آریا بانو

آخرين مطالب

قصه توهمات زنی که با اجنه زندگی می‌کند اجتماعي

قصه توهمات زنی که با اجنه زندگی می‌کند
  بزرگنمايي:

آریا بانو - خراسان / از روزی که «بچه جن ها» را در حمام خانه ام کتک زدم و آن ها را بیرون انداختم دیگر آزار و اذیت های اجنه آغاز شد و روزگارم را سیاه کردند. آن ها که چهره های ترسناکی دارند خانه و زندگی ام را به هم ریخته اند و از حوادث وحشتناکی می گویند که چند ساعت بعد رخ می دهد و ...
این سخنان توهم آمیز را زن 25 ساله ای بیان می کرد که حدود یک ماه قبل نزد رمالی حیله گر رفته بود تا به قول خودش سحر و جادوی مادر شوهرش را باطل کند اما او زمانی به منزل رمال در خیابان مطهری شمالی رسید که نیروهای اطلاعات کلانتری با صدور دستوری از سوی قاضی غرآبادیان (جانشین معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) مکان رمالی پیرمرد 70 ساله را در پی گزارش های مردمی به محاصره درآورده بودند. ماموران اطلاعات کلانتری با کشف آلات و ادوات رمالی، مکان فعالیت پیرمرد را با دستور قضایی پلمب کردند و رمال مذکور را به کلانتری انتقال دادند.

