آریا بانو
عجایب شهری است اینجا
پنجشنبه 23 خرداد 1398 - 10:54:22
آریا بانو - این دِ نیم آف گاد
سلام به شما کافئین های منه زیبا
روز های نزدیک تابستان خود راه چگونه می گذرانید ؟
امتحان ها تموم شده یا هنوز شروع نشده ؟ البته من درجریان عملکرد شما ها هستم. حالا از این موضوع منفور میگذریم و میریم سراغ بحث امروزمون .
عاقا تاحالا شده تو خیابون برید و آدم های عجیب غریب ببینید ؟
منظورم اون دسته از مردم نیست که مریضی خاصی دارند .
امروز می خوام راجب یه ماجرای جالب تر حرف بزنم .
حقیقتا کرک و پر های شما می ریزه وقتی که سوار مترو بشی و یه شخصی شبیه نا مادری سیندرلا یا یه دختری شبه پری دریایی کنارتون نشسته باشه .
( پری دریایی اگه با لباسی که توی کارتون ها هست باشه ، من خیلی ازش استقبال می کنم )
شما وقتی از خونه میای بیرون هیچ وقت و از هیچ جایی خبر نداری که قراره امروز با چه موجود عجیب و غریبی رو به رو بشی و کلی از این موضوع تعجب کنی .
شاید برای شما هم پیش بیاد که بتونید در طول عمرتون آدم هایی با ظاهر و ریخت و لباس عجیبی ببینید اما فرصت نکنید که ازشون عکس بگیرید و ثبتش کنید تا بتونید به بقیه نشون بدید یا در فضای مجازی پخش کنید .
حالا موافقید از آدم هایی که تونستند عکس هایی که قراره ببنید رو ثبت کنند تشکر کنیم ؟
به نظر کار جالبی انجام دادند . کاری که باعث شده ما هم از این عجایب بی نصیب نمونیم و بتونیم از دیدنشون تعجب کنیم .
حالا جدا این سوال پیش میاد که هدفشو از اینکه با این ریخت و قیافه میان بین بقیه مردم چیه ؟
من که از جواب قاصرم
بیایید بریم ببینیم دنیا دست کیه .
” اگه میخوای گیاه بخری، باید شبیه گیاهان فکر کنی ، باید شبیه گیاهان باشی “
واااای من مردم برای این کاپشن،
شما نگاش کن ، یه آدم چقدر میتونه باحال و خفن باشه و با اعتماد بنفس که همچین کاپشنی رو بپوشه بره تو خیابون ، حالا این خانوم با همچین کاپشنی رفته فروشگاه و میوه و سبزی می خره ، فکر کن آدم همچین چیزی رو بپوشه بره میدون میوه و تره بار ، فرض کن هر جا می خوای بری تم مخصوص به اونجا رو بپوشی ، واسه قصابی هم احتمالا یه لباسی شبیه لباس لیدی گاگا ، با طرح باگوشت بپوشیم.

” هوا سرد و بارونیه ، اما بکش و خوشگلم کن “
این کفشی که در عکس پایین می بینید ، البته دقیقا نمی دونم چی میشه بهش گفت ، ( کالج ، صندل ، دمپایی ،) به هر حال هر چی که خودتون عشقتون میکشه صداش کنید .
دقیقا حکم همون شب های شهریوری رو داره که ما نه می تونیم بدون پتو بخوابیم و نه با پتو چون گرممون میشه ، و ترجیح می دیم که پاهامون رو از پتو بیرون بذاریم و فکر می کنیم بهترین حالته.
این خانوم هم حدس می زنم این حسو داره ، هم سردشه و هم گرمش میشه ، البته نمی تونه از قافله مد و فشن هم عقب بیافته.
خداوکیلی یه کفش درست حسابی بپوشید ما قول می دیم به همه بگیم که شما خیلی کلاس دارید و این داستان ها . لعنتی های نیو کالکشن.

مورد بعدی که می خوام براتون بگم هم خیلی عشقه اما خب از نظر ما دخترا گوگولی به حساب میاد ، و گرنه از نظر بقیه یه چیز دیگه به حساب میاد.
” نمونه برده داری انسانی در یه بازار شبانه روزی در شهر قدیمی پوکت”
به نظر من که این جور چیزا برای کسانی که حیوون خونگی دارند خیلی جالب و کاربردیه ، چون شما وقتی دوست داشته باشی که گربه یا سگت با خیال راحت همراهت بیاد این روش عالی ترینه ، بعدشم من فکر نمی کنم صاحب های این حیون های خوشگل علاقه ای به اذیت و آزارشون داشته باشند .
یه راه حل عالی برای اینکه در شلوغی گمشون نکنیم . در ضمن عینکشم خیلی نایسه . مگه نه ؟

” راپونزل در مترو “
در زندگانی هر دختری موی بلند آرزوست ، البته ما هممون با موهامون یه مشکلی داریم ، یکی دوست داره موهاش فر فری باشه ، یکی دوس داره موهاش همیشه صاف باشه .
یکی همیشه از رنگ موهاش راضی نیست و اون یکی هم از جنس موهاش .
در کل موجودات درگیری هستیم سر مسئله مو .
حالا شما فکر کن بری تو مترو اونم صبح زود ، یه دختری رو ببینی که موهاش شبیه راپونزله ، همونقدر صاف و همونقدر بلند و خوشگل.
وای نه من که کل روزم خراب میشه از بس که حسودی میکنم 😀
آخه مگه میشه یکی اینقدر موهاش خوب باشه ؟ بعضی وقت ها انگار کارتون ها و شخصیت های انیمیشنی رو تو واقعیت می ببینیم.
عاقا من طاقت ندارم ، اجازه بدید عکسش رو با هم ببینیم.
دختره عبدل آبادی با اون کاپشنش

