آریا بانو-متن حاضر برگردان مقاله Signs of a Midlife Crisis و محصول کار بخش ترجمه گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان آریا بانوست./نشر این مقاله با ذکر منبع مجاز است.
در این بخش مقدمه و فهرستی از نشانههایی ذکر شده است که به تعیین بحران میانسالی به شما و یا شخصی که دوستش دارید، کمک خواهد کرد.
مردم اغلب در جستجوی نشانههایی هستند تا بر نزدیک شدن بحران میانسالی صحه گذارند. تجربه تلفیقی از احساسات، وقایع و تغییرات فیزیکی است که بر بروز تغییر و تحول دلالت میکند. اثبات نهایی اغلب در نگاه به گذشته اتفاق میافتد پس از آنکه فردی میپذیرد تغییر کرده و با الگوهای جدید زندگی سازش پیدا کرده است. با این وجود، مشاهده نشانههای از پیش آگاهی دهنده، امری ممکن است. با گذر زمان درک اینکه چرا این نشانهها وجود دارند، میتواند در واقع به هدایت فرایند تحول زندگی فرد کمک نماید.
حقیقیترین شاخصها، نشانههایی هستند که در عمل، تغییرات شدید شیوه زندگی یک فرد را به تصویر میکشانند. اساساً نشانههایی خواهند بود که دوستان و همکاران بحران میانسالی را تشخیص میدهند پیش از آنکه خود فرد گرفتار بحران حتی به آن پی ببرد. در واقع: داشتن کسی که به شما متذکر شود، در بحران میانسالی قرار دارید، به تنهایی میتواند به قدر کافی باعث ایجاد تنش روی فرد و در عمل آغاز بحران میانسالی شود.
فهرست زیر از نشانههایی است که در یک دهه گذشته مبتنی بر کار حرفهای و مستقیم خود با صدها نفر دچار بحران میانسالی بدست آوردم. حتی اگر بیشتر نشانههای فهرست شده در زیر را دارید، هراسی نداشته باشید. حقیقت مهم آن است که این اتفاق نباید تبدیل به یک بحران شود. بلکه باید دورهای از زندگی به شمار آید که تغییرات را در بر میگیرد و سبب رشد و توسعه شود. اجازه ندهید این موضوع به ترسی رویدادگرا (fear driven event) تبدیل شود. جولی و من صبورانه شما را همراهی خواهیم کرد تا به پاسخ سوالات خود دست یابید. سایت ما مروری کلی و جامع بر بحران میانسالی است و برای کسب اطلاعات مورد نیاز برای پاسخ سوالات میانسالی، به شما کمک خواهد کرد.
نشانههای بحران میانسالیدر قسمت زیر، فهرستی از نشانههایی ذکر شده است که نشان میدهد چگونه تعریف بحران میانسالی حقیقتاً به شخص در حال تجربه تغییرات وابستگی دارد.
1. با دقت در آیینه و به خود نگاه کردن و دیگر خود را نشناختن
2. تمایل به استعفا دادن از یک شغل خوب
3. کشمکش بی دلیل ناشی از افسردگی هنگام انجام وظایفی که معمولا باعث خوشحالی شما می شده است
4. تغییر یا بررسی ادیان جدید، کلیساها یا فلسفه عصر جدید
5. تغییر عادتها. فعالیتهایی که سابقاً باعث رضایت شما میشد اما اینک کسل کننده هستند. عدم توانایی در کامل کردن یا تمرکز داشتن روی کارهایی که هر روز برایتان آسان بود.