آریا بانو

در این میان زن 25 ساله ای که در خیالاتی توهم آمیز برای باطل کردن سحر و جادوی مادرشوهرش نزد این رمال حیله گر آمده بود وقتی مقابل مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفا قرار گرفت قصه ای توهم انگیز درباره زندگی با اجنه در خانه وحشت را بازگو کرد. او با اشاره به این راز عجیب گفت: سه سال پیش قنبر به خواستگاری ام آمد او کارمند یکی از ادارات دولتی بود مدتی بعد از آشنایی بیشتر دو خانواده و پس از انجام تحقیقات محلی ، در حالی من و او پای سفره عقد نشستیم که مادر شوهرم به طور غیر مستقیم از ازدواج پسرش ابراز نگرانی می کرد.
او که پس از مرگ‌ همسرش وابستگی زیادی به تنها فرزندش پیدا کرده بود تصور می کرد که من می خواهم او را از پسرش جدا کنم . در دوران عقد بیشتر روزهای آخر هفته را به منزل مادر قنبر می رفتم اما هر بار پس از مشاجره با مادرشوهرم با حالت قهر از خانه آن ها خارج می شدم چرا که مادر شوهرم بیشتر اوقات در روابط خصوصی من و نامزدم دخالت می کرد و هنگامی که من این اجازه را به او نمی دادم بحث و جدل صورت می گرفت پدر و مادرم و بزرگان فامیل تصمیم گرفتند چاره ای برای حل این موضوع بیندیشند و پیشنهاد دادند تا ما زودتر زندگی مشترکمان را آغاز کنیم.
پدرم جهیزیه ام را آماده کرد و من و قنبر به دنبال اجاره منزل مشترک بودیم در حالی که من تمایل داشتم منزلی را در نزدیکی منزل مادرم اجاره کنم مادرشوهرم به اجبار آپارتمانی را در یک منطقه دیگر رهن و اجاره کرد هر چقدر من مخالفت خود را اعلام کردم او نپذیرفت و بدون اجازه ما خانه را قولنامه کرد به طوری که من و همسرم در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتیم و چاره ای نداشتیم جز این که به خواست مادرشوهرم در آن منزل زندگی مشترکمان را آغاز کنیم در آن هنگام من هدف مادرشوهرم را از این همه اصرار نمی فهمیدم تا این که پا به آن خانه وحشت گذاشتم.
در حالی که دوران بارداری ام را سپری می کردم متوجه اتفاقات عجیب و ترسناکی در آن خانه شدم مدام وسایل خانه ام جابه جا می شد و هنگامی که تنها بودم صداهای عجیبی می شنیدم به طوری که تصور می کردم افراد دیگری جز من در آن خانه زندگی می کنند وقتی موضوع را با خانواده ام مطرح کردم آن ها گفتند که خیالاتی شده ام همسرم نیز وقتی اوضاع را این گونه دید از من خواست که ماه های آخر بارداری ام را در منزل مادرم سپری کنم تا خدای نکرده اتفاقی برای من و فرزندم رخ ندهد.
این زن در ادامه توهماتش افزود:چند ماه بعد از به دنیا آمدن پسرم به منزلم بازگشتم اما باز هم آن اتفاقات مشکوک رخ می داد و من انگار دیگر به آن موجودات ناشناخته عادت کرده بودم تا این که یک روز در حمام خانه دو موجود عجیب را دیدم که فکر می کنم دو بچه جن بودند! خیلی عصبانی شدم و آن ها را با کتک از حمام خانه بیرون انداختم ! بعد از آن اتفاق آزار و اذیت های اجنه در آن خانه وحشت آغاز شد آن ها وقتی من در خانه تنها بودم به سراغم می آمدند و آزار و اذیتم می کردند. آن ها ظاهر عجیب و ترسناکی داشتند قدی بسیار بلند، سری کشیده و صورتی پشم آلود! دندان هایشان شبیه نیش های حیوانات وحشی بود با همان دندان های زهرآگین به من لبخند های ترسناکی می زدند و بدین وسیله آزارم می دادند این زن که در توهمات خود غرق شده بود افزود:آن موجودات گاهی از پشت پنجره اتاق سرک می کشیدند و گاهی ناگهان در اتاق را باز می کردند و به داخل می آمدند خیلی وقت ها برای این که مرا اذیت کنند لباس هایم را از کمد بر می داشتند و می پوشیدند وقتی می خواستم بخوابم‌ سرو صدا راه می انداختند، در کابینت ها را باز و بسته می کردند و ظروف را جابه جا می کردند وقتی با آن ها حرف می زدم و می گفتم چرا مرا اذیت می کنید خواهش می کنم دست از سرم بردارید!،پاسخ می دادند تو بیجا کردی که بچه های ما را در حمام کتک زدی!
سر دسته آن ها جنی پیر بود که از همه ترسناک تر به نظر می رسید او وقتی به سراغم می آمد با من گفت و گو می کرد و خیلی وقت ها خبر از اتفافات ناگوار آینده می داد مثلا می گفت قرار است چند ساعت دیگر یک تصادف وحشتناک در یکی از جاده ها رخ دهد در ابتدا من به او می خندیدم و مسخره اش می کردم اما ناگهان چند ساعت بعد خبر این تصادف وحشتناک را در اخبار تلویزیون می شنیدم و از ترس خشکم می زد! دیگر از شنیدن اخبار تلویزیون و خواندن صفحه حوادث روزنامه ها هراس داشتم . وقتی این اتفاقات را برای خانواده ام شرح می دادم آن ها باور نمی کردند حتی مادرم تصمیم گرفت هنگامی که شوهرم به سر کار می رفت و در خانه نبود به منزل ما بیاید تا من در خانه تنها نباشم اما آن موجودات آن قدر جسور و وحشی شده بودند که در حضور مادرم نیز به سراغم می آمدند و آزارم می دادند حتی یک بار یکی از آن موجودات می خواست مرا در خواب خفه کند من در اتاق خواب روی تخت دراز کشیده بودم هنوز کاملا خوابم نبرده بود که یکی از اجنه بالای سرم آمد او با آن چشم های از حدقه در آمده و صورت پشم آلود نگاهی به من انداخت و لبخندی زد دندان هایش همچون نیش های یک گرگ درنده و ترسناک بود دستانش را به دور گردنم حلقه زد و فشرد. نفسم تنگ شد داشتم خفه می شدم می خواستم فریاد بزنم در اتاق خواب باز بود و مادرم کمی دورتر فرزندم را در آغوش گرفته بود هر چقدر دستم را تکان می دادم مادرم نمی دید می خواستم فریاد بزنم اما نمی توانستم.
از آن روز به بعد هر شب یک عدد چاقو بالای سرم می گذاشتم تا آن ها را فراری دهم‌ و از آزارشان در امان بمانم چون آن ها از چاقو می ترسیدند اکنون به دلیل این مشکلات مدتی است با شوهرم دچار مشکل شده ام مادر شوهرم نیز مرا دیوانه خطاب می کند و می گوید تو لیاقت پسرم را نداری و باید از او طلاق بگیری! نزد چندین رمال رفتم و مبالغ هنگفتی را هزینه کردم اما متاسفانه مشکلم حل نشد. یکی از رمالان گفت که مادرشوهرت برایت دعا گرفته و جادویت کرده است او نوشته ای روی استخوان را برای ابطال سحر داد اما آن نیز اثری نکرد این رمال پیر را نیز یکی از اقوام معرفی کرد و گفت او در کارش تبحر دارد و حتما مشکلت را حل می کند و سحر و جادوی مادر شوهرت را باطل می کند ... زن در حالی که هنوز جملاتش به پایان نرسیده بود انگشت اشاره اش را به سمت پنجره پشت سر مشاور کلانتری دراز کرد و با نشان دادن نقطه ای گفت خانم الان یکی از آن موجودات عجیب از پنجره دارد به من و شما نگاه می کند! گزارش خراسان حاکی است ادعاهای عجیب این زن جوان در حالی رنگ وحشت به خود گرفته بود که وی حاضر نشد به مراکز روان پزشکی مراجعه کند و همچنان به دنبال ابطال جادوی مادر شوهرش بود. این در حالی است که رمالان از همین فضاهای ذهنی و توهم انگیز برای سودجویی های مالی و ایجاد اختلاف و تنفر از اطرافیان به خاطر جذب مشتری و شهرت های کاذب بهره می برند.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/503909/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

