آریا بانو
ناگفته‌هایی از محیط زیست جانوری ایران؛ از گونه‌های منقرض شده تا شکار غیرمجاز
سه شنبه 22 بهمن 1398 - 13:32:51
آریا بانو - ناگفته‌هایی از محیط زیست جانوری ایران؛ از گونه‌های منقرض شده تا شکار غیرمجاز
سایز متن الف الف
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد! http://akhr.ir/6058872
٢٩
٠
خبرآنلاین / ایران، کشوری با تنوع اقلیمی و زیست جانوری بسیار گسترده است. در سالهای اخیر، تخریب زیستگاه های جانوران به همراه شکار و صید بی رویه، جمعیت و تنوع زیستی جانوران در کشور را به شدت تهدید می کرد، ولی با تلاش سازمان حفاظت از محیط زیست کشور، زیستگاه های حفاظت شده و مناطق قرق زیادی در کشور به وجود آمد که باعث شده حیات گونه های جانوری ایران، تضمین شود. در کافه خبری که برگزار شد، 4 نفر از مدیران ارشد سازمان محیط زیست کشور درباره محیط زیست جانواری ایران با ما به گفتگو پرداختند.
میزگرد حیات وحش ایران با حضور مدیران ارشد سازمان حفاظت از محیط زیست کشور در کافه خبر برگزار شد. در این کافه خبر، دکتر کیومرث کلانتری، معاون محیط زیست طبیعی وتنوع زیستی سازمان حفاظت از محیط زیست کشور، دکتر شهاب الدین منتظمی مدیرکل دفترحفاظت و مدیریت حیات وحش، دکتر علی بالی معاون مدیرکل دفتر زیستگاه ها و دکتر محمد مدادی مدیرکل موزه تاریخ طبیعی و ذخایر ژنتیکی حضور داشتند.
بحثهای زیادی درباره مشکلات حیات وحش جانوری کشور و زیستگاه هایی که در معرض خطر و آسیب هستند در این کافه خبر مطرح شد. از جمله آنکه وضعیت حیوانات در معرض خطر انقراض، حیوانات منقرض شده در ایران، زیستگاه های حفاظت شده و همچنین ضرر و زیانی که برخی مردم به خصوص دامداران از جانوران حفاظت شده توسط سازمان حفاظت از محیط زیست می بینند، به بحث گذاشته شد که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
عنوان می شود ایران زیستگاه های زیادی را از دست داده و حیات وحش جانوری به دلایل مختلف از جمله دلایل طبیعی و عوامل انسانی از میان رفته اند. در دولت جدید انگار لجبازی بین عوامل انسانی و سازمان محیط زیست در از بین بردن تعمدی گونه های جانوری دیده می شود. الان وضعیت گونه های جانوری نسبت به گذشته چطور است؟
کلانتری: کشور ما کشور باتنوع زیستی بالایی است. ما بیش از 8 هزار گونه گیاهی شناخته شده و بیش از 1300 گونه جانوری مهره دار شناخته شده در کشور داریم. ایران کشوری است که همه اقلیم ها و اکوسیستمها را دارد، اما محدودیتهایی هم در زمینه آب و جنگل داریم چون از این نظر فقیر هستیم. گذشته را باید اینطور تعریف کنیم، در زمانی مثلا در دهه 30 جمعیت کشور ما 20 میلیون نفر بوده است الان جمعیت ما بالای 85 میلیون نفر است. قطعا رشد جمعیت، توسعه صنعتی و بهره برداری ها بر سایر اکوسیستمها اثر می گذارد.
وضعیت زیستگاهی و گونه های جانوری کشور ما نگران کننده نیست؟
کلانتری: کشور ما هنوز زیستگاه های با ارزشی دارد. جاهایی که حفاظت می کنیم از رشد بسیار خوبی برخورداریم. در برخی گونه ها به دلایلی مانند نبود طعمه و تخریب زیستگاه با مشکلاتی روبرو هستیم. مجموعا از 1300 گونه جانوری مهره دار، 10 درصد در خطر تهدید هستند. 4 -5 گونه خطر انقراض دارند.
چه گونه های جانوری ایرانی در معرض انقراض هستند؟
کلانتری: یوزپلنگ آسیایی، گوزن زرد، گورخر ایرانی و میش مرغ را داریم و نهایتا پلنگ. این گونه ها در معرض خطر انقراض هستند. نزدیک به 10 گونه با آبزیان حساب کنیم، در خطر انقراض قرار دارند.
