چرا والدین میترسند درباره طلاق با فرزندانشان حرف بزنند؟
دوشنبه 13 آبان 1398 - 10:03:48 AM
|
|
آریا بانو - سلامانه: معمولا بسیاری از والدین از اینکه به فرزند خردسالشان بگویند قصد جدایی دارند، میترسند. برخی از آنها هم ترجیح میدهند گفتوگو با بچهها را به تعویق بیندازند زیرا نمیدانند چه زمانی برای گفتن این خبر مناسبتر است. آیا باید یک روز، یک هفته یا یک ماه پیش از طلاق، با آنها حرف بزنند؟ یا باید منتظر بمانند تا وقتی یکی از والدین، خانه را برای همیشه ترک کرد، بعد اتفاق افتاده را برای کودکشان توضیح دهند و.... اگر شما هم به هر دلیلی جزو همین والدین هستید که با وجود فرزند، تصمیم به جدایی از همسرتان گرفتهاید، اما نمیدانید شرایط را چگونه برای فرزندتان توضیح دهید، پیشنهاد میشود با ما همراه باشید و نظر دکتر مهدی قاسمی، روانپزشک و رواندرمانگر را در اینباره در پایگاه خبری سلامانه بخوانید که توصیههایی مفیدی برایتان دارد. با فرزندان در مورد طلاق حرف بزنید بعضی از والدین فکر میکنند بچهها کوچکتر از آنند که بتوانند با درد و رنج طلاق کنار بیایند. حقیقت این است که بچهها همواره درک میکنند مشکلی در روابط والدینشان وجود دارد و حق آنهاست که بدانند اتفاقی که در حال رخدادن است، چه تاثیری بر زندگیشان خواهد داشت. اکثر کارشناسان معتقدند که اگر کودکی آنقدر بزرگ شده است که حضور والدینش را تشخیص دهد و بتواند حرف بزند، آنها میتوانند دربارهی طلاقشان با او حرف بزنند. حتی بچههایی که در سن زیر دبستان هستند، خشم و ناراحتی والدینشان را درک میکنند. آنها متوجه هستند که پدر یا مادر از پیششان خواهد رفت و هر دوی والدین همچنان دوستشان خواهند داشت و مراقبشان خواهند بود. با این اوصاف، بهترین زمان برای گفتوگو با بچهها، وقتی است که تصمیم قطعی برای طلاق گرفته شده است. معمولا چند هفته یا یک ماه پیش از وقوع طلاق، والدین به تصمیم نهایی میرسند. در این فاصله، بچهها میتوانند سوالاتی از آنها بپرسند، احساساتشان را ابراز کنند و از همه مهمتر، پدر یا مادر میتواند به فرزندش دلگرمی بدهد که همچنان دوستاش دارد. حتی اگر شبِ قبل از وقوع طلاق، تصمیم نهایی گرفته شده، باید در این مورد با بچهها حرف زد نه اینکه تا صبح صبر کنند و بچهها را مقابل عمل انجامشده قرار دهند. پس توصیه میشود تا زمانی که تصمیم قطعی در این باره گرفته نشده، با بچهها حرف نزنند. روراست باشید نکته حائز اهمیت دیگر این است که اگر کودکان در مورد طلاق سوالی از والدین پرسیدند، صادقانه جواب بدهند. اگر به سوالات درست و واضح پاسخی داده نشود، آنان پاسخهایی را در ذهنشان تجسم میکنند. اغلب پاسخ فرضی آنان به سوالاتشان این است که اشتباهی مرتکب شدهاند یا طرد خواهند شد. بسیاری از والدین نمیدانند چگونه با بچهها حرف بزنند؛ آیا باید جداگانه با تکتک بچهها حرف بزنند یا در حضور همهی آنان تصمیمشان را اعلام کنند؟ آیا باید هر دوی والدین حاضر باشند یا حضور یکی از آنان نیز کفایت میکند؟ بهترین راه برای اعلام این تصمیم این است که «جلسهای خانوادگی» با حضور تمام اعضای خانواده تشکیل دهند. وقتی هر دو والد در این جلسه حاضر میشوند، بچهها درمییابند که والدینشان بهرغم جدایی از هم، همچنان پدر و مادر آنان باقی خواهند. گفتوگوی همزمان با تمام بچهها، به آنان کمک میکند که هنگام ابراز احساسات و پرسیدن سؤالاتشان، با هم احساس نزدیکی کنند. آنان با واکنشهای مشابه و متفاوت یکدیگر مواجه میشوند و میتوانند یکدیگر را دلداری بدهند. هدف والدین هم از گفتن این خبر این است که به آنان بگویند: «این اتفاق دردناک و بدی است، با این حال ما هنوز هم با هم هستیم.» دلیل اصلی طلاق را عنوان کنید در گفتوگوهای بعدی با تکتک بچهها، بر اساس سن و ویژگیهای متفاوت آنان، والدین میتوانند اطلاعاتی را در اختیار آنها بگذارند. معمولا وقتی والدینی سعی میکنند که علت طلاق را توضیح بدهند، شاید بزرگترین مانعشان این باشد که میترسند اطلاعات اضافی در اختیار فرزندان قرار دهند. والدین نمیدانند چهطور باید توضیح دهند که دیگر یکدیگر را دوست ندارند یا چهقدر احساس ناامیدی و آزردگی میکنند. مشکلات مالی، مشکلات زناشویی و نیاز به آزادی بیشتر، مسائل پیچیدهای است و نمیتوان آنها را با بچهها در میان گذاشت. اما بچهها وقتی درک میکنند چه مسائلی منجر به طلاق پدر و مادرشان شده است، بهتر میتوانند با جدایی آنان کنار بیایند. وقتی درمییابند که طلاق والدینشان هدفمند و منطقی و بهترین راهحل برای حل مشکلات خانوادگیشان بوده است، جدایی والدین را آسانتر تحمل میکنند. وقتی حقایق، دربارهی دلایل طلاق به بچهها گفته شود، اعتماد آنان را جلب میشود. فریفتن بچهها یا پنهان کردن اختلافات، آنها را سردرگم و بیاعتماد میکند. یکی از مهمترین مسائلی که باید بچهها در جریان آن قرار گیرند، این است که کدام یک از والدین مسبب طلاق بوده است. این والد طبیعتا میترسد که بچهها سرزنشش کنند و والدی که مخالف طلاق بوده است، همچون قربانی بیدفاع جلوه خواهد کرد. بهترین راهکار این است که روراست باشند و بیپرده حرف بزنند. دیر یا زود بچهها متوجه میشوند که چه کسی مسبب طلاق است بنابراین اگر خود والدین در اینباره با آنها حرف نزنند، آنها وقتی متوجه واقعیت شوند، خشمگین و عصبانی خواهند شد. خشم، رایجترین واکنش بچههاست گفتوگوی آزاد دربارهی تمام مسائل و با حضور هر دوی والدین، مانع خشم و کینهی بچهها میشود. خشم، رایجترین واکنش بچههاست و وقتی غلیان احساساتشان به اوج میرسد، اضطراب مضاعفی را احساس میکنند. تحقیقات نشان میدهد کمتر از 10 درصد بچهها با طلاق والدینشان به راحتی کنار میآیند، در حالی که 75 درصد به شدت مخالفت میکنند. بیتردید بچهها غمگین خواهند شد. بعضی از بچهها فریاد میزنند، بعضی دیگر خود را در اتاقشان زندانی و بعضیها گریه میکنند و از والدین میخواهند در تصمیمشان تجدید نظر کنند. سایرین، والدین را تهدید و سرزنش میکنند. یکسوم بچههای خردسال توجهی به حرف والدین نمیکنند یا حرف آنان را جدی نمیگیرند. با این وجود، هرقدر هم والدین ناراحت باشند و رویارویی با فرزندانشان دشوار باشد، باید رو در رو با آنان حرف بزنند و به آنان اجازه دهند احساساتشان را بیان کنند، دلداریشان بددهند و آنها را در جریان تغییرات مهم زندگیشان قرار دهند.
http://www.banounews.ir/fa/News/222735/چرا-والدین-میترسند-درباره-طلاق-با-فرزندانشان-حرف-بزنند؟
|