6. حس خوب ناشی از صدمه دیدن
7. مایل به فرار کردن از زیر همه چیز
8. تمایل به سرو صورت دادن به ظاهر
9. تحریک پذیری یا عصبانیت ناگهانی
10. تغییر در آلرژیها
11. میل به انجام حرکات جسمانی- روان و مداوم (مثل دویدن، دوچرخه سواری کردن، رقصیدن، مسابقات اتومبیل رانی، چتربازی و غیره)
12. تغییرات سلیقه موسیقی
13. تمایل ناگهانی به یادگیری نواختن نوعی ابزار آلات موسیقی
14. علاقه ناگهانی به طراحی، نقاشی، نوشتن کتاب یا شعر
15. تغییر الگوهای خواب (به طور معمول کاهش میزان خواب)
16. فکر کردن درباره مرگ، تعجب از ماهیت مرگ
17. تغییرات در تعادل ویتامینهای بدن. یا مصرف مکملهای رژیمی با هدف افزایش طول عمر
18. تغییرات شدید در آنچه میخورید
19. بیش از حد خریدن لباسهای جدید و زمان بیشتری را صرف زیبایی ظاهری کردن
20. تغییر مو. (تغییرات طبیعی در ضخامت، درخشش، رنگ و یا تغییرات موثر در خشکی ناگهانی مو یا تراشیدن سر)
21. تمایل به درگیر کردن خود با موقعیتهای مختلف
22. وقت گذراندن با نسلی متفاوت از خود چون انرژی و عقایدشان برانگیزنده شما است.
23. از نو آغاز کردن اموری که 20 سال پیشتر رها کرده بودید
24. احساس ناراحتی از اینکه جامعه روال عادی خود را طی میکند. ایجاد تمایل به تغییر دنیا برای زندگی بهتر
25. احساس حبس شدن یا مهار شدن ناشی از مسئولیتهای مالی
26. ترک (روانی یا جسمی) خانواده یا احساس گرفتار بودن در روابط فعلی خانوادگی
27. میل به آموزش دیگران یا التیام درد آنان
28. تمایل به داشتن زندگی ساده
29. یادآوری بیش از حد دوران کودکی
30. از نو بازی کردن فقط محض خاطر بازی کردن!
31. مدام از خود پرسیدن: : «من کجای این زندگی هستم؟»
32. تمرکز داشتن روی راه حلهای جدید «شگفت انگیز » برای حل مشکلات
33. به تازگی تجربه کردن چیزی به شدت استرسزا. استرس میتواند عامل تغییر و تحول میانسالی باشد. برخی نمونهها عبارتند از: تغییر شغل، طلاق، مرگ یکی از نزدیکان، تماس با مواد سمی/ شیمیایی یا تجربه بیماری مهم
34. انجام کارهایی که باعث دردسر شما میشود در شرایطی که باعث تعجب دیگران میشود چون با شخصیت و منش شما هماهنگ نیست
35. کسی به دور از انتظار ادعا میکند: «شما دوره بحران میانسالی را میگذرانید!»
بحران میانسالی در حقیقت تلاش برای آغاز دوباره زندگی مطابق با دل شخص است. با توجه به تعهدات شخصی موجود، گاهی حل و فصل کردن درگیری درونی احساسات فرد برای خود شخص کار آسانی نیست. در نتیجه بسیاری اوقات فرد دچار بحران میانسالی به گونهای سر درگم و نادرست رفتار خواهد کرد گرچه برای رفع تناقضات در احساس و زندگی کنونی خود تلاش میکند. همچنین به دفعات زیاد یک فرد برای بهتر کردن زندگی کوشش میکند در حالیکه واقعا نمیداند چرا بدین شکل عمل میکند. آمیزه این نوع اعمال و رفتار آگاهانه با ناآگاهانه اغلب موجب بحران میانسالی غیر قابل پیشبینی برای فرد شده و سبب بروز انکار، خطرناکترین نوع نشانهی بحران میانسالی نیز میشود. برای مقابله، یک فرد در مراحل اولیه بحران میانسالی اغلب به عبارتهای موثر انکار ناشی از قطع ارتباط رفتار آگاهانه با کردار ناآگاهانه متوسل میشود.
غالب اوقات یک بحران میانسالی به خوبی به فرایند تغییر تعریف میشود. به این دلیل که بعد از تغییرات شدید در طبیعت فرد، کاملا مشهود است. هر چند، پیش از آشکار شدن نشانههای بارز بحران میانسالی، این فرایند اغلب مدت مدیدی شروع گشته است. کمک به فرد برای کشف چگونگی تعریف زندگی و تطابق بهتر با آنچه وی را خوشحال و راضی میسازد، امری ممکن است. مواظبت و مراقبت باید انجام شود چون بیشتر اوقات فرد دچار بحران میانسالی احساس درماندگی و گوشهگیری پیدا خواهد کرد.