چند قلاده یوزپلنگ در کشور داریم؟
کلانتری: جمعیت با افراد فرق دارد. در کشور کمتر از 500 قلاده پلنگ نداریم ولی چون اینها از حالت جمعیتی به فردی رسیده اند، حیوان مجبور به مهاجرت شده است یا از لحاظ تنوع ژنتیک و جمعیت به مشکلات برخورده اند.از این لحاظ ما به جمعیت های زیر 500 می گوییم در معرض خطر انقراض هستند. ما وقتی می گوییم گونه ای منقرض شده است که 50 سال از آخرین مشاهده گذشته باشد.شیر ایرانی و ببر مازندران کاملا انقراض یافته اند ولی گونه های دیگری که رسما اعلام شده اند نداریم.
منتظمی: قطعا ببر مازندران منقرض شده است. ببر سیبری موجود است، دیگر ببر مازندران هیچ جا نداریم. پلنگ داریم ولی ببر نه.
عوامل انسانی چه اثری بر تخریب زیستگاه های جانوری دارند؟
منتظمی: بستگی دارد از چه بعدی ببینیم. بحث توسعه و تعارض را داریم. تعارض یعنی این که وارد حریم زیستگاه طبیعی حیوان می شویم و او را دچار مشکل می کنیم مانند توسعه صنعت و جاده، باعث می شود گونه به حول و حوش ما نزدیک شود. بحث تهدید انسانی می شود شکار غیرمجاز.
مسئله شکار نمود بیشتری دارد در بین مردم و رسانه ها دارد، درباره تهدید این موضوع بیشتر صحبت کنیم؟
منتظمی: اینها مواردی است که تهدیدکننده جمعیت حیوانات است. تغییر اقلیم را نباید فراموش کرد که بسیار تاثیرگذار است. همه اینها می توانند مقوله جمعیت حیات وحش را تحت تاثیر قرار دهند.
در سالهای اخیر به خصوص 3-4 ساله اخیر گونه ای لجبازی را در محیط زیست می بینیم که 7 قلاده روباه را از بین میبرند و تکه تکه ها را سر جاده می گذارند و عکس را هم منتشر می کنند. چرا آشتی کنان بین شکارچیان چه مجاز و غیرمجاز را برگزار نکرده اید؟
کلانتری: ما دو نوع شکارچی داریم. یکی شکارچیانی که مجوز قانونی حمل سلاح دارند و گونه هایی را شکار می کنند که طبق قانون سازمان محیط زیست برای آنها طبق اصول فنی پروانه صادر می کند. نوع دیگر شکارچیان غیرقانونی و متخلف هستند. اینها تیشه به ریشه حیوانات می زنند. اینها شکارچی نیستند. از دید ما جنایتکار و متخلف هستند. سازمان هم با آنها برخورد می کند و نمی گذرد. امسال هم جرایم و ضرر و زیانهای شکار غیرمجاز را 100 درصد بالا بردیم. اگر بخواهند حیوان ماده را شکار کنند، جریمه ها 3 برابر شده است. آنهایی که پروانه حمل سلاح قانونی دارند و آموزش هم دیده باشند و در سازمان محیط زیست هم به عنوان شکارچی قانونی ثبت شده باشند، شرایط شکار را دارند.
منظورتان شکارچی حرفه ای است یا قانونی؟
کلانتری: ما کلا شکارچی حرفه ای نداریم. در صید ماهی و آبزیان حرفه ای داریم یعنی امرار معاش او از صید است ولی شکارچی حرفه ای نداریم. در سازمان محیط زیست با شرایط قانونی خاصی از جمله عدم محرومیت، نداشتن تخلف و داشتن پروانه سلاح مجاز، برای آنها پروانه صادر می کنیم و می شوند شکارچی قانونی. آنچه مدنظر شماست، تخریب و جنایت علیه محیط زیست است. مثلا یک کسی ماهیگیر است ولی می رود با برق و سم و دینامیت، صید می کند. همه زیست مندان آبزی مانند لاکپشت و خرچنگ را می کشد. او که دیگر صیاد نیست، مسئله دیگر امرار معاش نیست، او مخرب و جنایتکار است. ما با اینها برخورد می کنیم. یا برخی با حیوان کلاهبرداری می کنند. یک حیوان نمونه می گذارند تا حیوانات دیگر بیایند و بعد تله می کنند. سازمان محیط زیست به شکارچیانی که احترام به قانون می گذارند، جزء متقاضیان خود می بیند. متخلفان را هم برخورد می کند. زمانی مردم اعلام می کنند، یک زمان هم مامور ما شکار غیرمجاز را می بیند و ما برخورد می کنیم.
