آریا بانو
زن روسی که برای سرگرمی 138 تن را با شکنجه های وحشیانه به قتل رساند!
سه شنبه 5 فروردين 1399 - 18:23:16
آریا بانو - تابناک با تو / اتفاقات عجیب و غریبی در داخل خانه یکی از زنان اشرافی روسیه داریا سالتیکووا معروف به سالتیخیکا رخ می‌داد؛ خانه‌ی او به تار عنکبوت شباهت داده شده بود، زیرا دختران وارد آنجا می‌شدند اما زنده بیرون نمی‌آمدند، غالباً صدای فریادها و ضربات شلاق از خانه وی شنیده می‌شد، که به همین دلیل به آنجا لقب «مقر خونین کنتس» داده شده بود.
هرچند مرگ و میر زودرس در روسیه در قرن هجدهم غیر معمول نبود، این امر در مورد کسانی که وارد خانه سالتیکووا، که با مرگ و خون متمایز شده بود، وارد می‌شدند صدق نمی‌کرد و داستان چیز دیگری بود. یک بار کشیشی به خانه سالتیکووا فراخوانده شد تا عبادت آخر را بر بالین زن بارداری بخواند که به خاطر ضرب و شتم در آستانه مرگ قرار گرفته بود؛ کسی با بی‌رحمی روی شکم زن باردار قدم گذاشته بود.
شایعات همچنین به ما می‌گویند که یک شب، یکی از اهالی روستا در حالی که از نزدیکی ملک سالتیکووا می‌گذشت، جسد زنی را پیدا کرد که از خانه این بانوی نجیب‌زاده (!) بیرون انداخته شده بود، جسد سلاخی و موهایش کنده شده بود.
داریا سالتیکووا جزو گروه قاتلان سریالی است که به طبقات بالای جامعه تعلق دارند. کنتس مجارستان الیزابت باثوری نیز در این گروه قرار می‌گیرد که با استفاده از قدرت و موقعیت اجتماعی خود برای مهار و ضرب و شتم افراد کمتر برخوردار استفاده می‌کرد. داریا سالتیکووا به جرم شکنجه و قتل حدود 38 خدمتکارش محکوم شد، اگرچه تعداد اجساد نزدیک به 150 تن بود.
سالتیکووا در ابتدای کار و زندگی پر از خون و قتلش به عنوان یک هیولای ترسناک دیده نمی‌شد. این عکس اغلب به داریا سالتیکووا نسبت داده می شود، اما در واقعیت این عکس متعلق به زنی دیگر به نام داریا پترونا سالتیکووا است.
مرگ همسر و شروع رفتارهای بی‌رحمانه
سالتیکووا در سال 1730 متولد شد، در جوانی وی زنی پرهیزگار بود. او با گلیب‌سالتیکوف کاپیتان ارتش امپراتوری ازدواج کرد. خانواده همسرش با فلاسفه، هنرمندان و سیاستمداران ارتباط داشتند و از ثروت، قدرت و زمین‌های بسیاری برخوردار بودند.
شوهر داریا در سال 1755 وقتی که او فقط بیست و شش سال داشت از دنیا رفت و یک خانه بزرگ و 600 ندیمه برای داریا باقی ماند، اما بعداً معلوم شد که این نفوذ و قدرت برای او خوب نیست. با توجه به تاریخ خونین سالتیکوا تشخیص واقعیت و خیال برای ما دشوار است؛ ممکن است که او با خون حمام نمی‌کرد و یا خدمتکارهای مثله شده اش را در اتاق زیر شیروانی زندانی نمی‌کرد، اما ما مطمئنیم که او به گروه قاتلان وحشی سریالی تعلق دارد.
جنایات‌ کنتس روسیه داریا سالتیکووا
سالتیکووا هیچ تفاوتی با زن اشرافی خونخوار مجارستان الیزابت باثوری نداشت، زیرا او هم دوست داشت دختران 12 ساله را شکنجه کند. بیشتر قربانیان آن متعلق به ندیمه‌هایی بود که در طبقه بین برده و خدمتگزاران اجباری بودند. این دختران در هنگام خدمت به اربابان خود اگر در معرض تخلفات و سوءاستفاده ها قرار می‌رفتند، جایی برای شکایت کردن پیدا نمی‌کردند، به ویژه که عدالت در روسیه هجدهم اصلاً وجود نداشت.
سالتیکووا برای شکنجه خدمتکارهای خود از روشهای مختلف شکنجه و سلاحهای مختلف مانند سوزاندن آنها با آب جوش، زندانی کردن آنها در اتاقها و ضرب و شتم آنها تا پای مرگ استفاده می‌کرد. اگر ندیمه‌ها اشتباهات کوچک مرتکب می‌شدند آنها را آتش می‌زد و از بالای ساختمان به پایین پرتاب می‌نمود. یا بالعکس آنها را با سرما می‌کشت و ندیمه‌ها را برهنه در سرمای شدید می‌بست تا جان بدهند.