کنترل نشانههای بحران میانسالیتجربه بحران میانسالی مانند درمان نشانههای مجموعهای از علائم نیست. به عبارت دیگر، موضوعی نیست که با مراجعه به پزشک درمان شود. بلکه نشان دهنده برهه زمانی از عمر کسی است که در جستجوی آموزش برای توسعه زندگی خود است. درباره تغییر زندگی برای ایجاد تناسب بیشتر با روحیات فرد در سالهای پیش رو است. بحران میانسالی، فرایند طبیعی کاملا بیولوژیکی و روانی ناشی از بلوغ فرد است. گرچه برخی از این نشانهها ممکن است بر فرایندی مغایر با بلوغ دلالت کنند: زمانی که فرد نیاز به عقب گام برداشتن دارد تا بتواند رو به جلو حرکت کند. این مسئله به معنی یادگیری بازی دوباره نیز است چون بازی در حقیقت شکلی از آموزش میباشد.
با افزایش سن، همه در زندگی خود به تکامل میرسند. مورد اعتمادترین راه حل بحران میانسالی، یادگیری برای پذیرفتن واقعیتهای تغییر فرد و بررسی روشهای تغییر و تحول است. پس بیکار ننشینید تا بحران میانسالی درباره چگونگی تغییر شما تصمیم بگیرد، بحران هنوز باعث تغییر میشود اما تغییری بیرونی است که فرد دیگر نمیتواند خود و به علاوه آدمهای اطرافش را کنترل کند.
مسئله دیگر آنست که سبک زندگی مدرن جوامع غربی بر پایه رقابت دلار و اهداف به جای حمایت از حقیقت شخصی است. مردم بر درآمد آینده و چکهای حقوق بعدی خود بیشتر متمرکز هستند که گاهی از یاد میبرند یا احساس میکنند نمیتوانند در حال حاضر از عهده زندگی و نیازهای حقیقی درونی خود بر بیایند. متاسفانه این طریق نگاه به مسئله فقط از جنبه مالی هیچ ارزشی ندارد و تنها باعث تقویت و به نحوی سبب گسترش بحران بوجود آمده میشود.
نکته: توجه به و آموزش خود در این فرایند به مراتب کم هزینهتر از پیامدهای طولانی مدت رها کردن یک بحران تمام عیار است.
یکی از مشکلترین نشانهها آن است که در حقیقت، افراد دچار بحران میانسالی اغلب احساس تنهایی، انزوا و سوء تفاهم میکنند. حقیقت مهمتر در مواقع بحران میانسالی این است که نباید تنها بمانید. بلکه میتوانید در کنار کسانی آرامش پیدا کنید که این تغییر و تحول را با قضاوتهای نادرست خود محدود نمیسازند. بسیاری از اوقات افراد دچار بحران میانسالی، تنهایی و انزوا را ترجیح میدهند تا راحتتر از قضاوت دیگران دور بمانند.
تجربه شخصی به من میگوید، شما میتوانید با تلاش منظم پاسخ سوالات را بیابید. موضوع آسانی نیست و همیشه فرایندی آموزشی است. یافتن راهنمایی که بتواند این فرایند را با نشان دادن راهی برای از بین بردن خطرات غیرمنتظره، دلپذیرتر کند. منتظر کمکی نباشید که سعی دارد شما را تعریف کنید، بلکه به دنبال کمکی باشید که به شما یاری رساند تا دچار اشتباهات معمول نشوید. مشکل، فشار احساسات ناشی از تنهایی است و به هدایت این فرایند در مسیر درست خود نیاز است که گاهی تمام مشکل، پیدا کردن کمک در محیط بیرون است.
پارتنرهای بحران میانسالیهمچنین باید به پارتنرهای افراد (مثل همسر یا رفیق) دچار بحران میانسالی توجه داشته باشیم. برخی از نشانههایی که پارتنرهای بحران میانسالی اغلب ابراز میکنند، عبارتند از:
بیشتر قضاوت کردن درباره دیگران
نادیده گرفتن مشکلی که در همه وجود دارد و اندیشیدن به این موضوع و صبر برای حل آن.