با تخلف سیستماتیک چه می کنید؟ در صید با تور، دهانه های پره را از 15 میلیمتر به 10 میلیمتر رساندند و ماهی های ریزتر را شکار کردند. با این اتفاق چه می کنید؟
کلانتری: آبزیان در کشور ما دو مدیریتی است. مسئولیت آبزیان رودخانه ها و آبهای داخلی با ما است. ولی آبزی پروری پشت سدها، استخرها و دریاها متولی اش شیلات است. ما برای صید گونه های بومی دو نوع پروانه صادر می کنیم. یکی پروانه صید با قلاب است که می گوییم تفریحی است. مثلا در کارون خوزستان یا در تهران، در فیروزکوه این صید می شود. نوع دیگری با تور چتری، چتر می اندازند. تورهای دامی در محیط زیست داخل کشور ممنوع است. ولی شیلات این پروانه را می دهد. این باز هم تفاوت دارد. مثلا ما برای قزل آلای خال قرمز لار و جاجرود، پروانه صادر نمی کنیم. پروانه زمانی که صادر می شود که کارشناسان ما تشخیص دهند فصل تخم ریزی ماهیان تمام شده است و صید بی ضرر است.
آقای دکتر بالی، گفته شده تخریب زیستگاه ها باعث کاهش جمعیت جانوری می شود. ولی آثار تخریب زیستگاه ها بر گونه های جانوری مطالعه و جلوگیری و در نهایت مجازات می شود؟
بالی: در موضوع تخریب زیستگاه ها و چالشها، طیف متنوعی از معدن کاری تا توسعه راهها و همچنین تصرفات را داریم. میزان تخریب و تصرفاتی که در داخل مناطق تحت مدیریت سازمان است، کمترین حد در کل کشور است.یعنی مناطق حفاظت شده ما دارای کمترین میزان تخریب، تجاوز و تغییر کاربری است. در برخی نواحی که ما در معرض مواجهه با شهرها و روستاها مانند چالوس و نوشهر در البرز مرکزی هستیم، به خاطر حاشیه ها ممکن است تصرف و تخریب بیشتر باشد. به صورت عام نسبت به مناطق آزاد پیرامونی، تصرف و تخریب کمتر است.
آیا تخریبات به دقت بررسی می شود؟
بالی: بله، قطعا اینطور است. اول باید اثرات میزان زیست محیطی را در دفتر زیستگاه ها بررسی شود. مثلا اگر می خواهد راهی ساخته شود، اگر بر کریدورهای حیات وحش اثر می گذارد، یا آنها را قطع می کند، یا باید گزینه بستر راه را تغییر دهد یا باید کریدورها را تغییر داد.
این سئوال پیش می آید درباره تخریب زیستگاه ها، بخش دولتی در ذهن شما پررنگ است. مثلا خشک شدن بخشهایی از هور در غرب خوزستان برای اکتشاف نفت، یا کشیدن جاده در جنوب زیستگاه توران در کویر مرکزی ایران، یا اتوبان در قامیشلو در غرب اصفهان را داریم. کدام بخش از دولت و دستگاه توسعه، بیشترین تهدید را برای زیستگاه ها دارد؟
کلانتری: آنهایی که مثال می زنید، از جمله روباه‌ ها را من کاملا از نزدیک تحقیق کرده ام. ما در زیستگاه چوپانان تا خور و بیابانک و انارک، بهترین زیستگاه را داریم. یا عباس آباد، موته، قامشلو و کلاه قاضی بهترین منطقه زیستگاهی در آسیا است. ما در عباس آباد و چوپانان مشکل خاصی نداریم. دو موضوع را در کویر مرکزی ایران داریم. یکی اینکه خطوط گازی ما از جنوب به شمال کشور می رود. ما اولویت بندی نکردیم کدام شبکه در کشور به زیستگاه ها ضربه می زنند، ولی راه، نفت و گاز بسیار مهم است. معدن و همچنین خطوط برقی که متاسفانه احتیاج به جاده دسترسی دارند مهم است. اینها به زیستگاه های ما لطمه وارد می کنند. به هر حال کشور ما در حال توسعه است. از شما کسی نمی پذیرد به نام حفظ محیط زیست، مردم گاز و جاده و نفت نداشته باشند. کار سازمان محیط زیست این نیست بگوید نه، نمی شود. باید بین گزینه های معرفی شده، گزینه ای را انتخاب کند که کمترین لطمه را به طبیعت یکدست ما می زند. در موته، خط گاز از سمت شرق به سمت شمال رفت تا کمترین مشکل را به زیستگاه برساند. در قامشلو، اتوبان باید کشیده می شد.