مدتی بعد داریا سالتیکووا ادعا کرد که این اقدامات نتیجه کارهای قربانیان وی است که از وظایف خود برای حفظ اموال او غفلت می‌کنند، اما عده ای معتقد بودند که سالتیکووا ندیمه‌های جوانش را شکنجه می‌کند تا به نوعی انتقام زندگی بد خود را از آنها بگیرد. این کارهای خشن در واقع بازتاب سرخوردگی و ناکامی‌های او در زندگی رمانتیکش بود و می‌خواست عقده‌هایش را بر سر دختران کم سن و سال خالی کند.
در سال 1762 معشوقه او به نام نیکولای تیوچیف با زن دیگری ازدواج کرد. حس حسادت و خشم سالتیکووا برانگیخته شد، به همین دلیل به خدمتکارانش دستور داد تا برای انتقام، معشوقه و همسرش را بکشند، اما ندیمه‌ها نقشه تبهکارانه سالتیکووا را به نیکولای گزارش دادند، بدین ترتیب نیکولا و همسرش بدون آسیب دیدن از شرارت‌های سالتیکووا از مهلکه گریختند.
قوانینی که توسط امپراتور روسیه کاترین بزرگ برای بهبود شرایط خدمتکاران و بردگان منتشر شد، به سلطه‌ی بی‌رحمانه سالتیکووا پایان داد. سوفی فردریش آگوست، که تبدیل به کاترین کبیر شد، در سال 1729 در ایالت فون آنهالت-زربست دورنبورگ آلمان به دنیا آمد و روند اصلاحات و حکومت قدرتمندش، در نامگذاری وی به نام کاترین کبیر نقش داشت، هرچند گاهی خودش نیز تفاوت چندانی با امثال سالتیکووا نداشت.
کاترین کبیر یک شخصیت سیاسی بود که روشنگری را تحسین می‌کرد و مصمم بود که روسیه را به سمت مدرنیته و رهایی بکشاند، او برای آزادسازی برده‌ها کار کرد و درصدد اعاده برخی از حقوق آنان برآمد. همچنین از برخورد بد با آنها جلوگیری کرد و به کارگران حق داد که از ارباب خود شکایت کنند. یک مورخ به نام ایزابل دی ماداریاگاگا در ژورنال اسلاو و اروپای شرقی با عنوان: (کاترین بزرگ و برده ها: تجدید نظر در برخی از مشکلات) نوشت، با وجود حاکمیت شدید کاترین بر کشوری به بزرگی روسیه و ماهیت طبقاتی آن، او نتوانست کامل برده‌ها یا همان مستخدمین اجباری را آزاد کند.
پایان دوران ترس
بیست شکایت از سوی ندیمه‌ها علیه اربابشان سالتیکووا نادیده گرفته شد و فاجعه آنها پایان نیافت تا اینکه شکایت شماره 22 در سال 1762 ثبت شد که به سلطه خونین سالتیکووا پایان داد. یک کارگر اسطبل بر ترس خود از اربابش غلبه کرد و شخصاً به نزد کاترین کبیر رفت و به او فاش کرد که سالتیکووا در قتل سه همسرش نقش داشته است.
قدرت سیاسی کاترین بزرگ در معرض خطر بود؛ بنابراین او می‌خواست به مردمش ثابت کند که به آنها اهمیت می‌دهد، اما در عین حال او نیاز به اطمینان دادن به طبقه حاکم داشت که به آنها بگوید چنین رفتارهایی به معنای اعطای آزادی به همه طبقات جامعه روسیه نیست.
چندین شاهد برای تحقیقاتی که دو سال به طول انجامید علیه این چهره اشرافی قاتل احضار شدند و در این مدت زمان، او در یک سلول در صومعه مسکو نگهداری می شد.
صدها دهقان علیه سالتیکووا شهادت دادند. در پایان، کنتس خونخوار متهم به قتل 38 تن و به گذراندن بقیه عمر خود در تاریکی کامل و انزوا در سلول محکوم شد. وی به اعدام محکوم نشد زیرا مجازات اعدام در روسیه از سال 1754 ممنوع بود. داریا سالتیکووا در سال 1801 پس از گذراندن سی سال در زندان تاریک، درگذشت.

http://www.banounews.ir/fa/News/285010/زن-روسی-که-برای-سرگرمی-138-تن-را-با-شکنجه-های-وحشیانه-به-قتل-رساند!
بستن   چاپ