آریا بانو
بچه هایی که به پای هم پیر نمی شوند
چهارشنبه 12 دی 1397 - 11:28:58 AM
ایرنا - زن و خانواده
آریا بانو - تهران- «کودک همسری» پدیده ای است که غالبا از منظر حقوق کودک و تاثیرات فردی آن مورد واکاوی و بحث قرار می گیرد. این در حالی است که تبعات آن برای نهاد خانواده تا حد زیادی مکتوم می ماند.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، توقف طرح افزایش حداقل سن ازدواج موسوم به کودک همسری که اوایل دی ماه از سوی کمیسیون حقوقی مجلس صورت گرفت، بار دیگر توجهات را به این موضوع جلب کرد.
فوریت این طرح که از سوی فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی تدوین شد، مهرماه امسال به تایید اکثریت نمایندگان مجلس رسیده بود.
فراکسیون زنان با توجه به آسیب‌هایی که ازدواج کودکان به دنبال دارد طی دو سال گذشته تلاش کرده‌است قانونی برای مقابله با آن وضع کند؛ قانونی که اکنون به دلایل فقهی و شرعی با مخالفت کمیسیون قضایی روبرو است.
همچنین به نوشته برخی رسانه ها، سخنگوی کمیسیون حقوقی مجلس درباره ازدواج دختران در سنین پایین در استان هایی چون سیستان و بلوچستان اظهار داشته، موافقت و یا عدم موافقت ما درباره این موضوع ملاک نیست و بحث ما این است که دختری که پدر ندارد و مشکل دارد اگر با یک جوان 17 ساله ازدواج کند مشکلی ندارد و نمی توانیم به خاطر این موضوع دختر یا پسر را زندانی کنیم.
حجت الاسلام «حسن نوروزی» درباره ضربات روحی و جسمی که به دختران به دلیل ازدواج در سنین پایین وارد می شود تصریح کرد: اگر یک دختر مثلا در منطقه ای چون سیستان و بلوچستان کسی را نداشته باشد و گرسنه باشد برای وی تشکیل خانواده بدهیم بهتر از این است که وی را به پاکستان بفرستیم.
وی درباره ازدواج دختران در سن 10 سالگی در برخی از مناطق کشور نیز گفته «مادربزرگ خود من در 9 سالگی ازدواج کرد و مشکلی هم نداشت.»
در این زمینه آمارهایی وجود دارد که حکایت از افزایش ازدواج کودکان دارد. چندی پیش یکی از خبرگزاری ها داده نمایی را منتشر کرد که بر اساس آن ازدواج کودکان از سال 90 تا 95 با افزایش روبرو بوده‌است؛ به طوری که سهم ازدواج دختران بین 10 تا 14 سال از کل ازدواج‌های ثبت شده در سال 90، چهار و نیم درصد بوده و در سال 95 به پنج و نیم درصد رسیده‌است. همچنین سهم ازدواج افراد کمتر از 18 ساله از کل ازدواج‌های کشور 17 درصد است.
طی این سال‌ها کارشناسان و فعالان حقوق کودک از ابعاد متنوعی آسیب ازدواج کودکان را گوشزد کرده‌اند. بسیاری بر این نکته تاکید دارند که ازدواج کودکان دختر اغلب در خانواده‌های کم درآمد و معمولاً از سر اجبار و برای کاهش هزینه‌های خانوار صورت می‌گیرد.
در چنین وضعیتی، همسر و زندگی مناسبی در انتظار کودک نخواهد بود و فرد از سنین کودکی با دشواری و زندگی اجباری دست و پنجه نرم می‌کند.
طبق آمار از 43 هزار مورد ازدواج کودکان در کشور، 2 هزار مورد به طلاق یعنی پدیده کودکان بیوه انجامیده است؛ افرادی که در جوامع سنتی تحت انواع فشارهای فرهنگی و اجتماعی قرار دارند و امکان ازدواج مجدد برای آن‌ها بسیار پایین است.
گذشته از این افراد که کودکیشان با تلخی‌ها و سختی‌ها تباه می‌شود، با افرادی مواجهیم که از رفاه و آرامش نسبی برخوردارند اما این شرایط نیز نمی‌تواند توجیه‌گر ازدواج کودکان باشد، چرا که فرد معمولاً مدرسه را ترک می‌کند، آموزش لازم را دریافت نمی‌کند و توانایی‌های لازم برای کسب درآمد و یا مدیریت زندگی خود را به دست نمی‌آورد و از همه مهم‌تر اینکه فرد زیر 18 سال در بسیاری موارد از بلوغ لازم برای تصمیم‌گیری برای آینده خود برخوردار نیست و توانایی تشخیص و تحلیل پیامدهای طولانی مدت تصمیماتش را ندارد.