ولی قبول دارید اتوبان کاشان- ذوب آهن زیستگاه حیات وحش قامیشلو را خراب کرد؟
کلانتری: اتوبان باید زیرگذر و فنس می زد که نزده است. این مسایل تنها مربوط به محیط زیست نیست. باید دستگاه های دیگر هم ورود کند. مثلا سازمان برنامه و بودجه بگوید به تو پول نمی دهیم مگر اینکه مقررات محیط زیستی را فراهم کنید. سازمان بازرسی هم باید ورود کند. الان شاید نباید این آمار را بدهم در موته، ما 30 هزار راس چهارپای وحشی داریم. این را اگر بگوییم هجوم به زیستگاه می آورند. بیرون هجمه به سازمان می کنند که چرا گونه ها تهید می شوند. برخی از هجمه ها از عدم اطلاع است و برخی هم با سوءنیت است.
بحث خوزستان و خشک شدن تالاب را در 2-3 سال اخیر داشتیم. در آنجا چه اتفاقی برای زیستگاه های جانوری افتاد؟
کلانتری: خوشبختانه تمام زیستگاه های آبی خوزستان امسال احیا شد. هور العظیم دریچه هایش باز شد، زیستگاه آرام بود و بسیاری از پرندگان و آبزی را داشتیم. در کرخه گوزن زرد داشتیم که بر اثر بیماری و سیل نوروز امسال تلف شدند. الان داریم جمع بندی می کنیم تعدادی از گوزنهای زرد را از سایتمان در ایلام به کرخه بفرستیم. در این زیستگاه تکثیر نیمه اسارتی را داریم که مجموعه بزرگ فنس کشی شده است.
درباره ماجرای گاوخونی و زاینده رود همچنان بحث کمبود آب مطرح است. همچنین ایجاد واحد کاتالیز آلاینده در ارسباران را توضیح می فرمایید؟
کلانتری: در ارتباط با زاینده رود، همه جا گفته ام، اصفهان با زاینده رود اصفهان شد. زاینده رود باعث تاریخ سازی و تمدن در اصفهان شد. به خاطر نعمت طبیعی زاینده رود، اصفهان شهره جهانی گرفت. تاکید ما همیشه این است که زاینده رود زنده بماند. نباید زنده رود تبدیل به اتوبان زاینده رود شود. برخی مواقع وقتی آب قطع است آنجا اتوبان می شود. 360 کیلومتر طول زاینده رود از زردکوه بختیاری تا شرق اصفهان و گاوخونی را من پیاده رفته ام. آبی که در زاینده رود رها می شود با ماهیت توجه به کشاورزان شرق اصفهان است. با وزارت نیرو صحبت ما این است که اگر حق آبه گاوخونی قرار است به ما تحویل شود، باید در مصب گاوخونی تحویل داده شود، نه این که در دریچه سد، آب را رها کنید. این آب به زرینشهر هم نمی رسد. حق آبه 160 میلیون متر مکعب مربوط به گاوخونی است و طبق قانون وزارت نیرو باید این حق آبه را تامین کند. ما می گوییم حق آبه را در مصب تالاب بدهید نه این که در مسیر رودخانه بدهید، چیزی به ما نمی رسد. کشاورزان دارند تولید می کنند و نمی گذارند آب به تالاب برسد. اگر بخواهیم جلوگیری از ایجاد کانون ریزگرد در گاوخونی کنیم، باید آب مستمرا جاری باشد. این که در دو مقطع کشت بهاره و پاییزه آب داده شود، نمی تواند مشکل ما را حل کند.
اخیرا چه اقداماتی برای افزایش زیستگاه های محافظت شده انجام شده؟
بالی: ما در سازمان محیط زیست هم به ارتقای کیفی و هم کمی زیستگاه ها توجه می کنیم. بسیاری از مناطق را به عنوان مناطق شکارممنوع و حفاظت شده، در شورای عالی محیط زیست به ثبت برسانیم. حدود 700 هزار هکتار را امسال به ثبت رساندیم. منطقه کاوه ده در تهران را پس از 27 سال به عنوان منطقه حفاظت شده اعلام کردیم که 40 درصد از حیات وحش استان تهران را دربرمی گیرد. ما نه تنها سعی داریم اثرات تخریب محیط زیست را کاهش دهیم بلکه می خواهیم سطح مراقبت را در مناطق حفاظت شده از لحاظ کمی و کیفی افزایش داریم. همچنین سعی می کنیم جمعیت های حیات وحش را افزایش دهیم. درباره ارسباران، باید گفت معدن سورگون خارج از منطقه حفاظت شده در ارسباران است. بخشی از رویشگاه ارسباران ما، به عنوان منطقه حفاظت شده ارسباران و دیزمار تحت مدیریت قرار گرفته است. تصاویر هوایی مشخص است میزان تخریب در منطقه حفاظت شده بسیار کم است. درباره کارخانه ای که گفتید ارزیابی اثرات محیط انسانی را باید دید. برخی سولفورها یا گازهای خروجی کارخانه روی جنگل اثر می گذارد که در مرحله ارزیابی اثرات به آن می پردازیم. الان این کارخانه راه اندازی نشده است.
