آریا بانو
حوالی شعار
پنجشنبه 24 آبان 1397 - 3:08:16 PM
آریا بانو - شبکه 3 برای سریال‌سازی به سراغ سوژه ای بکر و استراتژیک رفته اما پرداخت «گل‌درشت» به موضوع سبب شده سوژه تا حدودی حیف شود «حادثه منا» یا به قول خیلی از ایرانی‌ها «فاجعه منا» اتفاقی است که رخ دادن آن در حدود سه سال پیش، بسیاری از چالش‌های مدفون شده در ذهن مردم ایران را مثل آتشی از زیر خاکستر بلند کرد و رویارویی ایران و عربستان را به سطح افکار عمومی ملت‌ها کشاند.
البته به دلیل بسته بودن فضای عربستان، چندان نمی‌شود فهمید که آیا مردم این کشور هم نسبت به دولت ایران همان دیدگاهی را پیدا کرده‌اند که مردم ایران نسبت به دولت سعودی دارند؛ یا این نسبت‌ها متفاوت است و همین عدم اطلاع از کیفیت فضای ذهنی شهروندان سعودی مخاطب ایرانی را نسبت به طرح اولیه‌ای که سریال «حوالی پاییز» براساس آن نوشته شده، کنجکاو می‌کند.
«حوالی پاییز» ماجرای ایجاد علاقه‌مندی بین یک پسر ایرانی و دختری به نام «ساره» است که در عربستان سعودی و به‌عنوان شهروند این کشور بزرگ شده است. ساره به ایران آمده و در اینجا تحصیل کرده است و نهایتا می‌خواهد تابعیت ایران را پیدا کند. این دو نفر باهم ازدواج می‌کنند اما وقتی دختری (یا به تعبیری عربستانی) تصمیم می‌گیرد شهروند ایران شود، نیروهای امنیتی ایران پس از اینکه ابتدا به او مشکوک شدند، ناچار می‌شوند وظیفه حفاظت از این شهروند قبلی عربستان و شهروند جدید ایران را در برابر آزاری که از طرف سفارتخانه سعودی متوجه اوست به عهده بگیرند. شخصی در سفارت عربستان می‌خواهد که به واسطه یک شهروند ایرانی برای ساره مشکلاتی ایجاد کند و مأموران امنیتی ایران مانع آن می‌شوند.
همزمانی پخش این سریال با ماجرای قتل جمال خاشقجی، شهروند عربستانی‌الاصل تابع آمریکا که در کنسولگری سعودی واقع در ترکیه به طرز فجیعی کشته شد، از بخت‌های نیکوی «حوالی پاییز» می‌شود، چون نگارش فیلمنامه این سریال خیلی پیش‌تر از ماجرای قتل خاشقجی شروع شده بود و حالا همزمان با پخش آن از تلویزیون، زمینه‌ای ذهنی برای مخاطبانش توسط اخباری که از همه رسانه‌ها منتشر شده، فراهم می‌شود.
با ادامه داستان، مادر ساره به‌عنوان هدیه ازدواج دخترش، دو بلیت سفر حج تمتع برای او و همسرش می‌فرستد؛ اما ساره باردار است و همسر او(مهران)، به همراه برادرش سامان به این سفر می‌روند؛ سفری که با ادامه پخش سریال مشخص خواهد شد سرانجام آن چگونه خواهد بود، اما به دلیل اینکه مخاطب از همزمانی آن با سالی که «فاجعه منا» در آن رخ داده، مطلع است تعلیق و کنجکاوی را در مخاطب برای دنبال کردن ماجرا و پی بردن به سرنوشت مهران و سامان بالاتر می‌برد.