رزرو بلیت پاریس برای 4 کشتی‌گیر و ابهام در 57 و 86 کیلو

یوونتوس به زحمت از شکست گریخت

گلزنی منتظرمحمد مقابل تیم ملی امید تاجیکستان

کارشناسی داوری گل گهر - استقلال خوزستان

کارشناسی داوری نساجی - تراکتور

صحبت های سیدعلی میرغفاری رئیس صدور مجوز حرفه ای استقلال

عذرخواهی کاپیتان استقلال بخاطر 10 دقیقه پایانی

کارشناسی داوری فولاد - مس رفسنجان

کارشناسی داوری دیدار استقلال - شمس آذر

حمله هواداران عصبانی تراکتور به مینی ون حامل بازیکنان در فرودگاه تبریز

چرا جیمی کرگر به پیروزی و صعود بایرن مونیخ مقابل آرسنال باور داشت؟

کارشناسی داوری مس رفسنجان - پیکان

کارشناسی داوری شمس آذر - فولاد

کارشناسی داوری استقلال خوزستان - صنعت نفت

پلی به گذشته؛ برتری 2-1 بایرن مونیخ مقابل منچستریونایتد

بخش‌هایی از داوری گلاره ناظمی در اولین قضاوت خود به عنوان داور اول در جام ملت های فوتسال آسیا

گل زیبای دوشان ولاهوویچ به کالیاری از روی ضربه آزاد

کارشناسی داوری سپاهان - ذوب آهن

کارشناسی داوری پیکان - هوادار

پیشنهاد رسمی امیر قلعه نویی و فدراسیون فوتبال به دست افشین قطبی رسید

کارشناسی داوری صنعت نفت - پرسپولیس

ماجرای مرد کوری که 60 سال پیش با شکنجه 2 کودک را برای گدایی اجاره کرد!

پیرترین فرد زنده جهان کیست؟

وداع با اطلس؛ ربات انسان‌نمای بوستون داینامیکس بازنشسته می‌شود

دل ز جان برگیر و در بر گیر یار مهربان

نصیرزاده: با مجیدی، گل محمدی مذاکره داشتیم

نصیرزاده: تمام لیست خمس با نظر خودش جذب کردیم

پیروانی: یک بار هم علیه داوری حرف نزدم

وضعیت خروجی ورزشگاه وطنی

هاشمی نسب: درباره ناعدالتی ها حرف نمیزنم

کایل واکر: جود بلینگام یک هافبک کامل است

بادامکی: فشار مجازی استقلال بی سابقه بوده است

بیرانوند فردا گچ دستش را باز می کند

معاون پرسپولیس: اعلام کردند VAR منتفی شد

علت توقف مذاکره تراکتور با بردیف از زبان نصیرزاده

آخرین خبر از واگذاری مالکیت باشگاه پرسپولیس

عمو کاووس: مرگ حقه، میکروب بهانه است

گناه مخاطب چی بود فرشته؟

‎«گریه لیلی»؛ شاهکار تکنوازی ویولن استاد اسدالله ملک

سرعت وقوع فرونشست چقدر است؟

خیلی شانس آورد از یک تصادف مرگبار نجات پیدا کرد!

عکس های کاملا به موقع

دلیل احساس درد در مفاصل انگشت ها چیست؟

اشتباهات ساده‌ای که آشپزخانه را شلوغ و نامرتب می‌کند

نسخه جدید ربات انسان‌نما اطلس با قابلیت‌های هوش مصنوعی معرفی شد

صحبت های شنیدنی دکتر الهی قمشه ای

دقیقی: می‌توانستیم مساوی کنیم، حیف شد

جعفری: بازی کردن با فولاد در اهواز همیشه سخت است

قربانعلی‌پور: مطمئنا لیگ برای تیم ملی رصد می‌شود

حردانی: هواداران سنگ تمام گذاشتند