آقای دکتر مدادی، برخی زیستگاه ها مانند موزه زنده در مقابل چشمان ما است مانند جنوب شاهرود و طرود یا باراجین در قزوین و دارآباد در تهران را داریم. چند موزه تاریخ طبیعی در ایران داریم و سازمان در این باره چه کرده است؟
مدادی: سعی دارم اول اثرات توسعه در زیستگاه و تخریب ها را توضیح دهم. این که اثرات توسعه و فعالیت انسانی روی ژنتیک حیوانی کشور کجا ارزیابی می شود، باید گفت در قانون حفاظت و بهره برداری از ذخایر ژنتیک مصوب 1396، تخلفاتی که باعث فرسایش یا تخریب ذخایر ژنتیکی کشور در حوزه گیاهی و جانوری می شود را مشخص کرده و مجازات برای آن تعیین شده است. این قانون هنوز به مرحله اجرایی نرسیده است ولی پیش نویس آن تقریبا نهایی شده است. در این پیش نویس بنا به پیشنهاد ما، بندی اضافه شده است که برای تعیین ارزیابی محیط زیستی پروژه ها، موضوع تخریب و حفاظت از منابع ژنتیکی هم دیده شده است. با اجرایی شدن این آیین نامه، ما از این به بعد، در گزارشهای ارزیابی زیست محیطی پروژه ها به بحث ذخایر ژنتیکی حیات وحش خواهیم پرداخت و طبیعتا اگر تخلفی صورت بگیرد، می شود اقدام قانونی کرد.
درباره موزه های تاکسی‌درمی هم توضیح می دهید؟
مدادی: درباره موزه های تاکسی‌درمی که در کشور فعالیت می کنند، از جمله دارآباد، دو گونه موزه داریم که یک گونه مربوط به بخش دولتی و عمومی مانند شهرداری است و یک قسمت موزه ها هم مربوط به بخش خصوصی است. در کل کشور 46 موزه را سازمان راه اندازی کرده است و فعالیت می کنند. بخشهای عمومی غیردولتی مانند شهرداری ها هم فعالند و بخشهای خصوصی هم فعالیت می کنندکه دستورالعمل و فرآیند خاصی دارد. می آیند طرح می دهند، طرح و محل نگهداری و تامین نمونه هایشان بررسی می شود، حدود 120 موزه غیردولتی که برخی فقط در حوزه حیات وحش نیست و بخشهای مختلف دیگری هم دارند، فعال هستند. مشکل خاصی در این زمینه نداریم.
امکان این هست که سافاری توسط بخش خصوصی ایجاد شود؟ یعنی گونه های جانوری زنده در کنار خودرو حرکت کنند؟
منتظمی: یک نکته را اشاره کنم، امروزه در کشور 76 مرکز به عنوان باغ وحش و مرکز تکثیر و باغ پرندگان داریم و قصد برای ایجاد مراکز جدیدی نداریم و ارتقای کیفی این مراکز در دستور کار است تا به استانداردهای موجود برسیم.
چند تا مرکز غیراستاندارد داریم؟
منتظمی: واقعیت این است غیر از 3-4 مرکز، بقیه مراکز از جمله باغ وحش ها از استاندارد فاصله دارند. مجبوریم با آرامش و بدون فشار به گونه ها، طبق زمان بندی استانداردهای موجود را از لحاظ ارتقای کیفیت بخواهیم. خوشبختانه مواردی که ابلاغ شده را همراه هستند و تامین کرده اند. در کل دنیا نگاه به باغ وحشها، نگاه علمی و حفاظتی از گونه هاست.
ولی در ایران این را کمتر می بینیم. مانند زنده گیری گورها که تلفات داد؟
منتظمی: به آن هم خواهیم رسید. باید باغ وحش بداند در قبال حفظ آن گونه مسئولیت دارد. صرفا نمایشگاه نیست، بلکه مراکز علمی است و باید با سایر مراکز علمی همکاری داشته باشند.
