آریا بانو
"نازدار" مادری که شهید شد
دوشنبه 27 خرداد 1398 - 21:14:50
آریا بانو -
"نازدار" مادری که شهید شد
٥٥٧
١
تسنیم / دیار بیجار گروس، دژ مستحکم استان کردستان، دیار 450 لاله در خون خفته و سرداران و دلاوران نام‌آور، دارای یک زن شهیده است که به علت غفلت مسئولان مورد بی‌مهری قرار گرفته و تاکنون اطلاع‌رسانی خاصی در این مورد نشده است.
شهیدان و ایثارگران دیار گروس، فصلی از زیستن را رقم زدند که در آن تجهیزات، کثرت لشکر و... هیچ جایگاهی در ادبیات اعتقادی و سیاسی آن‌ها نداشت و تنها ایمان و اعتقاد راسخ بود که مردان نستوه و زنان را در مبارزه بر سر آرمان‌ها مستحکم و پایدار نگاه داشت.
در این گزارش بر آن شدیم گوشه‌ای از آیینه تمام نمای زنانی را در خطه دیار گروس معرفی کنیم که توانستند با تقدیم بزرگ‌ترین سرمایه خود یعنی جان خویش در میان آسمانیان مشهورتر از زمینیان شوند؛ در آخرین روزهای مانده به کنگره ملی 5400 شهید کردستان، مهمان پدری شدیم، که در خانه‌اش چیزی جزء صفا و صمیمیت نبود، زینت خانه‌اش نام شهیدی بود که بر تابلوی غبارگرفته دل ما همچون نگینی می‌درخشید.
«نازدار براز» فرزند ابراهیم و خاور در سال 1343 در روستای قدیم خان از توابع بخش چنگ الماس بیجار دیده به جهان گشود و در سال 1362 در بمباران هوایی مریوان در حالیکه آخرین ماه بارداری خود را می‌گذراند به فیض عظیم شهادت نائل‌آمده و در حال حاضر مزار وی در روستای محل تولدش میعادگاه عاشقانی است که امنیت خود را مدیون خون شهیدانی مانند شهیده نازدار براز می‌دانند.
پدر شهیده نازدار براز با داشتن 83 سال سن با دقت به سؤالات ما پاسخ داد که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
لطفاً خودتان را به‌طور کامل معرفی کنید؟
ابراهیم براز (پارسا فر) هستم دارای 80 سال سن متولد روستای قدیم خان، حاصل زندیگم با مرحومه همسرم سه دختر و سه پسر است، که نازدار دومین دختر من بود.
آقای براز لطفاً در خصوص دختر شهیدتان برایمان بگوید؟
پدر شهیده با چشمانی که اشک در آن حلقه بسته بود، گفت: نازدار بسیار مهربان و خاکی بود، از همان دوران طفولیت رفتار وی با سایر فرزندانم فرق داشت، احترام خیلی خاصی برای من و مرحوم مادرش قائل بود، خواندن نماز اول وقت، کمک به مادرش در انجام کارهای منزل، کمک به همسایگان از خصوصیات بارز وی بود، در کل دخترم همیشه هیچ‌چیز را برای خودش نمی‌خواست و دیگران برای او در اولویت بودند.
لطفاً در مورد نحوه شهادت دخترتان توضیحی بدهید؟
نازدار در سال 1360 با یکی از اقواممان که ساکن روستای قلر بود ازدواج کرد و همسرش بعد از گذشت یک سال به‌عنوان کارمند جهاد سازندگی در کردستان مشغول به خدمت شد و همان سال به شهر سنندج کوچ کردند.
دخترم و همسرش بعد از گذشت یک سال زندگی در سنندج به شهر مریوان انتقال یافتند، در همان‌جا به علت مهارت در صنعت فرش‌بافی به‌عنوان سرپرست در یک کارگاه قالی‌بافی مشغول کار شد.
پدر شهیده براز گفت: دخترم در سال 1362 در اولین بمباران هوایی شهر مریوان در حالیکه 19 سال بیشتر سن نداشت و آخرین ماه حاملگی خویش را می‌گذراند به فیض عظمای شهادت نائل شد.
چگونه از نحوه شهادت فرزندتان مطلع شدید؟
تقریباً آخرین روزهای برداشت گندم بود و مشغول بار دادن گندم بودیم که پسر بزرگم گفت، رادیو بمباران هوایی شهر مریوان را اعلام کرده است.
با شنیدن این خبر من و مادرش بسیار نگران شدیم و به دلیل اینکه هیچ‌گونه وسایل ارتباطی جهت تماس با مریوان در روستا نبود، با تراکتور سریع خود را به بیجار رساندیم و با همسرش تماس گرفتیم، وی گفت، که نازدار در حال رفتن به کارگاه قالی‌بافی بوده که مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شهادت رسیده است.
همان روز در خصوص شهادت دخترم چیزی به همسرم نگفتم و به وی گفتم که نازدار ترکش‌خورده و در حال حاضر در بیمارستان سنندج است و باید به آنجا بروم.
پس‌ از اینکه همسرم را به روستا برگرداندم، همراه پسرم بزرگم عازم سنندج شدیم و پس از انجام کارهای قانونی جسد دختر شهیدم را به زادگاهش روستای قدیم خان انتقال دادم؛ در حال حاضر مزار دخترم در روستای خودمان است.
آقای براز به‌عنوان خانواده شهید انتظارتان از مسئولان چیست؟
پدر شهید نازدار براز ابتدا باکمی تأمل گفت: برای بار اول است که با خبرنگاری در خصوص دختر شهیدم صحبت می‌کنم و فکر نکنم هیچ‌کدام از شهروندان دیار گروس بدانند در یکی از روستاهای این شهر شهیده‌ای است.
وی بیان داشت: تنها انتظارم از مسئولان این است که حرمت خون شهیدان حفظ شود، و کارهایشان را بی‌منت برای مردم انجام دهند، چراکه اگر امروز امنیتی در این کشور داریم به برکت خون شهیدان است و باید در مسیر آن‌ها حرکت کنیم.
آری شهیده «نازدار براز» نمونه بارزی از صدها هزار بانوی شهیده انقلاب اسلامی ایران است، که بازگو کردن زندگی ساده وی برای نسل جوان ما توسط مسئولان، جای دوری نمی‌رود.

http://www.banounews.ir/fa/News/170319/"نازدار"-مادری-که-شهید-شد
بستن   چاپ