آریا بانو
5+1 اتفاق مهم سینمای ایران
شنبه 24 اسفند 1398 - 17:18:52
آریا بانو - صبح نو / در روزهای پایانی سال هستیم. امسال هم اتفاقات مختلفی در حوزه سینما رقم خورد که برخی از آن‌ها مثبت و برخی منفی بود. بد نیست به پشت‌سر و روزهایی که گذشت، نگاه کرده و چند اتفاق مهم سینمایی سال را مرور کنیم.
شاید هنوز هم سینمای ایران باتوجه به مولفه‌هایی مثل حجم تولید، گردش مالی و... در مقیاس سینمای جهان جزو مهم‌ترین‌ها به حساب نیاید اما در حوزه منطقه قطعاً تاثیرگذار است؛ البته اهمیت سینمای کشورمان محدود به این موضوع نیست و نباید مواردی مثل نگاه متفاوت فرهنگی در آن را فراموش کرد. با همه این اوصاف حالا که در روزهای پایانی سال98 هستیم، بد نیست از بین اتفاقات ریز و درشت سینمای ایران در سال جاری، چند مورد خاص را مرور و تحلیل کنیم.
فیلمی ‌با چند نسخه ‌اکران
تقریباً همین روزهای پایانی اسفند سال قبل بود که «رحمان1400» به کارگردانی منوچهر هادی وارد چرخه اکران شد. هادی در چند سال اخیر نشان داده، چه در شبکه نمایش خانگی و چه در سینما تکلیفش روشن است، سبک زندگی لوکس و پرزرق‌و‌برق، شوخی‌های بعضاً جنسی، بازیگران ستاره و... از جمله مولفه‌های ثابت منوچهر هادی در سینما و شبکه نمایش خانگی است. خب! البته جواب خوبی هم گرفته و بخشی از مخاطب با این‌ها همراهی کرده است؛ اما مورد «رحمان1400» کمی فرق می‌کرد. این فیلم وارد چرخه اکران شد و به سرعت مورد انتقاد بخشی از مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. راستش این‌بار حجم شوخی‌های نامناسب فیلم هادی خیلی زیاد بود و هنگام تماشای فیلم، والدین را درکنار فرزندان‌شان خجالت‌زده می‌کرد؛ البته همانطور که گفته شد فیلم با فروش بسیار بالایی نیز همراه بود. پس از فروشی قابل توجه، تازه سر و کله مدیران ارشاد و شوراهای صنفی پیدا شد. کاشف به عمل آمد که «رحمان1400» در چند سالن سینما- که اتفاقاً مهم‌ترین‌ها بودند- با نسخه‌ای اکران شده که مجوز نداشته و چند سکانس ممیزی داشته است. جالب است بدانید به جز این نسخه غیرقانونی و نسخه ارشاد، یک نسخه دیگر هم وجود داشت که در سالن‌های حوزه هنری به روی پرده رفت! نهایتاً این حواشی باعث شد که «رحمان1400» از سالن‌های سینما خداحافظی کند تا اولین اتفاق عجیب سینمایی در سال98 رقم بخورد.
شکست ‌فیلم ‌پرادعا
در ایامی که بازار کمدی‌ها سکه است، اگر با ترکیب کم‌نظیر بازیگرانی مثل مهران مدیری، محمدرضا گلزار، لیلا حاتمی و... فیلمی بسازید که پشتش سرمایه‌داری قلدر باشد؛ برای تبلیغاتش هم چیزی کم نگذارید اما نهایتاً فیلم‌تان بیش از 10میلیارد تومان نفروشد؛ این غیر از یک شکست چه معنایی دارد؟ آن‌هم درجایی که می‌دانیم بعید نیست مجموع فروش فیلم -بافرض واقعی‌بودن- نهایتاً دستمزد تیم بازیگران را جبران خواهد کرد. کمال تبریزی هم ورژن دیگری از منوچهر هادی است؛ البته ظاهراً در تولید فیلم‌های «بفروش» نمی‌تواند
نفس به نفس منوچهر هادی جوان پیش برود. همه می‌دانیم بیشتر کمدی‌های پرفروش سال‌های اخیر به دور از هرگونه فیلمنامه‌ای قوی و منسجم، صرفاً به واسطه بازیگران و شوخی‌های خاص‌شان در گیشه موفق بوده‌اند؛ پس مشکل «ما همه با هم هستیم» کجاست؟ مهم‌ترین علت شکست فیلم رضا میرکریمی و کمال تبریزی، ضعف شدید کیفی است. این فیلم برخلاف رویه کمدی‌های مرسوم، حتی توان خنداندن مخاطب را هم ندارد. شکست فیلم‌هایی مثل «ما همه با هم هستیم» اتفاق خوبی درسینمای ایران است و شاید درس عبرتی برای دیگران باشد که لااقل به شعور مخاطب احترام بگذارند.