قبول دارید تصاویری که منتشر می شود از جمله خرسی که در لرستان بود یا گرگها عصبی در باغ وحش ارم داشتیم، آزار دهنده است؟
منتظمی: ما جاهایی که کارهای خوبی می شود متاسفانه نمی بینیم. جاهایی و مواردی که درگیر آنها هستیم، دیده می شود. یک خرس یا گونه چندین سال است نگهداری و حفاظت می شود، فرضا یک روز کارگر به موقع غذا نداده، خرس گرسنه مانده و رفتگر هم رفته برگها را جارو کرده و کنار قفس ریخته و خرس دست انداخته است، فیلم می گیرند و در شبکه ها جنجال می شود. چرا فیلم از اقدامات حفاظتی نمی گیرند. من روی کلیپ هایی که منتشر می شود گلایه دارم. یا گرگهایی که در قفسه ها دارای استرس هستند را می بینیم. گرگ در محدوده حیات خود دارای حرکت است. حیوان در اسارت، استرس محیطی دارد. ما الان شاهدیم باغ وحش ارم تحولات خوبی را در برخی گونه ها به خصوص پلنگ ایرانی دارد انجام می دهد. نگاه ویژه ای به این گونه دارند. امیدواریم همه مراکز ما این احساس مسئولیت را داشته باشند.
صفادشت چه وضعیتی دارد؟ زرافه اخیرا تلف شده است؟
منتظمی: آن مربوط به چند ماه پیش بود. اخیرا یک ببر آنجا تلف شده است. باغ وحش با اطلاع همکاران ما این حیوان را به بیمارستان دامپزشکی بردند و حیوان درانجا تلف شد پس از کالبدشکافی، مشخص شد حیوان نارسایی کلیوی داشته است. نگاه حفظ تنوع ژنتیکی اینطور نیست. ظاهرا از مراکزی حیوان را تهیه کرده بودند که درون آمیزی خونی داشتند. این مراکز جزء مراکزی است که خیلی تلاش می کند محوطه ها و شرایط نگهداری از گونه را رعایت کند.
در بحث کلینیک و قرنطینه حیوانات، بحث انتقال حیوانات از پارک پردیسان را شاهد بودیم. چرا از قرنطینه و کلینیک حیوانات دست برداشتید؟
منتظمی: از سالها پیش بخشی در پارک پردیسان بخشی را به عنوان قرنطینه داشتیم. هدف این بود که گونه های آسیب دیده ای که توسط همیاران یا محیط بانان در اختیار سازمان قرار می گرفت برای درمان به تهران منتقل می شدند. بعد از درمان، دوره نقاهت و تیمار و قرنطینه طی می شد. اگر حیوان درمان می شد، یا باید به طبیعت برگردد یا به مراکز مجاز منتقل شود. سازمان حفاظت از محیط زیست که نباید باغ وحش ایجاد کند؟ بعضا ما در نگهداری از حیوانات جاهایی دچار مشکل هستیم. اخیرا مراکزی بر مبنای ارزیابی همکاران برای همکاری در نگهداری حیوانات انتخاب شد. اخیرا متاسفانه دیدیم برخی تیترها را زدند که تعطیلی کلینیک و قرنطینه را می گفتند. اینطور نیست. قرنطینه و کلینیک سر جای خود است ولی قرار نیست ما باغ وحش داری کنیم.
اخیرا اعدامهایی را در بین محیط بانان داشتیم. چه زمانی قرار است نه با اهرم مجازات و نه با تیراندازی، به حفاظت مردم محور فرهنگی از گونه های جانوری برسیم؟
کلانتری: چقدر خوب شد شما این را مطرح کردید. مسئله محیط زیست، مسئله حاکمیتی است. سازمان محیط زیست ضوابط و مقررات حاکمیت را در محیط زیست اجرا و نظارت می کند. به جز بخش حیات وحش و زیستگاه ها که کار اجرایی سازمان است، بقیه بخش سازمان، وظیفه نظارتی دارد. دو بخش گونه جانوری و گیاهی و مناطق حفاظت شده، اجرایی است. ما همه موظفیم طبق قانون عمل کنیم. رایی که مقام قضایی صادر می کند درست است و همه ما در قبال آرای قضایی باید تمکین کنیم. نمی خواهم به صحنه دلخراشی که آن اتفاق افتاد، برگردم ولی قطعا سازمان حفاظت از محیط زیست چنانچه خدای ناخواسته این اتفاقات بیفتد، تمام قد از کل ظرفیت های قانونی برای حفاظت از محیط بانان استفاده می کنیم.