و معمولا یک چهارم علائم فرد دچار بحران میانسالی، تجربه است.
همانطور که پیشتر اشاره شد: قضاوت کردن درباره دیگران یا صبورانه انتظار کشیدن تا راه حلی پیدا شود، در واقع فقط مسئله بحران را تشدید میکند.
بدانید این فرانید تغییر، اغلب همانقدر برای پارتنر سخت است که برای فرد دچار بحران میانسالی نیز است. پارتنرها معمولا خود را سردرگم و حتی بدتر رها شده و تنها میبینند همچون فرد دچار بحران که گاهی اوقات در جستجوی یافتن آزادی و ترس از قضاوت نشدن فرار میکنند. امر فوق گاهی پارتنرها را به قضاوت کردن درباره دیگران وامیدارد به گونهای که جواب سوال را پیدا کنند و این خود بیشتر باعث شکاف بین پارتنرها میشود. بدانید که بدترین کاری که یک فرد میتواند انجام دهد، رفتار کردن به شکل قضاوت درباره دیگران است که در حقیقت فرد را به ورطه بحران میانسالی خواهد کشاند.
مضحکترین واقعیت آن است که چون پارتنرها ارتباط بسیار نزدیکی دارند، بازتابی از یکدیگر هستند. وقتی فردی دچار بحران میانسال میشود، بحران اغلب از لحاظ روانی به پارتنر سرایت میکند. در نتیجه، پارتنرها اغلب چند مرحله زودتر وارد این فرایند میشوند و این موضوع میتواند باعث شود پاتنر آشکارا دچار تغییر و تحول در فرایند میانسالی خود شود. از آنجایی که معمولا این افراد به دنبال یافتن پاسخ هستند تا به پارتنر خودشان کمک کنند، پارتنرها اغلب از همان راه حلهایی استفاده میکنند که به طور ناخودآگاه باعث کمک آنان شد. این سومین مرتبهای است که به پارتنری که نختسین بار به وی کمک کردم معمولا اولین کسی هستند که برای کمک با تماس میگیرند. پیشتر وارد فرایند خود شدن، نیز کمک به تغییر جهت فرایند دستخوش تحول را آسانتر میسازد به گونهای که آنها برای نجات از مشکل، مرتکب اشتباهات کمتری شدهاند. در این مرحله، برای حل مشکلاتی که بواسطه دیگر فرد درگیر بحران میانسالی مشاهده میکنند، همه افراد بسیار مشتاق هستند.
بیاموزید چطور زندگی خود را از نو کنترل کنید. این فیلم 30 دقیقهای موراد زیر را پوشش میدهد:
• بحران میانسالی چیست؟• در چه سنی بحران میانسالی شروع میشود؟
• توضیحی عمیقتر از بحران میانسالی. به دام واژه «بحران» نیفتید.
• توضیح چرخههای طبیعی زندگی که همه ما در زندگی طی میکنیم.
• جنبههای روانی بحران میانسالی.
• دوگانگی تحول. صحبت از سرخوردگی فردی که احساس تغییر میکند.
• چگونگی آشکار ساختن جنبه جدید زندگیتان. جذب روابط جدید و دوستان.
• در طول دوران بحران میانسالی چه اتفاقی در بدن میافتد.
• چگونگی برقراری تعادل مجدد در زندگیتان در تغییر شکل میانسالی. فردی که از بحران میانسالی عبور میکند دیوانه نیست!
• چگونگی از بین بردن کشمکش در زندگی در بحران میانسالی. گسترش گزینههای زندگی.
• برخورد با سرخوردگیهای دوران بحران میانسالی. چگونه صحبت کردن با دیگران.
• رفتار با افسردگی حاصل از بحران میانسالی. کشف چگونه گام برداشتن و بازی کردن در این تغییر و تحولات.
• میخواهم فرار کنم! چگونه ماندن را بر فرار ترجیح دادن.
• رها شدن با بخشش. دوران تغییر و تحول میانسالی چه مدت طول میکشد؟
• سرعت بخشیدن به تحول در زندگی میانسالی.
• نمیتوانم مانع خودم شوم! چگونه به شیوهای درستتر رو به جلو حرکت کنم؟
• گسترش آگاهی برای حرکت رو به جلو و موثرتر در تحول خود.