اجتماعی‌ها هم‌ می‌فروشند
سعید روستایی پس از «ابد و یک روز» بازهم به سراغ معضل اعتیاد رفت اما این‌بار با سبک و سیاقی متفاوت به فضایی جسورانه روآورد. «متری شیش و نیم» را می‌توان یک تریلر دانست که حرف‌های مهمی می‌گوید اما مخاطب را خسته نمی‌کند. تلخ است اما دل را نمی‌زند. بازیگر ستاره دارد اما ستاره‌محور نیست. «متری شیش و نیم» بعد از موفقیت در جشنواره به‌عنوان فیلم برگزیده مردمی وارد اکران نوروزی شد و در کنار فیلم‌های کمدی قرار گرفت. حضور کمدی‌ها، ایام نوروز و البته فضای سفت و سخت فیلم روستایی این احتمال را به وجود آورده بود که
«متری شیش و نیم» آنقدرها هم نفروشد اما این فیلم خوش‌ساخت توانست بیش از 27میلیارد تومان فروش کند. یادمان نرود داریم از فیلمی اجتماعی با موضوع موادمخدر حرف می‌زنیم. ذائقه سینمایی مخاطبان ایرانی هم مشخص است؛ پس در نتیجه باید فروش «متری شیش ونیم» را یک اتفاق قابل توجه بدانیم.
خودزنی‌ سینمایی
ویدئویی منتشر شد که در آن مسعود کیمیایی گفت از جشنواره فیلم فجر انصراف می‌دهد؛ البته قبلاً شنیده شده بود که کیمیایی به دلایلی خاص بنای حضور در جشنواره را ندارد. هرچه بود این ویدئو بهانه‌ای شد که برخی دیگر از سینمایی‌ها اعلام کنند در جشنواره امسال حضور نخواهند داشت؛ البته به‌جز تعدادی از آن‌ها، مابقی کسانی بودند که اصولاً امسال فیلمی برای شرکت در جشنواره نداشتند یا فیلم‌شان توسط هیات انتخاب رد شده بود. این اتفاق موافقانی داشت که معتقد بودند این حرکت یک اقدام اعتراضی فرهنگی است اما مخالفان می‌گفتند جشنواره فجر مهم‌ترین رویداد هنری ایران است و از طرفی به بخش زیادی از سینماگران ایرانی هویت حرفه‌ای داده است. ضمن اینکه اصولاً تحریم آنچه تأثیر مثبتی برای جامعه دارد، آیا حالش را بهتر می‌کند؟ هرچه به ایام برگزاری فجر نزدیک شدیم، موج انصراف و تحریم کمرنگ شد و نهایتاً این دوره از جشن سینمای ایران با معرفی منتخبان برگزار شد. جالب است که در بین برگزیدگان نام پیمان معادی هم وجود داشت. معادی قبل ازجشنواره تلویحاً از حضور در آن انصراف داده بود؛ البته همین مساله حواشی زیادی به وجود آورد. برای مثال وقتی تیم «روزصفر» مراسم اختتامیه را تحریم کرد، مشخص شد یکی از دلایلش همین مورد بوده است؛ یعنی آن‌ها معتقد بودند وقتی فردی از جشنواره انصراف داده است، نباید داوری بشود.