ولی بالاخره این اتفاقات به وجود می آید؟
کلانتری: ما هیچ جا توصیه نمی کنیم به خاطر تخلفات محیط زیستی، محیط بان به سمت انسان شلیک کند. اخیرا قانونی تصویب شد که اشکالات آن هم رفع شد. قانون حمایت از محیط بانان و قرق بانان منابع طبیعی که قانون به روزی است و دغدغه های نیروهای یگان را پوشش می دهد. امیدوارم به جایی برسیم که برای اجرای قانون و نظم نیاز به نظارت دیگری نداشته باشیم و آن زمانی است که آحاد جامعه مسئولیت پذیر باشند. جلسه ای اخیرا به نام آموزش محیط زیست داشتم. آنجا عرض کردم حفاظت از محیط زیست تفکری است نه دستوری. باید محیط زیست را فهمید و درک کرد. باید مسئولیت اجتماعی بالا برود نه کار پلیسی. در دنیا دو رویکرد کنترل و فرماندهی و رویکرد مشارکتی داریم. باید به سمتی برویم که مردم در حفظ محیط زیست مشارکت کنند.
اخیرا مشارکت مردم و سمن ها خیلی پررنگ شده تر شده ولی اقدامات شما به تناسب رشد نکرده؟
کلانتری: بله، مشارکتها پررنگ شده ولی بارها گفته ام قبل از خشک شدن دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی و دریاچه پریشان، مسئولیت اجتماعی شهروندان خشک شد. اگر ما آموزش دهیم و آموزشها منجر به تغییرنگرش شود، نگرشها منجر به تغییر رفتار شود، آن وقت اگر در اصفهان شهروندی در ایام تعطیلات، بخواهد پوست پفک بیرون بیندازد، آن پیرمرد داد می زند چه می کنی؟ مگر اینها شهر خودتان است هر طور خواستی زباله بریزی؟ ما دنبال این هستیم. ما باید برسیم به جایی که مسئولیت اجتماعی بالا برود تا اگر کار ناهنجاری انجام شد، مردم تذکر بدهند.
به نظر می رسد یک خلاء وجود دارد، عروس و داماد علوفه برای گونه های جانوری می برند یا تانکر آب 10 هزار لیتری نذر می کنند. مراسم خرد کردن تفنگ شکارچیان را در مریوان دیده ایم و بعضا شما اخطار می دهید هر غذایی را به جانوران ندهید. به نظر می رسد سازمان شما برای آموزش کمتر توجه کرده است؟
کلانتری: همینطور است. سازمان باید نیک اندیشان، مردم، طبیعت دوستن و سمن ها را از لحاظ اطلاع دهی آگاه کند و با آنها ارتباط بگیرد. اگر امروز یک نیک اندیش در لواسان می خواهد علوفه برای جانوران و گونه های قوچ و میش خالی کند، حتما باید به او بگوییم از اینجا یوجه بیاور و این طوری عمل کن. این وظیفه ماست. در صورتی که خودشان می آورند با ماشین خودشان وارد زیستگاه می شوند، این ظرفیت های ما است. ما باید برسیم به جایی که مانند کشورهای پیشرفته یک محیط بان بیشتر نداشته باشیم. آن یک نفر هم راهنمایی می کند. اگر شما به اروپا بروید، یک نفر را می بینید که هم تورگردان است، هم محیط بان است، هم راننده است، هم پوستر می فروشد. نباید ما دنبال کار پلیسی باشیم. مردم شعور دارند. ما پیشینه بزرگ دینی و مذهبی و فرهنگ ایرانی بزرگ داریم. مدام می گوییم توسعه پایدار از کنفرانس سال 72 شد. این را نباید گفت. توسعه پایدار از زمانی شد که دهقانی داشت درخت می کاشت، انوشیروان گفت چه می کنی؟ گفت درخت می کارم. انوشیروان گفت این درخت گردو است، به عمر تو کفاف نمی دهد که میوه بدهد. دهقان گفت: اشکالی ندارد، دیگران کاشتند ما خوردیم، ما می کاریم دیگران بخورند. این اصل توسعه پایدار است. در توسعه پایدار حق آیندگان محفوظ می ماند. همه اینها را ما خودمان داریم. فردوسی گفته میازار موری که دانه کش است. متاسفانه بدآموزی هم داریم در خانواده می گویند اگر شلوغ کنی گرگ میاد می خوردت. گرگ که آدم نمی خورد. ما داریم زیستگاه او را تهدید می کنیم. باید آموزه ها را بر اساس دین، مذهب و فرهنگ ایرانی پیش ببریم و بعد بگوییم نسبت به آنچه خداوند ما را امانت دار آن قرار داده است، کار کنیم. متاسفانه از یادمان رفته است ما فقط روی این زمین ساکنیم ولی مالک خداوند است. باید امانتدار خوبی باشیم و به اندازه نسل، استفاده کند و مابقی را احیا کند و برای نسل آینده بگذارد.
