داخل؟» آمدند داخل و از زیر عبایشان یک کاسه برنج و ماش و یک مقدار گوشت با نان درآوردند و گفتند:«بخور. من خورده ام.» بعد از شام فرمود:«باید چای داشته باشی!» و بعد یک استکان چای خوردند و رفتند.
استاد قاضی به نقل از سیدهاشم رضوی هندی، عطش

http://www.banounews.ir/fa/News/332615/در-محضر-بزرگان--شبی-با-آیت-الله-قاضی
بستن   چاپ