عواملی از این دست باعث می‌شود فعالان حقوق کودک، ازدواج کودکان را مورد نقد قرار دهند و آن را غیرانسانی و خلاف حقوق کودکان قلمداد کنند. در مقابل، موافقان ازدواج کودکان چنین نگرشی را متعلق به فرهنگ غرب می‌دانند و معتقدند در صورت صلاحدید پدرو مادر این ازدواج می‌تواند به نفع فرد باشد.
همان طور که از مباحث مطرح شده مشخص است، مساله ازدواج کودکان در ایران بیشتر حول مفهوم حقوق کودک صورت‌بندی شده‌است و همگان در سطح فردی به آن نگاه می‌کنند. در واقع موافقان و مخالفان ازدواج کودکان به این پرسش پاسخ می‌دهند که آیا این ازدواج به کودک آسیب می‌زند یا خیر. هر چند تحلیل مساله از این زاویه بسیار حایز اهمیت است اما لازم است در سطح نهادی (با تاکید بر نهاد خانواده) نیز به این موضوع نگاه کنیم و از خود بپرسیم سرنوشت خانواده‎ای که بر ازدواج کودکان بنا شده‌است چیست.
همگان بر اهمیت نهاد خانواده در ایران تاکید دارند؛ نهادی که با بلوغ و درایت زن و شوهر بارور می‌شود و به ثمر می‌نشیند. اما پسری که زیر 18 سال سن دارد چه درکی از نقش همسری خود خواهد داشت؟ آیا او آماده پذیرش مسئولیت‌های همسری هست؟
اگر کسب درآمد و تامین هزینه‎های خانوده را بر عهده گرفته‌است، طبیعتا با پدیده کودک کار مواجه هستیم؛ کسی که به احتمال زیاد حتی مدرک دیپلم و به لحاظ قانونی امکان استخدام ندارد. آیا او در این سن می‌تواند شغلی داشته باشد که آینده خانواده را تامین کند. آیا از بیمه و درآمد ثابت و امنیت شغلی نسبی - متناسب با میانگین جامعه ایران- برخوردار است. یا همان طور که در سطح جامعه شاهد هستیم به مشاغل کاذب و ناپایدار کارگری روی آورده‌است.
واضح است که او با انتخاب این شغل امکان کسب فرصت‌های شغلی بهتر و امن‌تر در آینده را نیز از دست داده‌است. او چگونه پدری خواهد بود؟ جدا از مساله تامین معاش، آیا پسر زیر 18 سال از بلوغ فکری و عاطفی لازم برای تنظیم رابطه‌ با همسرش برخوردار است؟ به عنوان مرد خانه آداب مهمان‌داری را می‌داند؟
در خصوص زن نیز همین طور است. دختر زیر 18 سال که با ازدواج فرصت تحصیل و آموزش را از دست می‌دهد، برای ایفای نقش همسری و مادری چه در چنته دارد؟ آیا مهارت و سواد کافی دارد که با یافتن شغل مناسب به هزینه‌های خانواده کمک کند؟به لحاظ جسمی و عاطفی آماده رابطه جنسی هست؟ آماده تربیت فرزند است؟ اگر این خانواده مانند هر خانواده دیگری با مشکل و بحرانی مواجه شود، آیا این کودکان مهارت لازم برای حل مساله خود را خواهند داشت؟ فرزندانی که در چنین خانواده‌ای به دنیا می‌‌آیند چه آینده‌ای دارند؟ جز این است که فقر اقتصادی و فرهنگی از نسلی به نسل بعد منتقل خواهد شد؟
اگر خانواده به جای آنکه زمینه رشد و ارتقای افراد را فراهم کند به بستری برای رنج و تشدید فقر اقتصادی و فرهنگی بدل شود، چه طور می‌توان از حیثیت نهاد خانواده دفاع کرد؟
پژوهش**س.ا**9279

http://www.banounews.ir/fa/News/112091/بچه-هایی-که-به-پای-هم-پیر-نمی-شوند
بستن   چاپ