بعضا گونه های جانوری خسارتی به مردم می زنند. مثلا گرگ یا یوز گله دام را مورد حمله قرار می دهد. اخیرا می بینیم نگاه مردمی خوبی به وجود آمده که اگر گرگ به گله زد یا یوز خسارت زد، چوپان دیگر گرگ یا یوز را نمی کشد و می گوید سازمان حفاظت از محیط زیست، خسارت را می دهد. چقدر همه مطمئن هستند درباره جبران خساراتی که گونه های جانوری به مردم به خصوص دامداران وارد می کنند؟
کلانتری: دو نوع خسارت اتفاق می افتد. مثلا من زیستگاه حیوان را خراب کرده ام. در طبیعت، باغچه درست کرده ام و زیستگاه او را به هم زده ام. حیوان هم می آید مزرعه من را خراب می کند. در این موارد، ما مقصریم. بخش دیگری این است که حیوانات وحشی به قلمرو دام و احشام وارد می شود، دو دسته است. مثلا در اصفهان اگر آهو وارد یونجه زار شود، کلوخ به سمت او می اندازند تا آهو برود. امکان ندارد به آهو شلیک کند. در میرآباد ورزنه آهو تا یونجه زار مردم وارد می شود. ما مامور می گذاریم تا حیوان به مردم خسارت نزند. آنجا مردم حتی سهم آهو را خودشان می گذارند و خسارتی از ما نمی خواهند. بخش دیگر خسارتی است که دو سه دستگاه باید برای جبران آن وارد شوند. چطور برای سیل که می گوییم بلایی طبیعی است، خسارت می دهیم؟ حیات وحش هم اینطور است. اگر حیوانی به گله یک دامدار حمله می کند، بلای طبیعی است. اخیرا استاندار یکی از استاندارها به من زنگ زد و گفت چنین اتفاقی افتاده. جواب دادم باید خسارت را از محل اعتبار حوادث غیرمترقبه تامین کند.
آقای دکتر آنها که خسارت نمی دهند؟
کلانتری: عرض من همین است، باید این خسارت تامین شود. شما وقتی می گویید حوادث غیر مترقبه، سیل، زلزله، طوفان، گرد و غبار و حتی حیات وحش هم هست. حیات وحش را که نمی توان کنترل کرد حیوان جایی نرود. ما داشتیم حتی انسان را هم دریده اند. در حال حاضر هیچ مکانیزمی برای پرداخت خسارت نقدی در سازمان محیط زیست نداریم. قبلا درآمدی داشتیم که خسارتها را برمی گرداندیم. الان این ردیف اعتباری بر جا نیست و ما نمی توانیم پرداخت کنیم. تنها راه جبران خسارت حیات وحش، اعتبارات مدیریت بحران است که در استانها متمرکز است.
اخیرا در بندرعباس، گرگی به یک گله زد و 120 گوسفند را درید. نمی توان به چوپان گفت صبر کن گرگ گله ات را از بین ببرد، بعد برو شکایت کن به دادگاه و منتظر باش تا خسارت تو را آیا بدهند یا ندهند. دامدار وقتی زندگی خود را در معرض نابودی ببیند، اسلحه اش را در می آورد. به او حق نمی دهید؟
کلانتری: این که اسلحه را در می آورد، خیلی ها این کار را نمی کنند. تاکیدم این است وقتی کسی گله اش از بین رفته، دادگاه نمی خواهد. محیط زیست تایید می کند و آنجا بخشداری و فرمانداری دارد و باید برود در ستاد مدیریت بحران و ما هم پیگیری می کنیم. خسارت آن دامدار را چه کسی باید بدهد؟ اگر خسارت ندهند طبیعتا باید از مسئولان محلی یا ما شکایت کند. اگر کسی از محیط زیست خسارت ببیند حتما حاکمیت باید خسارت را جبران کند و فرقی نمی کند سازمان محیط زیست بدهد یا مدیریت بحران فرمانداری و استانداری. به هر حال از بودجه دولت باید خسارت را جبران کرد. نهایتا مردم نسبت به محیط زیست حساسیت بیشتری یافته اند. وظیفه ما سنگین تر شده و سازمان محیط زیست هم باید بتواند به خواست قانونی مردم پاسخ بدهد. چون وزن محیط زیست مانند قدیم نیست. وزن محیط زیست برابر با سلامتی و ایمنی است. اگر به محیط زیست بی توجه باشید نمی توانید بگوییم من سالمم. اگر محیط زیست به هم خورد دیگر سالم نیستیم، چه آب و هوا باید چه تنوع جانوری و گیاهی.

http://www.banounews.ir/fa/News/266633/ناگفته‌هایی-از-محیط-زیست-جانوری-ایران؛-از-گونه‌های-منقرض-شده-تا-شکار-غیرمجاز
بستن   چاپ