• سرکوب نشوید، بلکه یاد بگرید چگونه رها شوید.
• گامهای بعدی به تغییر شکل دوره میانسالی.
کمک جستن برای حل بحران میانسالی
اگر این صفحه برای شما طنین انداز است پس این معنی را میدهد که: اینک زمان تغییر روال و تغییر مسیر حرکت در جهان است. ماهیت دقیق نشانههایی که شما شاهد آن هستید، نیز انعکاسی از یک فرآیند تغییر است. انکار تغییر، سبب وقوع بحرانی میشود که در آن قرار دارید و یا حس میکنید در حال اتفاق است. مداومت بر پاسخها و راه حلهای قدیمی، هیچ فضایی برای رشد در زندگی به چیزی جدید نمیدهد، همان چیزی که تغییر و تحول میانسالی همه درباره آن است. حفظ جنبههایی از آنچه دوست دارید، اغلب به معنای رهایی و کمی دگرگونی در زندگی تان است برای اینکه فضایی برای مسیر کشف تحولات مثبت فراهم شود.
تغییر آسان نیست و چشم اندازهای تغییر اغلب قویترین آدمها را از پا میاندازد. از قضا وقتی این مورد پیش میآید، بنابراین اغلب یک عقب نشینی ساده برای درنگ و تأمل در مورد زندگی خود تنها راهحل میشود. گاهی اوقات درنگ کردن در آگاهی، خود تغییر افراد را نیاز دارد! بیشتر مواقع، درنگ به معنی دست از اقدام برداشتن است که سبب تقویت بحران میشود. بدین ترتیب، درنگ هیچ کار نکردن نیست. بلکه فرایندی فعال از بررسی پتانسیلها و توجه به گزینه هایی است که در خور زندگی باشند. مردم اغلب نیاز به آموزش دارند که چگونه درنگ کنند و به همین دلیل، این دسته از افراد در بحران میانسالی اغلب درصدد یادگیری مراقبه (مدیتیشن) به عنوان روشی برای درنگ و تامل برمیآیند تا خود را در این موقعیت پیدا کنند.
زمان انتخاب است، انتخاب بحران یا تحول. تلاش نکردن برابر است با دست بکار شدن بحران، برابر است با اینکه ادامه حیات دادن به انتخابهای گذشتهای که باعث مواجه شما با این بحران شدهاند. در این قبیل مقالهها از فردی مثال میزنیم که قدری اطلاعات اولیه برای حل و فصل مشکل را دارد و به قدر کفایت این فرصت را در اختیارتان میگذارد تا این فرایند را به سمت و سوی تحول پیش ببرید. در صورت سوال داشتن، خیلی ساده است با من تماس بگیرید.
بدون کمک، به طور متوسط کسانی را میبینم که3 تا 5 سال وقت خود را با اقدامات نادرست و اشتباهات دردناک سپری میکنند پیش از آنکه در زندگی خود آرامش پیدا کنند. همچنین فرجام بسیاری از این افراد جایی نیست که حقیقتاً با نقطهای که امید داشتند برسند، انطباق داشته باشد.
با آموزش و راهنمایی صبورانه هر شخصی با تلاش و زحمت صادقانه میتواند در کمتر از نصف زمان (1 تا 2 سال یادگیری و تمرین برای بازسازی زندگی قویتر) این تغییرات را ایجاد کند و هر کسی که من با او کار میکنم، به جایی که ما میخواهیم دست یابد. چون من افراد را به رشد در ذات خود به جای دنبال کردن انتظارات خود تشویق میکنم.
راه حل، دست یافتن به چشم اندازی جدید برای تشویق اقداماتی که انرژی بحران را به فرآیندهای سازنده سوق دهد. گاهی اوقات فقط یک سوال مطرح میشود آیا این نوع رفتار و عمل برای حل و فصل بحران به ظاهر غیر ممکن و تبدیل آن به یک روند رشدی که واقعا هر چیزی را تغییر شکل دهد، کفایت میکند.
http://www.banounews.ir/fa/News/181661/اختصاصی-آریا-بانو-نشانههایی-از-بحران-میانسالی