” وقتش رسیده که بهش بگیم بیگانه “
احتمالا این خانوم می خواسته آرایش کنه ، اما خب یا وقت نداشته یا کله سحر با کتک بیدار شده تصمیم گرفته طی یه حرکت انتحاری مداد چشم یا سایه رو به صورت خیلی اسموکی در حدی که شبیه پاندا بشه بکشه دور تا دور چشمش . ابرو هاشم که دیگه نگم براتون ، شبیه بومرنگ شده .
در کل می خوام بگم بین خارجی ها هم پیدا میشن کسانی که بخوان به هر دلیلی خود نمایی کنند و توجه همه رو به خودشون جلب کنن . حالا فرقی نمی کنه یکی داخل خیابون باشه یا پشت میز اداره ، اون ها برای ریختن پر های هر انسانی آماده هستند .
فقط می خوام خطاب به ایشون بگم خواهرم مگه مجبوری خب ، آرایش نکن . چه کاریه خودتو شبیه جن بو داده می کنی میری بیرون .

” وقتی اشتباهی از سیاه چاله ها میای “
من نمی دونم و حتی نمی تونم حدس بزنم واکنش شما و خودم در مواجهه با همچین شخصی در خیابون چیه ولی ممکنه با یه مانکن
اشتباه بگیرمش .
انگار به طرف مرخصی دادن گفتن داداش یه سر برو بالای زمین یه کیک و نوشابه بخر دوباره بیا.
جدی این اینجور لباس پوشیدن ها مخصوص تائتر های تاریخیه مگه نه ؟

” وقتی بیش از حد به خلبان اعتماد داری “
به نظر شما بهتر نیست داخل هوپیما های ایران یه اپشن اضافه بشه و به همه کسانی که در اون سفر حاضر هستند یه پک شرایط اضطراری داده بشه؟ خب در کشور ما نبود این پک واقعا احساس میشه.
دلیلشم که خودتون می دونید ، امسال خیلی از هواپیما های ما دچار نقص فنی شدند و سقوط کردند .
حالا این عاقا هم از اونجایی که فوبیای سقوط داره تصمیم گرفته قبل از سوار شدن به هواپیما ، چتر نجاتش رو با خودش ببره و خیالش از همه چی راحت باشه .
یکی نیست بگه دوست عزیز حالا واجب بود شما سوار هواپیما بشی ؟
با قطار برو سفر خب برادر من .
آها سفر خارج از کشور بوده ؟ اوکی اوکی
ولی واقعا یه آدم تا چه حدی می تونه جون دوست باشه

” پکمن در زندگی واقعی چه شکلیه ؟”
شاید شما بیشتر شما ها ، مخصوصا پسر ها که بیشتر از همه به گیم و بازی کردن علاقه دارند و از بچگی به صورت شدید در گیرش بودند بازی پکمن که توی آتاری بود رو یادشونه ، همون بازیه که چهارتا چیز دنبالت می کردن ( نمیدونم چی بودن 😀 )
حالا ما اینجا یه عاقای مسن رو می بینم که هنوز که هنوزه نتونسته از این بازی دل بکنه و سفارش یه دست کت و شلوار با طرح پکمن رو داده .
خیلی جرعت می خواد که راجب چیزایی که دوست داریم اینجوری رفتار کنیم و بتونیم جلوی بقیه با اعتماد بنفس این مدلی تیپ بزنیم.
من عاشق سیب زمینی سرخ کرده ام ، شما فرض کن بخوام یه بلوز شلوار با طرح سیب زمینی سرخ کرده بپوشم .
همون دفعه اولی که برم جلوی دوستام اونا دهنمو سرویس می کنند و ایسگاهم رو می گیرند . تا عمر بر روی این کره خاکی دارم بهم میخندن.
از من می شنوید در ایران از این جور روشن فکر بازیا نکنید.

مورد آخر رو هم بگم و برم پی کارم 😀
” شاید واقعا لیست خریدش زیاده “
شما فرض کن وارد یه فروشگاه مواد غذایی میشی . بعد این طرفو نگاه می کنی میبینی کسی نیست ، اون طرف رو نگا می کنی میبینی یه عاقایی با قد بلند و کوله ای به ابعاد غول برره داره از یخچال فروشگاه چیز میز بر میداره
سوال اول : آیا این عاقا در این حد می خواد خرید کنه که کوله به این بزرگی رو با خودش می بره اینور اونور ؟
سوال دوم: چرا و چگونه ممکنه همچین کوله ای وجود خارجی داشته باشه ؟ آیا پای یک فرازمینی در کار است ؟

واقعا شگفتا و سبحان الله از وجود این گونه جانوران در این کره خاکی.
تا الان فکر می کردیم فقط یه ایرانی می تونه اینجوری باشه ولی امروز دیدم رو به این بحث عوض کردم .
تا سوژه های جدید و دوستان خارجکی و کریزی دیگر خدا یار و همراه شما کافئین ها.
{ خدا را شکر میکند که در ایران می زیسته }

http://www.banounews.ir/fa/News/169725/عجایب-شهری-است-اینجا
بستن   چاپ