فکر میکنم فرزند نوجوانم از راه به در شده است
خانواده
بزرگنمايي:
آریا بانو - خراسان / آشنایی با 2 تحریف شناختی رایج نوجوانان که والدین باید اصولیترین واکنش را برای مدیریت آنها داشته باشند
کمتر پیش میآید که یک مشاور به خصوص در حوزه تخصصی کودکونوجوان،روزش به شب برسد و این جمله را از مراجعانش که والدین امروزی هستند، نشنود. پدر و مادرهایی که دلایل به ظاهر منطقی برای این ترس خودشان دارند و نگران آینده فرزندشان هستند. در ادامه خاطرهای از حضور یک مادر در دفتر مشاوره و تحلیل نگرانیهای او درباره رفتار با فرزند نوجوانش را خواهید خواند.
دردسرهای «تماشاگر خیالی» و «افسانه شخصی»
داستان
این بچه اصلا یاغی شده انگار!
بدون مقدمه همان جمله معروف را بعد از سلام و احوالپرسی به من میگوید: «فکر میکنم فرزند نوجوانم از راه به در شده است». میپرسم: «حالا مگه دخترتون چه کار کرده که اینقدر نگران هستین؟» مادر چهل و چند سالهای که روبهرویم نشسته بود، دستهایش را محکم به هم میمالید و با دلهره به گوشهای خیره شده بود. بعد از چند ثانیه مکث، بالاخره افکار پراکندهاش را جمعوجور کرد و گفت: «مشکل که یکی دو تا نیست، این بچه اصلا یاغی شده انگار. همه کارهاش عجیب و غریبه، مثلا چند ساعت میایسته جلوی آینه تا وقتی میره بیرون، به قول خودش خوشگلتر باشه. دل به درس هم نمی ده. هرچی هم ما میگیم بهش، یک گوشش در و یکی دیگه دروازه است! قبلا سر به راه بود ولی الان دیگه کاملا از کنترلمون خارج شده. مدام کارمون شده جر و بحث توی خونه، همش از من و پدرش ایراد میگیره، انگار ما بدترین پدر و مادر روی کرهزمین هستیم. خیلی نگرانم، میترسم این بچه آخر و عاقبت خوبی پیدا نکنه.» به این مادر دلسوز گفتم: «من با نوجوانهای زیادی سر و کار داشتم و میتونم بگم بیشتر نوجوانها همین حالاتی رو که فرزند شما داره پیدا میکنند، فقط کافیه یاد بگیرید چه واکنشی به حالات خاصی که فرزندتون در این دوران پیدا میکنه، نشون بدید، بعد میتونیم امیدوار باشیم که به سلامت از این دوره بحرانی عبور کنه.» انگار کمی آرام شد و من هم توضیحاتی را که در ادامه میخوانید، به او گفتم.
تحلیل
داستان
چرا فرزند نوجوان مان خودمحور میشود؟
فرزندان ما در دوره نوجوانی، دچار جهشهای رشدی در مغز میشوند که این جهشها نه تنها برای رشد فکری و عقلانی سالم مفید بلکه ضروری است. اما مشکل این جاست که به دنبال این جهشهای مغزی، حالات روانی خاصی نیز ایجاد میشود که معمولا موجب ایجاد تنش بین والدین و نوجوانان خواهد شد. به عنوان مثال، تواناییهای مغزی فرزندان ما در این دوره پیچیدهتر و باعث میشود آنها بتوانند بیشتر و بهتر به خودشان و افکارشان فکر کنند. در نتیجه ما شاهد نوعی خودمحوری در دوران نوجوانی هستیم و مشکل این جاست که نوجوانان گمان میکنند همان قدر که خودشان متمرکز بر خودشان هستند، دیگران هم بر آنها متمرکز هستند! این پدیدهای است که در علم روان شناسی به تحریف شناختی «تماشاگر خیالی» معروف است، یعنی نوجوان فکر میکند هر جا برود مرکز توجه دیگران است، همه به او نگاه میکنند یا به عبارتی تماشاگر خیالی دارد. پس عجیب نیست اگر ساعتها جلوی آینه در حال قرینه کردن مقنعه و روسری یا درست کردن موهایش باشد و هر روز مشغول یک جوش یا خال کوچک! ممکن است حتی عزتنفس آنها تا حد زیادی تحت تاثیر ظاهر بیرونیشان قرار بگیرد یا برای افزایش اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی، تمایل به خودنمایی و جلوهگری پیدا کنند. توصیه ما به شما والدین در این زمینه این است که تا حد امکان(که شرع و عرف اجازه داده) آنها را به خاطر دل مشغولی که درباره ظاهرشان دارند مواخذه و سرزنش نکنید، اگر این امکان برای شما وجود دارد که نقایص ظاهری را که اعتماد به نفس فرزندتان را تحت تاثیر قرار داده است ، برطرف کنید، دریغ نکنید مثل ارتودنسی برای نوجوانی که دندانهای نامرتب دارد، دارودرمانی برای آنهایی که از جوش و لک صورت رنج میبرند، مهیا کردن رژیم و ورزش مناسب برای آن دستهای که اضافهوزن دارند و... زیرا عزت نفس در نوجوانان به شدت تحت تاثیر تصویری است که آنها از بدن خود دارند. البته در کنار اقدامات این چنینی، باید تلاش شود از طریق بحث منطقی و گفتوگو در فضای صمیمانه و دوستانه، تمرکز نوجوان را به جای ظاهر و بدن به سمت پیشرفت در مسیر فعالیتهای مفید علمی، فرهنگی، هنری و ورزشی معطوف ساخت.
تحریف شناختی «افسانه شخصی»
دل مشغولی بیش از حد نوجوانان به «خود»، موجب به وجود آمدن نوع دیگری از تحریف شناختی نیز میشود که به «افسانه شخصی» معروف است. فرزندان ما در این دوران ممکن است به شکل اغراقآمیزی احساس منحصر به فرد بودن یا استثنایی بودن بکنند. ممکن است با خود به این نتیجه برسند که والدین و اطرافیان آنها انسانهایی معمولی هستند اما آنها نمیخواهند مثل بقیه زندگی کنند. این عقیده کاذب در باره خاص و ویژه بودن خود، ممکن است موجب توهم آسیبناپذیری شود که معمولا ریشه اقدامات خطرناک در دوره
نوجوانی است، مثل موتورسواری به شیوه پرخطر، رفاقت با دوستان ناباب یا استعمال
سیگار و دخانیات، زیرا آنها گمان میکنند خطرات و نتایج منفی برای «بقیه» اتفاق میافتد نه خودشان! بهترین واکنش این است که هر از گاهی با فرزندان خود به گفتوگو بنشینید و به شکل غیرمستقیم با ذکر خاطراتی از دوران
نوجوانی خودتان یا دیگران، به آنها بفهمانید که شما و سایر افراد نیز در دوران
نوجوانی چنین احساسات و تفکرات مشابهی داشتهاید تا از این طریق به آرامی بتوانید آنها را به دیدگاه متعادلتری برسانید.
هوش آنها حالت انتزاعی پیدا میکند
یکی دیگر از مهمترین تغییراتی که در فرزندان ما در این دوره ایجاد میشود، این است که به دلیل رشد و تکامل مغز، هوش حالت انتزاعی پیدا میکند. در نتیجه برخلاف دوران کودکی، در دوران
نوجوانی افراد میتوانند قواعد منطقی را درک کنند، به مسائل انتزاعی فکر کنند و قدرت استدلال را در خود پرورش دهند. به همین دلیل ممکن است «چراها»ی زیادی بپرسند، جر و بحث کنند و افکار و عقاید را به چالش بکشند. آنها دیگر خواستههای شما را نمیپذیرند مگر اینکه برای آنها دلیل بیاورید و استدلال کنید. به همین دلیل ممکن است وقتی از او میخواهید درس بخواند، بگوید: «اصلا من چرا باید درس بخوانم؟» نه تنها نباید از این بابت احساس نگرانی کنید، بلکه باید برای رشدی که
فرزند شما در عرصه هوش و تفکر داشته است خدا را شاکر باشید. با صبر و حوصله با او حرف بزنید و برایش دلیل و استدلال بیاورید، اطلاعات خود را بالا ببرید و برای او کتابهایی را تهیه کنید که جوابهای مناسبی برای پرسشهایش بیابد.
نویسنده : زهرا وافر| کارشناسارشد روان شناسی بالینی
-
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۳:۱۲
-
۴۳ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/467633/