آریا بانو -
شفقنا / یک روز گلولهها، فحش داغ است و یک روز سرب داغ؛این جمله اوج امید است یا ناامیدی؟
متنی که این جمله را دربرگرفته، دلنوشته همسر یک روحانی است:
چه شده بانو؟ چرا نگران شدی؟ چرا دلشوره گرفتی؟
مگر اتفاق تازهای افتاده؟ مگر تو به سرباز امام عصر ارواحنافداه، «بله»نگفتی؟
.
چیزی عوض نشده که! سربازش مثل هزاران سرباز دیگر، در لباسهای مختلف، میرود وسط میدان. یک روز گلولهها، فحش داغ است و یک روز سرب داغ!
.
قاعدهی سربازی مگر جز این است؟
.
تو، باید همیشه مرهم باشی. هم مرهم زخمهای همسرت، هم مرهم زخمهای زندگی!
بچههایی که نه عید، بابا را میبینند نه عزا! نه نوروز دارند، نه رمضان و محرم و فاطمیه!
بعد هم باید در مقابل خواستههای مادیشان، بنشینی استدلال بیاوری که «کم بهرگی از دنیا، رسم انبیاست و پدرت
لباس انبیا به تن دارد و …» دلت را بگذار پیش دل حضرت زهرا سلاماللهعلیها و خوش باش! راهمان درست است ان شالله
http://www.banounews.ir/fa/News/166955/دلنوشته-همسر-یک-روحانی؛-از-سرب-داغ-تا-فحش-داغ