چاپ

آریا بانو - فالگیر 400 هزار تومان از ما گرفت اما طلسم دخترم نشکست!
سایز متن الف الف
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد! http://akhr.ir/6055896
١٩٩
٠
خراسان / مادری 52 ساله‌ام و سواد درستی ندارم. دخترم با فالگیری آشنا شده که هرچه می‌گوید، اتفاق می‌افتد. آخرین بار گفت که فردا برای دخترم خواستگار می‌آید و واقعا آمد. به تازگی گفته که شانس از تو(دخترم) روی گردان شده و باید طلسم‌ات را بشکنم و 400 هزار تومان از ما گرفت اما طلسم نشکست. خیلی وابسته‌اش شده‌ایم و به او پول می‌دهیم. اتفاقات را به خوبی پیش‌بینی می‌کند اما گره‌های زندگی‌مان را باز نمی‌کند. چه کنیم؟
با سلام خدمت شما مادر گرامی. در ابتدا باید عرض کنم که افراد هرچقدر احساس بیشتری از نداشتن کنترل بر زندگی‌شان داشته باشند، بیشتر به سمت فالگیری و رمالی و این‌گونه خرافات کشیده می‌شوند زیرا برای اتفاقات به ظاهر بی‌دلیل و غیرقابل پیش‌بینی زندگی یک علت و روش کنترل ارائه می‌کنند.
آسیب های مراجعه به فالگیر
معمولا ورود به دنیای طلسم و جادو عواقب بسیار ناخوشایندی در پی دارد. با وابسته شدن فرد به فالگیر عملا کنترل زندگی‌اش دیگر دست خودش نیست و از دیدگاه الهی نیز قدرت خداوند فراتر از هر شخص و هر طلسمی است پس منطقی‌ترین راه مبارزه با این‌گونه اتفاقات، دعا به درگاه خداوند است.
خودش پیش‌بینی‌هایش را محقق می‌کند!
خداوند به انسان عقل و خرد داده است تا با استفاده از آن مشکلات روزمره زندگی خود را حل کند. حال در این میان برخی افراد سودجو به سراغ افرادی می‌روند که دوست دارند به سرعت به نتیجه برسند. درباره صحت پیش‌گویی‌های او، مطمئن باشید که از طریقی شما و خانواده شما را زیر نظر دارد و اطلاعات را دریافت می‌کند یا حتی خود باعث انجام آن‌ها می‌شود. برای مثال پیش‌گویی می‌کند که فردا برای دخترتان خواستگار می‌آید و بعد همدست او، دقیقا فردا با شما تماس می گیرد و از دختر شما خواستگاری می‌کند!
طعمه او نشوید!
پیدا کردن اطلاعات دختر شما مانند سن، شغل، تحصیلات و ... نباید کار سختی باشد. این‌گونه شما به قدرت او اطمینان پیدا می کنید و حال طعمه مناسبی برای دریافت پول به دست آورده است.
به شما توصیه می‌کنم که از او دوری کنید یا او را به مراجع ذی صلاح معرفی کنید تا مورد پیگرد قانونی قرار گیرد. همین که هیچ گرهی از زندگی‌تان باز نکرده، به خوبی نشان دهنده بی‌ثمر بودن مراجعه به او و خرج کردن در این زمینه است.
نویسنده : دکتر مهدی سودآوری | روان شناس و مدرس دانشگاه