اما چیزهایی که به آنها اشاره شد، هیچ‌کدام در خروجی کار جزء کیفیت‌های چشمگیر آن قرار نگرفته‌اند و اگر بشود نکته‌ای را به‌عنوان وجه مثبت این سریال مورد ارزیابی قرار داد، شاید ریزه‌کاری‌های زندگی روزمره مردم تهران و سادگی و واقع‌گرایی این فیلم در پرداختن به این روزمرگی‌ها همان جنبه مثبت باشد، جنبه‌ای که بدون اشاره به ماجرای نسبت ذهنی مردم ایران به عربستان و اتفاقاتی از قبیل «فاجعه منا» هم می‌شد آنها را در بافت یک داستان دیگر قرار داد. اما آیا ظرفیت‌هایی که در یک موضوع بکر و کار نشده مثل تنش‌های امنیتی و حتی ایدئولوژیک بین ایران و عربستان وجود دارند و پناهنده شدن یک شهروند سعودی به ایران و همین‌طور فاجعه منا که خاطره آن در ذهن مردم ایران هنوز حرارت اولیه‌اش را حفظ کرده، آنچنان که شایسته بود مورد استفاده نویسنده و کارگردان سریال قرار گرفته‌اند؟ طرح اولیه این فیلم متعلق به معصومه بیات و همسر او حمید نعمت‌الله بوده است.
با اینکه مشارکت حمید نعمت‌الله در این پروژه از حد مشاوره به همسرش برای تدوین طرح اولیه، فراتر نرفته؛ تاثیر سبک فیلمسازی او که بسیار متوجه زندگی روزمره مردم عادی است، در سریال «حوالی پاییز» هم دیده می‌شود. اما حسین نمازی، کارگردان سریال به هیچ‌وجه در نمایش لایه‌های جنایی و امنیتی کار از یک طرف و از طرف دیگر در بیان دراماتیک جهان‌بینی‌هایی که فیلم داشته، موفق نبوده است و به نظر می‌رسد که سبک کاری او اصولا با این فضا همخوان نیست.
مثلا تصویر ماموران امنیتی ایران نه واجد جذابیت‌های سینمایی است و نه می‌شود آن را با واقعیت، یا لااقل بخشی از واقعیت این نیروها که در ذهن عامه مردم نقش بسته است، مطابق دانست. «حوالی پاییز» با نام اولیه «بازگشت» ابتدا قرار بود یک فیلم سینمایی باشد اما کارگردان تشخیص داده که می‌تواند سریال آن را بسازد و چنانچه دیده می‌شود، حق با او بوده است و اگر به این سریال هر ایرادی بشود گرفت، اما نمی‌شود آن را به کش‌دار بودن قصه‌اش متهم کرد.
اما یک نکته را نباید از نظر دور داشت، آن هم اینکه نام اولیه سریال(بازگشت) ممکن است تا حدودی ادامه ماجرای آن را لو بدهد و اگر این مساله در یک فیلم سینمایی رخ می‌داد که مجبور نبود مخاطبان را چند هفته دنبال خودش بکشاند، کمتر می‌توانست به اثر صدمه بزند. «حوالی پاییز» در بخش عاشقانه داستانش یک استاندارد متوسط که متعلق به تلویزیون ایران است را رعایت کرده اما در بخش‌های جنایی و ایده‌پردازی‌های جهان‌بینانه‌اش، نتوانسته غلوشده و شعارزده از آب در نیاید.
استقبال گرم خانواده‌های «شهدای منا» از این سریال به‌رغم تمام ضعف‌هایی که در آن وجود داشت، نشان می‌دهد که سیما و سینمای ایران تا چه حد در این حوزه کم‌کار بوده‌اند و «حوالی پاییز» سراغ چه سوژه بکر و همدلی‌‌برانگیزی رفته است؛ اما پرداختن به چنین موضوعاتی بهتر است با کیفیتی مناسب‌تر از تمرین سریال‌سازی برای کسی صورت بگیرد که اولین مجموعه تلویزیونی‌اش را بعد از یک فیلم سینمایی متوسط می‌سازد. شرط تحقق این خواسته که پرداخت به چنین موضوعاتی در نمونه‌های بهتر هم صورت بگیرد این است که به آنها نگاهی تکلیف‌محور وجود نداشته باشد و به این ترتیب با ساخته شدن صرفا یک نسخه راجع‌ به هرکدام‌شان، در مسئولان فرهنگی احساس رفع تکلیف ایجاد نشود.
فرهیختگان

http://www.banounews.ir/fa/News/101542/حوالی-شعار
بستن   چاپ