و باز هم ‌یک ‌فیلم‌اولی
جشنواره فیلم فجر در سالی که رو به پایان است، حاشیه کم نداشت. درواقع باید حواشی آن را بسیار پررنگ‌تر از متن بدانیم. این دوره از فجر یکی از ضعیف‌ترین دوره‌ها به لحاظ کیفیت فیلم‌ها بود. شاید کمتر از تعداد انگشتان یک دست فیلم جدی در فجر وجود داشت که به عقیده بخشی از مخاطبان و منتقدان «شنای پروانه» محمد کارت موفق‌ترین آن‌ها بود. کارت فیلمساز جوانی است که سال‌ها فیلم کوتاه ساخته و اتفاقاً به همین واسطه میان اهالی سینما حسابی شناخته شده است. اما او امسال با تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی سراغ ساخت اولین فیلم بلندش رفت. «شنای پروانه» قصه‌ای اجتماعی دارد. فیلم کارت تلخی و خشونت قابل توجهی دارد اما به‌هیچ‌وجه فیلمی با مختصات مرسوم سیاه و چرک شناخته نمی‌شود. «شنای پروانه» فیلمی خوش‌ساخت به دور از ادعاهای روشنفکری است که روح سالمی دارد. خانواده دال مرکزی فیلم موفق محمد کارت است.
خداحافظ سینما؛ سلام ‌سیاست
روح عباس کیارستمی شاد! زمانی بود که فیلمسازانی مثل کیارستمی به‌عنوان کارگردانان جشنواره‌ای سینمای ایران شناخته می‌شدند. برخی هم درست یا غلط آن‌ها و آثارشان را برخلاف جریان انقلاب اسلامی و حاکمیت معرفی می‌کردند اما همین فیلمساز با آن غنای کیفی آثارش و با حضور موفق در جشنواره‌های معتبر، تقریباً هیچ‌وقت سراغ حاشیه‌های سیاسی نرفت؛ البته نمی‌توان او را فیلمساز طراز جمهوری اسلامی
-با تعاریف مرسومش- دانست اما عباس کیارستمی رویه‌ای شرافتمندانه داشت که از ورودش به معرکه سیاست‌زدگی جلوگیری می‌کرد. کیارستمی دغدغه‌اش سینما بود اما چندسالی است که جعفر پناهی و محمد رسول‌اف سعی کرده‌اند جایگزین مرحوم کیارستمی در دایره فیلمسازان بین‌المللی ایران شوند ولی مرور آثار این دو فیلمساز به همراه رفتار سیاسی-اجتماعی‌شان نشان می‌دهد این دو کارگردان، بیش از آن که دغدغه سینما داشته باشند، از آن به‌عنوان وسیله‌ای برای اهداف «شخصی» استفاده می‌کنند. نگارنده بر عبارت «شخصی» تاکید دارد تا بگوید که اتفاقاً رویه این دو فیلمساز مخالف تصور عده‌ای، نه یک حرکت اجتماعی که صرفاً براساس منافع خودخواهانه فردی است. سرمایه فیلم‌های پناهی و رسول‌اف از کجا می‌آید؟ کیفیت آثارشان در منظر منتقدان و مخاطبان در چه مرتبه‌ای‌ است؟ دلیل روی خوش جشنواره‌هایی مثل برلین به فیلم‌های این دو فیلمساز -که معمولاً در لیست امتیاز منتقدان خارجی نمره بالایی ندارد- چیست؟ بیانیه هیات داوران برلین پس از اهدای جایزه به «شیطان وجود ندارد» حاوی نکات سینمایی بود یا نشان‌دهنده نگاه تماماً سیاسی آن‌ها به این فیلم و جامعه سینمایی ایران؟ شاید بگویید در چنین شرایطی بهتر نیست که دستگاه‌های متولی با یک اقدام تاکتیکی هوشمندانه شائبه هرگونه محدودیت کاری برای امثال رسول‌اف را برطرف کنند تا ژست مظلوم‌نمایی را از آن‌ها بگیرند؟ آیا این اقدام باعث نمی‌شود دیگر این دسته از فیلمسازان برای جشنواره‌های سیاست‌زده خارجی بی‌ارزش مهره سوخته شوند؟ این‌ها مسائلی است که باید درباره‌شان تأمل کرد. این چرخه تکراری نه فقط برای حاکمیت فرهنگی کشور که حتی برای بدنه سینمای ایران هم مفید نیست.

http://www.banounews.ir/fa/News/281187/5-1-اتفاق-مهم-سینمای-ایران
بستن   چاپ